تعیین سوئیس به عنوان کشور حافظ منافع ایران و عربستان خود گواهی است که گره
کوری در روابط دو کشور به وجود آمده و انتظاری برای گشودن آن نیست. ناگزیر، بهترین
راه تعیین کشور ثالث به عنوان حافظ منافع است همچنان که اینک برای نزدیک به چهار
دهه ایران- امریکا از یک سو و ایران- مصر از سوی دیگر در قطع رابطه سیاسی بسر می
برند و مناسباتشان محدود به دفتر حفاظت منافع است.
معنای تعیین سوئیس به
عنوان حافظ منافع ایران و عربستان
تهران و ریاض سفارت سوئیس در تهران و جده را به عنوان دفتر حفاظت منافع دو
کشور انتخاب کرده اند. قرار است این دفاتر با حضور دیپلمات های ایرانی و سعودی
مبادرت به خدمات کنسولی به متقاضیان کنند.اما، این تصمیم از منظر دیپلماتیک و
سیاسی به چه معناست؟
نخست برخی ملاحظات در این خصوص باید مورد توجه قرار گیرد.
یکم: دفتر حفاظت منافع عربستان، سفارت سوئیس در تهران تعیین شده ولی دفتر
حفاظت منافع ایران نه در شهر ریاض (پایتخت عربستان) بلکه در شهر جده قرار گرفته
است. به این ترتیب، نظر به اینکه قرار است
تنی چند از دیپلمات های ایرانی در ساختمان نمایندگی سوئیس مبادرت به ارائه خدمات
کنسولی کنند، عربستان نپذیرفته که دیپلمات های ایرانی در ریاض (در ساختمان سفارت
سوئیس) حضور یابند. با این حساب این پرسش است که چرا جمهوری اسلامی حاضر به قبول
این تبعیض تحقیرآمیز شده است؟
دوم: مهم تر از نکته اول، زمان چنین تصمیم گیری است. این تصمیم گیری در زمانی
اتخاذ شده که نزدیک به دوسال از قطع رابطه دیپلماتیک تهران و ریاض می گذرد. طی این
دو سال، مطلقا شواهدی در دست نیست که ریاض تمایلی به تجدید رابطه نشان داده باشد؛
هیچ؛ فشارهای زیادی را در همسویی با امریکا برای انزوای بیشتر ایران به کار بسته
است.
اما، در طرف دیگر موارد متعددی را می توان مثال آورد که جمهوری اسلامی با
صراحت کلام از علاقه خود برای تجدید رابطه با ریاض سخن گفته است. در تازه ترین مورد، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در شهریور امسال به شبکه
تلویزیونی المیادین گفته بود: "ایران همیشه آماده گفتوگو بوده است اما
کشورهای همسایه آمادگی نداشتند و ما از هرگونه تحول در این راستا استقبال میکنیم.
اگر عربستان خواهان ایجاد صفحه جدید با ایران است ما نیز آماده آن هستیم."
این ابراز تمایل ظریف در پی آن بود که به رغم تمام شکایات و اعتراضی که ایران
نسبت به بی کفایتی عربستان در مدیریت حج داشت (حادثه ای که منجر به کشته شدن بیش
از 2000 زائر از جمله 464 ایرانی در حادثه منا در سال 1394 شد)، امسال با چراغ سبز
آیت الله خامنه ای آن هم پر تعداد (با 86500 زائر) در مراسم حج حضور یافت و در
پایان با قدردانی از حُسن میهمانداری عربستان از حجاج، خواستاری گامی فراتر برای
بهبود رابطه میان دو کشور شد.
جالب اینکه بدون درنگ پس از ابراز تمایل وزیر خارجه ایران، عادل جبیر همتای
عربستانی اش هرگونه تجدید رابطه با جمهوری اسلامی را (به عنوان گامی فراتر از حج)
"مضحک" اعلام کرد. او شرط تجدید رابطه با تهران را تغییر کلی رفتار
جمهوری اسلامی دانست و گفت: "اگر ایران خواهان روابط حسنه با عربستان سعودی
است، باید سیاستهایش را تغییر دهد. این کشور باید به قوانین بینالمللی احترام
بگذارد. در حال حاضر، ما شاهد این نیستیم... که آنها بخواهند همسایه خوبی باشند."
افزون بر موضع سرسختانه ریاض علیه ایران نه تنها شاهد هیچگونه انعطافی نیستیم
بلکه از آن مهم تر، به دنبال اعلام استراتژی جدید امریکا توسط ترامپ علیه ایران،
عربستان از موضع امریکا حمایت کرده است. عادل جبیر در مصاحبه ای رفتار جمهوری
اسلامی را شریرانه توصیف کرد و در حمایت از استراتژی جدید ترامپ اعلام نمود که: "ضروری
است جامعه جهانی از این (تحریمها) حمایت کند تا پیامی قوی به ایران فرستاده شود
که رفتار و فعالیتهای شریرانه آن دارای عواقب خواهد بود."
به این شرح و به رغم انعطافی که جمهوری اسلامی در عزیمت به حج (در حالی که قطر
آن را تحریم کرده بود) انجام داد، شواهد و قرائن قطعی برای تهران به دست آمد که در
افق روابط دو کشور هیچگونه روزنه امیدی برای تجدید رابطه حتی در سطح کاردار (مانند
رابطه کنونی ایران و بریتانیا) وجود ندارد.
ناگزیر به دلیل مطالبات و مقتضیات حجاج که در طول سال نیازمند خدمات کنسولی
هستند، ضروری بود کانالی برای ارائه خدمات کنسولی (نه رابطه دیپلماتیک) برقرار باشد
که نتیجه آن، تعیین سوئیس به عنوان دفتر حفاظت نافع دو کشور شد.
اینک با تعیین حفاظت منافع، مناسبات دیپلماتیک ایران و عربستان چگونه خواهد
بود؟
سال های دراز قطع رابطه با عربستان در پیش است،
اما، چرا؟
بار گذشته هنگامی که قطع رابطه ایران و عربستان در ماجرای حج خونین در سال 66
رخ داد، وضعیت قطع رابطه دو کشور تنها برای 3 سال ادامه یافت. با پایان جنگ و
ضرورت بازسازی اقتصاد کشور و به دنبال فوت آیت الله خمینی (که گفته بود اگر از صدام
بگذریم از آل سعود نمی گذریم)، زمینه برای تجدید رابطه ایران و عربستان با به قدرت
رسیدن هاشمی رفسنجانی فراهم شد. این روابط در زمان خاتمی به اوج خود رسید. اما، نه
هاشمی رفسنجانی و نه محمد خاتمی هیچ یک نتوانستند گره از قطع رابطه ایران و مصر
بردارند. اولین و مهم ترین شرط قاهره تغییر نام خیابانی است که به نام "شهید خالد
اسلامبولی" ( قاتل محمد انور سادات) در تهران وجود دارد.
اینک به نظر می رسد همان قفل بلکه بدتر از آن، بر روابط ایران و عربستان زده
شده است. شرح ماجرا از این قرار است که به دنبال اعتراض تهران به اعدام شیخ نمر
باقر النمر (تبعه شیعه عربستان) نه تنها ساختمان های دیپلماتیک عربستان در تهران و
مشهد مورد یورش قرار گرفتند بلکه خیابان مجاور سفارت عربستان به نام خیابان بوستان
تنها در فاصله 12 ساعت با تصویب شورای شهر تهران به خیابان "شهید آیت الله
نمر باقر النمر" تغییر نام یافت. اینک نام یک تبعه سعودی که در کشورش به جرم
براندازی آل سعود گردن زده شده، بر تابلوی خیابان مجاور سفارت عربستان نقش بسته
است.
برای درک قفل سنگینی که با این اقدام عجولانه و احساسی بر روابط تهران – ریاض
خورده کافی است تصور کنیم که اگر یک کشور خارجی با شخصیت ها و احزاب منحل شده در
جمهوری اسلامی تماس حاصل کند، واکنش تهران چه خواهد بود؟ حال فرض را بر این بگذاریم
که مثلا آن کشور خیابانی را به نام یکی از شخصیت برانداز جمهوری اسلامی ایران
نامگذاری کند. پر واضح است که جمهوری اسلامی نخواهد پذیرفت آن کشور، فلان فرد
اپوزسیون جمهوری اسلامی را "شهید" قلمداد کند، خیابانی را به یادبود او
نامگذاری کند و در عین حال مدعی روابط عادی با تهران باشد.
این دقیقا نقطه کوری است که اینک روابط تهران- قاهره را برای نزدیک به چهار
دهه منجمد کرده و عینا این پتانسیل را دارد تا روابط تهران- ریاض را نیز برای دوره ای دراز منجمد
کند چرا که عادل جبیر وزیرخارجه عربستان
گفته از نظر دولت او فرقی میان تروریستی به نام باقر النمر و تروریست دیگری به نام
اسامه بن لادن نیست.
حال فرض بر این بگیرم چنین شرطی از سوی ریاض مطرح شده باشد، اگر جمهوری اسلامی
اصرار بر ابقای نام شیخ نمر داشته باشد که از نظر ریاض فردی تروریست در اندازه
اسامه بن لادن است، تجدید رابطه صورت نخواهد گرفت. حال اگر جمهوری اسلامی در
اقدامی عملگرایانه مبادرت به زدودن نام "شهید آیت الله" شیخ نمر کند، هم
بر بر خون شهید و هم بر خون یک آیت الله (آن گونه که مدعای تهران است) پا گذاشته و
افزون بر این، اعترافی است سخت به تنشی که خود دامن زده است.
با این شرح، تعیین سوئیس به عنوان کشور حافظ منافع ایران و عربستان خود گواهی
است که گره کوری در روابط دو کشور به وجود آمده و انتظاری برای گشودن آن نیست.
ناگزیر، بهترین راه تعیین کشور ثالث به عنوان حافظ منافع است همچنان که اینک برای
نزدیک به چهار دهه ایران- امریکا از یک سو و ایران- مصر از سوی دیگر در قطع رابطه
سیاسی بسر می برند و مناسباتشان محدود به دفتر حفاظت منافع است.
https://iranwire.com/fa/features/23711
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر