جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ اسفند ۱۸, جمعه

جمهوری اسلامی در عزای «تک نفره» برای مرگ چاوز

جالب است که اگر در فقدان شخصيتی برجسته، نخستين واکنش جامعه بُهت و ناباوری نسبت به از دست دادن متوفی است، با مروری به رسانه های ايران دانسته می شود که بسياری از رسانه ها در بُهت و ناباوری از اعلام عزای عمومی در ايران برای مرگ رهبر کشوری ديگر و همچنين صدور پيام تسليتی چنان غليظ در رثای او فرو رفته اند. اين ناباوری از آن خاطر است که مردم می پرسند چگونه پرتو عقل و خرد تا اين حد در مديريت کشور فروکش کرده است؟
در خصوص اعلام عزای عمومی از طرف هيات دولت به «پاس قدردانی از هوگو چاوز و ملت او» ملاحظات چندی وجود دارد که خود می تواند سرفصل مهمی را بازگشايد که آيا اعتدال روانی و توازن منطقی در اعلام چنين تصميم هايی وجود دارد؟ اگر نه، چرا زمام امور يک کشور در دستان فرد يا افراد غير متعادل سپرده شده است؟ اين ملاحظات عبارتند از:

۱- مرگ هوگو چاوز، بی ترديد هرگز موجبات تألم و تآثر ملی را در ايران دامن نزده است. چه بسا ازميليون ها مردم عادی (کشاورز و برزگر و کاسب و خانه دار و..) به رغم سفرهای عديده چاوز به ايران بسياری حتی نام کشور او و موقعيت جغرافيای آن را هم ندادند چه رسد به اندوهناک بودن برای درگذشت او.

۲- اعلام عزای عمومی در ايران برای مرگ چاوز در حالی است که تاکنون اعلام عزای عمومی در ايران برای درگذشت هيچ شخصيت خارجی سابقه نداشته است. مثلاً جمهوری اسلامی به مناسبت فوت حافظ اسد، شريک استراتژيک اش، هرگز در ايران اعلام عزای عمومی نکرد. ارسال پيام تسليت، نهايت ابراز همدری است که گاه با حضور مقامات ارشد کشور در مراسم متوفی رنگ و بوی جدی تری می گيرد.

۳- از سوی ديگر مفهوم عزای عمومی در نهاد خود، اندوهناک بودن عموم مردم را دارد که بنا به سنن و آداب هر کشوری گاه به شکل پوشيدن جامه سياه، گاه شيون و زاری و.. ظهور و بروز می يابد در حالی که هيچ يک از اين واکنش های اجتماعی به عنوان نشانه اندوه حتی در اعضای هيات دولت برای مرگ چاوز ديده نشد چه رسد به عموم ايرانيان.

۴- شدت اندوهناک بودن مردم در عزای عمومی به گونه است که «سيل» پيام های تسليت از سوی «گروه های مرجع» مثل هنرمندان، سياستمداران و صاحبان قدرت و مکنت  روانه می شود تا هر يک همدری خود را به گونه ای ابراز کنند. با اين حساب، جای اين پرسش باقی است که اگر مرگ چاوز چنان تألم برانگيز است که دولت جمهوری اسلامی يک روز عزای عمومی اعلام کند، چرا رهبر جمهوری اسلامی پيام تسليتی نفرستاده است؟ چرا سران ديگر قوا و مراجع تقليد «در غم عزيز  تازه گذشته ای که شهيد نام گرفت» به قدر سطری پيام تسليت نفرستاده اند؟ جالب اين است که نه تنها پيام تسليتی از اين افراد ديده نشد، بلکه احمد خاتمی عضو خبرگان رهبری، چنان پيامی را با تلفيق مضامين اعتقادی شيعه (مثل اينکه چاوز با امام زمان ظهور خواهد کرد) زياده روی دانست!

۵- جالب است که اگر در فقدان شخصيتی برجسته، نخستين واکنش جامعه بُهت و ناباوری نسبت به از دست دادن متوفی است، با مروری به رسانه های ايران دانسته می شود که بسياری از رسانه ها در بُهت و ناباوری از اعلام عزای عمومی در ايران برای مرگ رهبر کشوری ديگر و همچنين صدور پيام تسليتی چنان غليظ در رثای او فرو رفته اند. اين ناباوری از آن خاطر است که مردم می پرسند چگونه پرتو عقل و خرد تا اين حد در مديريت کشور فروکش کرده است؟

۶- يکی از ناباوری هايی که رسانه ها به بازتاب آن همت گماشتند طرح اين پرسش بود که چگونه هيات دولت به اعلام عزای عمومی نسبت به زلزله ورزقان، آتش گرفتن نونهالان در دبستان «انقلاب اسلامی» در شين آباد، سقوط هواپيمای مسافربری در اروميه و غرق شدن مسافران اتوبوس دريايی در خليج فارس مبادرت نکرد؟

برای مثال در حادثه زلزله تابستان ۹۱ در ورزقان تنها يک روز عزا در سطح استان آذربايجان شرقی اعلام شد و احمدی نژاد بدون صدور پيام تسليت عازم مکه شد تا ضمن ادای حج عمره، در اجلاس سران اسلامی شرکت کند. اين در حالی است که سران ديگر کشورها معمولا سفر خود را ناتمام رها می کنند و به کشور باز می گردند تا در کنار مردم داغ ديده خود باشند.

عزای «تک نفره» احمدی نژاد برای چاوز

ترديدی نيست که آنچه عزای عمومی نام گرفت، فقط احساسات غليان گرفته احمدی نژاد بود به مرگ دوست خود چرا که در انزوای بين المللی او (که طی هشت سال حتی يک سفر دوجانبه به اروپا نداشته)، فقط چاوز بود که در ازای رقم های درشت سرمايه گذاری ايران در کشورش (از قبيل صنايع خودروسازی، خانه سازی و..) پذيرای قدوم چنين و چند باره احمدی نژاد در کشورش بود.

حقايقی بسياری درباره سودهای بسياری که دولتمردان جمهوری اسلامی از اين همکاری تجاری با ونزوئلا به جيب زده اند، هنوز سر به مُهر باقی مانده است ولی ترديدی نيست که احمدی نژاد به عنوان کسی که همواره خود را «ملت ايران» می نامد، اين حق را بر خود روا می دارد که اگر او عزادار است باور داشته باشد که ملت ايران نيز عزادار است.

پيام تسليتی مشابه فوت آيت الله خمينی

پيام تسليت احمدی نژاد متجاوز از ۵۴۰ کلمه است. اين در حالی است که پيام او سرتاسر مشحون از فرازهای عاطفی و تعابير حماسی و عجيب تر از همه مضامين اسلامی است. گزاف نيست اگر بگوييم مضمون اين پيام، مشابه پيام درگذشت احمد خمينی به مناسبت فوت بنيانگذار جمهوری اسلامی است که هيچ سنخيتی با هوگو چاوز ندارد. او تا آنجا پيش می رود که باور دارد چاوز دوباره زنده خواهد شد و در کنار مسيح موعود و انسان کامل (تعبير احمدی نژاد برای امام زمان) باز خواهد گشت. (احمدی نژاد: ترديد ندارم که او بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسيح (ع) و تنها باقيمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال ياری خواهد کرد)

اعتدال روانی

پيام تسليتی با چنان مضامينی و اعلام عزای عمومی با چنان شرحی، يکی از هزاران رفتارهای نامتعادل احمدی نژاد است که حتی حلقه های نزديک بيت رهبری را به فغان آورده است. با اين حساب پرسش اين است که زمام امور کشوری هشتاد ميليونی آيا در دست کسی است که از اعتدال روانی و رفتار منطقی لازم برخوردار است؟ اگر نه، چرا؟
http://www.radiofarda.com/content/f3_islamic_republic_alone_in_national_day_of_mourning/24922892.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر