جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ مرداد ۱۶, دوشنبه

فاز جدید تحولات سوریه: یارگیری منطقه ای و جنگ طائفی



پیشگفتار:
در بحبوبه درگیری های سنگین در شهر حلب، دیدار هیات بلند پایه 15 نفره از مقامات سوریه (از جمله قائم مقام نخست وزیر این کشور و 6 وزیر) در حالی به تهران انجام شد که گزارش های تفصیلی از سوی طرفین درباره توافقات این سفر منتشر نشده است. صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی، ماهیت سفر را صرفا "تجاری- اقتصادی" و نه نظامی توصیف کرده است. اهداف و ضرورت انجام این سفر چه بود؟ تحولات سوریه از این پس به کدام سو خواهد بود؟

ماهیت بحران در سوریه:
اعتراضات در سوریه تا بدانجا از اعترضات مصر و تونس و یمن فاصله گرفته که اگر سقوط مبارک تنها در 18 روز اتفاق افتاد، تحولات داخلی سوریه با بیش از 20 هزار کشته پس از 18 ماه هنوز به سرانجامی نرسیده است. برای درک تفاوت آنچه در سوریه می گذرد با آنچه در دیگر کشورها رخ داد، موارد زیر را می توان برشمرد:
-          جنگ داخلی: دامنه اعتراضات اینک حتی به اعتراف بشار اسد در حدی است که از «بحران داخلی» به «جنگ داخلی» تغییر فاز یافته است. سرکوب دهشتناک معترضان توسط بشار اسد خود عامل اصلی این تغییر فاز و مسلح شدن مخالفان است که ماه های اولیه فقط به اعتراضات خیابانی بسنده می کردند. ریزش مقامات ارشد ارتش سوریه از جمله ژنرال مناف طلاس دوست و فرمانده گارد ریاست جمهوری از یک سو و تشکیل «ارتش آزاد سوریه» از سوی دیگر، نماد بارز جنگ داخلی در سوریه است.
-          جنگ طائفی: به غیر از شروع فاز جنگ داخلی، تلاش هایی در کار است که بحران سوریه از «اعتراضات سیاسی» به نوعی«جنگ طائفی» تغییر فاز پیدا کند. حمایت جمهوری اسلامی از خاندان علوی اسد و حمایت قطر، عربستان و ترکیه از مخالفان، این تلقی را دامن زده است. چنین جنگ طایفی در مسیری خواهد بود که نوعی تقابل میان شیعه و سنی را ( ولو به نادرست) در اذهان متبادر سازد. این تلقی ناشی از آن است که علویان حاکم در سوریه را عموماً شیعه می پندارند. در حالی است که غالب مخالفان از اکثریت سنی این کشور هستند. گو اینکه شیعه قلمداد دانستن علویان، نادرست است ولی این تلقی که جنگ داخلی سوریه نوعی جنگ شیعه و سنی است در حال قوت گرفتن است. (علویان فرقه ای التقاطی با عناصری از معتقدات مذهب شیعه، آیین مسیحیت و باورهایی از ایران باستان هستند که به نوعی تثلیت اعتقاد دارند. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به مقاله«واقعیت های ناگفته درباره بشار اسد» در سایت کلمه)
-          جنگ اقتصادی: گو اینکه هنوز آماری از میزان خسارت های وارده به اقتصاد سوریه در دست نیست ولی محاسبه ای ساده از 18 ماه  ناآرامی و تعدد شهرهای که دست به شورش علیه دولت مرکزی زده اند (از جمله شهرهای درعا ، دوما، زبداني، حمص، رستن، قصير، حماة، ادلب، دير الزور، بانياس و لاذقية) به طور قطع  نوعی «جنگ اقتصادی» علیه دولت مرکزی تلقی می شود. ازهنگامی که دامنه درگیری ها به حلب «پایتخت اقتصادی» و تا حدودی دمشق «پایتخت سیاسی» سوریه کشیده، بی تریدی جنگ اقتصادی علیه دولت مرکزی به اوج خود رسیده است.
-          جنگ روانی: ریزش های پی در پی در کادر مقامات سیاسی (استعفای برخی سفیران و دیپلمات های ارشد)، کادر نظامی (از جمله ژنرال مناف طلاس) و کادر مقامات اداری (ازجمله استعفای نماینده شهر حلب در پارلمان سوریه) نوعی جنگ روانی ویرانگر علیه طرفداران بشار اسد به شمار می رود که در کنار ترور موفق 4 تن از مقامات ارشد (از جمله وزیر دفاع و شوهر خواهر بشار) در انفجاری موفق در قلب دمشق می تواند ریزش های بیشتری را دامن بزند.

هیات عالی رتبه سوری در تهران
متعاقب گریختن ژنرال مناف طلاس به فرانسه و سپس دیدار او از ترکیه، جنگ داخلی سوریه به مراحل سرنوشت ساز نزدیک شده است. وی این ویژگی را دارد که مخالفان اسد را حول محور خود جمع کرده و عملیات ایذائی علیه بشار اسد را فرماندهی کند.
با حمله مخالفان به حلب، قلب اقتصادی سوریه، بشار اسد خود اعتراف کرده که«سرنوشت ملت ، کشور، گذشته و آینده آن به این نبرد وابسته است». این در حالی است که با توجه به برتری هوایی ارتش بشار اسد برای حمله به مخالفان با هواپیما و هلی کوپتر، به تازگی ارتش آزاد سوریه برای اولین بار، مسلح به موشک های زمین به هوا شده است. رسانه های جمهوری اسلامی منابع تسلیح مخالفان به این موشک ها را که می تواند برتری هوایی ارتش بشار اسد را از کار اندازد، ترکیه اعلام کرده اند چرا که این موشک ها پس از دیدار ژنرال طلاس از ترکیه در اختیار مخالفان قرار گرفته است.
با توجه به آنچه بر شمرده شد، سفر هیات عالی رتبه سوریه به تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این سفر جنبه های آشکار و نهان داشت. جنبه آشکار آن همان اظهارات علی اکبر صالحی است که ترکیب هیات را «اقتصادی- تجاری» توصیف کرد. بدیهی است با کند شدن روند اقتصاد سوریه در اثر جنگ داخلی به ویژه پس از حمله به حلب و تحریم های اعمال شده بر سوریه، جمهوری اسلامی متحد استراتزیک بشار اسد تنها کشوری است که باید جورکش اقتصاد آسیب دیده سوریه باشد. تامین برق، آب آشامیدنی، نیازهای بهداشتی و .. از جمله توافقات این سفر است.
اما جنبه پنهان سفر که لازم بود مذاکراتی تا حد دیدار با سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی انجام شود، ضرورت ورود جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان به نفع بشار اسد در معادلات پیچیده این کشور است. اظهارات برخی مقامات جمهوری اسلامی با ایماء و اشاراتی چند ناظر به همین مطلب است.
برای مثال در حالی که جمهوری اسلامی جابجای قدرت در لیبی را با دخالت خارجی تایید و انقلاب لیبی را به رسمیت شناخته  است،  علی اکبر صالحی در موضعی متناقض در خصوص سوریه گفت «این تصور خام که .. یک حکومت دیگر به راحتی می تواند جایگزین  این حکومت باشد، یک خیال باطل است».- 8 مرداد 91-
مثال دیگر اینکه هم زمان با سفر هیات سوری به تهران سخنان سردار مسعود جزايري معاون ستاد کل نیروهای مسلح تلویحا پرده از آمادگی «دوستان» سوریه برای دخالت در اوضاع داخلی این کشور برداشت و اعلام کرد: « دشمن قادر به جابجایی نظام در سوریه نیست و مردم این کشور و دوستان (؟)اجازه چنین کاری را نمی‌دهند». سردار جزایری بی هیچ برده پوشی تصریح کرده که:«هنوز هیچ یک از دوستان سوریه و جبهه بزرگ مقاومت(؟) وارد عرصه نشده‌اند و چنانچه این اتفاق روی دهد ضربات قاطعی به جبهه دشمن و به خصوص عرب‌های منفور وارد خواهد شد».
سخنان صریح و بی پرده سردار جزایری تا بدانجا بود که گفت: «به زودی خاک سوریه از لوث دشمن پاکسازی می‌شود و آنگاه نوبت مقاومت است تا به حساب کشی از هر یک از دشمنان سوریه بپردازد...مردم سوریه به شدت از دولت‌های شرور آمریکا، ترکیه، قطر، عربستان و سایر هم پیمانان تروریست‌ها عصبانی و خشمگین هستند». - سپاه نیوز 3 مرداد 91-

نتیجه:
ناآرامی های سوریه متفاوت از تونس، مصر و لیبی، وجه المصالحه اختلافات دیرینه بازیگران منطقه ای خاورمیانه قرار گرفته است. در حالی که مخالفان بشار اسد، در یارگیری از کشورهای متنفذ منطقه از سرمایه های قطر و  عربستان و از حمایت های تسلیحاتی ترکیه و حمایت های سیاسی اتحادیه عرب و تنی چند از قدرت های جهانی ( مثل امریکا و فرانسه) برخوردار هستند، بدیهی است که بشار اسد نیز خواستار حمایت دوستان خود (جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان) باشد.
در میان تحلیل گران درون حاکمیت جمهوری اسلامی هستند کسانی که ترکیه را به «توسعه طلبی عثمانی نوین» متهم می کند. بدین ترتیب باید نتیجه گرفت که پس از شروع فاز جنگ داخلی، جنگ طائفی فاز جدید تحولات سوریه است که آن را به نزاع شیعی- سنی تعمیم خواهد داد.
اگر جمهوری اسلامی در طی جنگ 8 ساله، توانسته بود این ترفند صدام حسین را خنثی کند تا جنگ ایران و عراق جنگ شیعه و سنی تلقی نشود، چه بسا در این دام گرفتار آید که در حمایت از رژیم بشار اسد تا بدانجا پیش رود که مشروعیت رفتار خود در حمایت از رژیم بشار اسد را تکرار جنگ های ایران و عثمانی قلمداد کند. (مراجعه شود به مقاله«عثمانی گری نوین ترکیه» در سایت تابناک)
حسین علیزاده – 2012 /2/8

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر