جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ مرداد ۲, سه‌شنبه

نقطه پایان بر سیاست «تعامل سازنده» حسن روحانی

اینک که دولت ترامپ به دنبال تشدید تحریم ها بر ایران است چرا همچون گذشته از زبان خامنه ای نمی شنویم که «تحریم ها نعمت اند» یا نمی شنویم که «جمهوری اسلامی تحریم ها را دور می زند.». چرا خامنه ای رویکرد تقابل را صحه می گذارد؟
Image result for ‫تقابل یا تعامل‬‎


نقطه پایان بر سیاست «تعامل سازنده» حسن روحانی

در مبارزات انتخاباتی که منتهی به پیروزی حسن روحانی در سال 92 شد، نقطه کانونی تبلیغات او در عرصه سیاست خارجی تاکید بر «تعامل سازنده» با همه جهان بود. بر این مبنا، او گفته بود که «در تعامل با همسایگان و جهان، بی‌تردید منافع و سود بیشتری عاید ایران می‌شود».
به بیان دیگر، «کلید» روحانی برای معضلات عدیده ای که از دوران احمدی نژاد به جا مانده بود اتخاذ سیاستی غیر از سیاست خارجی احمدی نژاد بود. احمدی نژاد در طول 8 سال، سیاست خارجی خود را بر «تقابل» با منطقه و جهان بنا گذاشته بود؛ موضوعی که بارها مورد تقدیر رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت.
اما، پس از انتخابات 92 ظریف گفت که «مردم با انتخاب روحانی ثابت کردند دنبال تعامل سازنده با دنیا هستند». این یعنی سیاست تعامل سازنده یکی از تمایزات روحانی از سعید جلیلی،  باقر قالیباف و محسن رضایی بود که اگر برگزیده می شدند جز راه تقابل را با منطقه و جهان در پیش نمی گرفتند.
روحانی به درستی دریافته بود که انبوه معضلات کشور در گرو تعامل با جهان پیرامون است. ظریف بر همین مبنا، یادداستی به عربی در رسانه های عرب زبان منتشر ساخت با این عنوان که الجار ثم الدار (نخست همسایه سپس خانه) تا اشاره باشد که اگر امنیت در همسایگان حاصل شد خانه ما نیز امن باقی خواهد ماند.
همین نگاه مبتنی بر تعامل بود که موجب شد روحانی در نخستین سفرش به نیویورک به عنوان رییس جمهور، تلفن اوباما را پاسخ دهد و ظریف در مناسبت دیگر با اوباما دست دهد. این دو دریافته بودند که اتخاذ سیاست تقابل جز به انزوای ایران و در نتیجه ویرانی اقتصاد منتهی نمی شود. از همین جا بود که ظریف سیاست تعامل سازنده را راهی برای مقابله با «ایران هراسی» می دانست. در همین راستا، بود که پس از برجام صدها هیات بلندپایه خارجی از ایران دیدن کردند و حسن روحانی نیز به چندین کشور اروپایی سفر نمود در حالی که در طول 8 سال ریاست احمدی نژاد، او حتی برای یک بار به یک سفر دوجانبه اروپایی دعوت نشد. تنها راهی که او بلد بود سفر به نیویورک و ونزوئلا بود.

بازگشت به صفر
اگر در سال 92 روحانی درست تشخیص داده بود که احیای اقتصاد ایران در گرو بهبود روابط با جهان پیرامون است و اگر او می دانست که بازگشت به رویکرد تقابل [یعنی رویه ای که احمدی نژاد برگزیده بود] زیانبار است، تهدید اخیر او مبنی بر بستن تنگه هرمز (موضوعی که در سفر به اروپایی اخیرش به سوئیس و اتریش مورخ 12 و 13 تیر اعلام کرد) تیر خلاص به سیاست تعامل سازنده به دست خود روحانی است. چنین تهدیدی بیش از هرچیز نخست سیاست خارجی حسن روحانی را قربانی کرده است.
در طول سال ها ریاست جمهوری حسن روحانی هرگز مشاهده نشد که آیت الله خامنه ای سیاست خارجی او (یعنی تعامل سازنده) را مورد تحسین و تمجید قرار دهد. اما، در فاصله اندکی از تهدید حسن روحانی مبنی بر بستن تنگه هرمز، قاسم سلیمانی (فرمانده نیروی قدس)، محمدعلی جعفری (فرمانده سپاه پاسداران) و اخیراً شخص رهبر جمهوری اسلامی از این موضع او تقدیر به عمل آوردند. آیت الله خامنه ای به تازگی در دیدار با سفیران جمهوری اسلامی گفت: «سخنان رئیس‌جمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه "اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد" سخنانی مهم و رویکرد نظام است و وظیفه‌ی وزارت امور خارجه پیگیری جدی این‌گونه مواضع رئیس‌جمهور است.»
خامنه ای در همین دیدار به درستی گفته بود که حفظ منافع یک کشور یا از طریق «تعامل» است و یا از طریق «تقابل». از این رو، وقتی او بستن تنگه هرمز را می پذیرد و می گوید «این رویکرد نظام [بخوانید خامنه ای] است» به وضوح رویکرد تقابل را به جای تعامل پذیرفته و آن را سرلوحه وظایف وزرات خارجه از این پس برشمرده است.

رویکرد تقابل و تشدید انزوا
این پرسش بی درنگ پرسش بجایی است که اگر امریکا به دنبال تقلیل فروش نفت ایران به صفراست، آیا تهران باید دست بسته در برابر این رویکرد تهاجمی امریکا ساکت بنشیند؟ اگر نه، بستن تنگه هرمز یکی از راه های مقابله با چنین رویکرد تهاجمی امریکاست.
تردید نیست که این انتظار نابجایی از کشورهاست که در مقابل رویکرد تهاجمی دیگر کشورها دست بسته و ساکت بمانند اما، آیا بستن تنگ هرمز به عنوان رویکردی برای مقابله با تهدید امریکا شدنی و ثانیاً عاقلانه است؟
می دانیم که تنگه هرمز یک آبراه بین المللی است و قوانین حقوق دریاها مبنی بر «تردد آزاد و بی خطر» بر آن جاری است. تهدید به بستن هرمز نه تقابل با امریکا بلکه نقض قوانین بین الملل است که حتی صادرات نفت عراق (دوست جمهوری اسلامی) را هم مورد تهدید قرار می دهد. طبیعتا این چنین رویکردی روابط تیره ایران و همسایگان عرب را تیره تر خواهد کرد. افزون بر اینکه خطر مداخله نظامی امریکا را برای باز نگه داشتن آن بالا می برد.
به عبارت دیگر، اینک که دولت ترامپ به دنبال تشدید تحریم ها بر ایران است چرا همچون گذشته از زبان خامنه ای نمی شنویم که «تحریم ها نعمت اند» یا نمی شنویم که «جمهوری اسلامی تحریم ها را دور می زند.». چرا خامنه ای رویکرد تقابل را صحه می گذارد؟
از نظر روحانی اگر این رویکرد درست بود چرا در 92 رویکرد تعامل سازنده را پیشنهاد داده بود؟ و اگر این رویکرد را نادرست می دانست چرا امروز خود رویکرد تقابل را با کل منطقه (نه صرفاً امریکا) برگزیده است؟
بازخوانی نامه قاسم سلیمانی به حسن روحانی خالی از لطف نیست آنجا که نوشت: « آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانه‌ها منعکس شد، مبنی بر اینکه "اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمی‌باشد" مایه مباهات و افتخار است... این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و می بایست باشد.»
این تصریح از سلیمانی جز این معنا نمی دهد که رویکرد پیشین روحانی مبنی بر تعامل سازنده با جهان نادرست بود و چرخش او به اتخاذ رویکرد تقابل موضعی است که « رهبر عزیز... را سرافراز» نموده است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر