از انتخابات سال 76 تا انتخابات سال 96 بیست سال گذر ایام نیاز بود تا در
انتخاباتی دیگر، سیدی دیگر (رییسی) و شیخی دیگر (روحانی) باز به مصاف هم بروند ولی
این بار، مردم آن شیخ را برگزینند نه آن سید را که افزون بر یدک کشیدن سیادت،
عنوان خادمی آستان قدس رضوی را نیز یدک می کشید. وی بی پروا اموال آستان را صرف
تبلیغات انتخاباتی خود کرد. به مناطق محروم رفت. با فقرا عکس گرفت. هدایایی با آرم
آستان قدس رضوی را بین محرومان توزیع کرد اما، در نهایت نه سیادت او برایش پیروزی
آورد و نه تولیت آستان رضوی و نه نمایش حمایت از فقرا.
انتخاب 96: انتخاب شیخ و نه سید
در انتخاب میان سید محمد خاتمی و شیخ علی اکبر ناطق نوری (نامزد مورد حمایت
حاکمیت) در سال 76، هنگامی که خاتمی در انتخاباتی شگفت انگیز با اکثریت آرا
انتخابات را پیروز شد، اصولگرایان شکسته خورده، گیج و مبهوت از شکست خود پیروزی
خاتمی را به پای سیادت او نهادند. گفتند چون او سید بود و عموم مردم ایران سیادت
را ارج می نهند، خاتمی را برگزیدند. در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال 80 که
خاتمی بازهم برای بار دیگر برگزیده شد، او را سید خندان نام نهادند و مدعی شدند که
مردم به دلیل خوشرویی خاتمی به او رأی دادند.
از انتخابات سال 76 تا انتخابات سال 96 بیست سال گذر ایام نیاز بود تا در
انتخاباتی دیگر، سیدی دیگر (رییسی) و شیخی دیگر (روحانی) باز به مصاف هم بروند ولی
این بار، مردم آن شیخ را برگزینند نه آن سید را که افزون بر یدک کشیدن سیادت،
عنوان خادمی آستان قدس رضوی را نیز یدک می کشید. وی بی پروا اموال آستان را صرف
تبلیغات انتخاباتی خود کرد. به مناطق محروم رفت. با فقرا عکس گرفت. هدایایی با آرم
آستان قدس رضوی را بین محرومان توزیع کرد اما، در نهایت نه سیادت او برایش پیروزی
آورد و نه تولیت آستان رضوی و نه نمایش حمایت از فقرا.
او حتی کار را به آنجا رساند که بی پرواتر از هر کسی در کنار امیر تتلو بنشیند
و عکس بگیرد بلکه از 4 میلیون فالور او در اینستاگرم، 4 میلیون به سبد رأی او
افزوده شود. ایرادی به امیر تتلو نیست. او همان است که هست. جوان است و جوانی می
کند. خالکوبی می کند. شعرهای بی محتوا می خواند و ژست های مخصوص خود را می گیرد.
اما، پدر زن رییسی همین دست افراد را عیاش می نامد که هیچ؛ کنسرت های هنرمندان با
ارزشی همچون سالار عقیلی و همایون شجریان و... محفلی عیاشی می نامد و از برگزاری
آن در مشهد ممانعت به عمل می آورد.
ایراد به آن نامزد است که کلامی در واکنش به پدر زن خود بر زبان نیاورد ولی در
گرماگرم انتخابات از نام ! و شهرت ! تتلو بهره می جوید تا بلکه انتخابات را پیروز
شود. سیادتش که کارگر نشد هیچ؛ تولیت آستان قدس اش که کارگر نشد هیچ؛ بریز و بپاش
های انتخاباتی اش که کارگر نشد هیچ؛ همنشین اش با امیر تتلو هم کارگر نشد.
سبد رأی اصولگرایان
با کناره گیری قالیباف و رأی اندک حامیان موتلفه به میرسلیم، اینک در
خوشبینانه ترین برآورد سبد رأی اصولگرایان همان است که به رییسی داده شده است.
البته در همین نیز می توان تردید کرد چرا که می توان گمان داشت درصدی از آرا رییسی
نه به دلیل تعلق او به جبهه اصولگرایان بود بلکه به دلیل احترام بخشی از مردم به
آستان رضوی بود. این بدان معناست که اگر مثلا میرسلیم تولیت آستان رضوی را برعهده
داشت آن درصد آراء نامتعین به میرسلیم داده می شد. اما به رغم این ملاحظه، در
خوشبینانه ترین حالت اینک سبد آرا اصولگرایان چیزی در حدود 16 میلیون رأی رییسی است.
بر همین مبنا، در سال 76 نیز در خوشبینانه ترین حالت سبد آرای اصولگرایان در آن
زمان چیزی در حدود 16 میلیون بود. اما، در بدبینانه ترین حالت سبد آرا اصولگراین
رقمی بین 8 (رای ناطق نوری و ری شهری در
سال 76) تا 12 میلیون (مجموع آرا احمدی نژاد، قالیباف و علی لاریجانی در سال 84) است.
با این توصیف، چگونه می توان رقم 24 میلیون رأی احمدی نژاد در سال 88 را باور
داشت؟ به ویژه اگر در یاد آوریم که سه تن از چهار نامزد آن انتخابات یعنی میرحسین
موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی در سلامت انتخابات تردیدهای جدی ابراز کردند. آیا
نباید باور داشت که آن انتخابات، انتخابات ناسالم و تقلبی بود؟
همان مردمی که به خاتمی در سال 76 و به روحانی در سال 96 رأی دادند در سال 88
نیز به میرحسین موسوی رأی داده بودند. اگر در سال 76 سیادت خاتمی عامل موثری بود
باید انتظار می داشتیم که سیادت رییسی در سال 96 موثر می افتاد. همچنان که اگر
خوشرویی و خوش منظر بودن خاتمی در سال 76 موثر در جلب آرا بود باید مردم به دکتر
سردار شهردار خلبان قالیباف در سال 84 رأی می دادند و او در سال 96 نیز از عرصه اتنخابات
کنار نمی کشید.
ناتوانی اصولگرایان در فهم تحولات اجتماعی
به نظر می رسد که اصولگریان در فهم تحولات اجتمای ایران عاجز و ناتوانند. آنها
علت این همه شکست خود را می توانند در پراکندگی شان در همین دور از انتخابات
بجویند. با تاخیر بسیار در اوایل 96 یعنی در عرض دو ماه مانده به انتخابات تشکیل
جلسه دادند، با هزار زحمت جمعیت مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) را تشکیل دادند و به زحمت
به اجماع در معرفی رییسی به عنوان نامزد واحد خود رسیدند. اما، در نهایت، افزون بر
رییسی قالیباف و زاکانی وچند نفر دیگر از همان جمنا نامزد شدند تا نشانی باشد بر
پراکندگی اصولگرایان. افزون بر این، رییسی خود را نه نامزد جمنا بلکه نامزد
"مستقل" اعلام کرد.
در وصف ناتوانی جمنا همین بس که در کوران انتخاباتی رییسی، امیر تتلو را در
کنارش دیدم ولی نام و عنوان جمنا را هرگز.
از آنجایی که دیر زمانی است اصولگرایان درک درستی از تحولات اجتماعی ندارند یک
روز پیروزی خاتمی را به پای سیادت یا خوشرویی او و روز دیگر به پای لیست امریکایی
(پیروزی فهرست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و خبرگان در 92) و امثال اینگونه
توهمات می گذارند. واقعیت این است که اصولگرایان به شدت متشتت اند. درک اجتماعی از
تحولات زمانه ندارند. مغز مدبری ندارند که به گرد او جمع شوند. راه حل هایشان برای
داخل و خارج غیر واقعی است.
اگر رییسی در این دوره متوسل به امیر تتلو شد، کل پیکره اصولگرایان در 84
متوسل به فرد مایه مثل احمدی نژاد شد. هیچ فرقی بین این و آن نیست.
https://negaam.news/1396/02/30/303400/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر