آنچه مسلم است اینکه اینک
بیش از هر کسی این رهبر جمهوری اسلامی است که آگاه از جنگ اقتصادی است که امریکا
به راه انداخته و هدف آن تشدید فشارهای داخلی است. این در حالی است که نسخه او تا
اینجا چیزی بیش از اتکا به توان فرسایش یافته توان داخلی یا همان اقتصاد مقاومتی
نیست؛ نسخه ای که اگر پاسخگو بود نباید این همه نگرانی خامنه ای را به همراه می داشت.
خامنه ای و پیش بینی سه
فشار همزمان بر جمهوری اسلامی
در پی خروج امریکا از برجام، آیت الله خامنه ای اخیراً طی سخنانی این اقدام را تحمیل سه فشار موازی بر
جمهوری اسلامی دانست. وی گفت این سه فشار عبارتند از:
-
فشار روانی
-
فشار اقتصادی
-
فشار عملی
گرچه مبنای چنین تقسیم
بندی روشن نیست (چرا که فشار اقتصادی خود نوعی فشار عملی است) ولی او فشار روانی
را تشدید فشار بر "نقاط قوت جمهوری اسلامی" از جمله توانمندی موشکی ایران
دانست که اینک به موضوع مشترک امریکا و تروئیکای اروپا (آلمان، فرانسه و بریتانیا)
تبدیل شده است. او می داند که تمامی این کشورها بر توان موشکی جمهوری اسلامی که از
مرزهای ایران فراتر رفته و در اختیار حوثی های یمن، حزب الله لبنان و برخی گروه
های فلسطینی قرار گرفته، حساسیت دارند. از این رو او می گوید: "فشار روانی خیلی
نکتهی حائز توجّه و مهمّی است. نقاط قوّت جمهوری اسلامی [بخوانید توان موشکی] را
بهعنوان نقاط چالشآفرین معرّفی می کنند؛ برای اینکه ملّت ایران را نسبت به آنها
دلسرد کنند... یک عدّهای هم متأسّفانه در داخل با دشمن همصدا
میشوند که «آقا چه فایدهای دارد؟»."
آنچه خامنه ای "دلسرد
کردن مردم" دانسته اشاره به پرسش بزرگی از او بر می گردد که نه تنها برجام را
زیر سوال برده بلکه امریکا و تروئیکا را با هم همصدا کرده است. در 18 اسفند 94 (یعنی
8 ماه پس از تفاهم هستهای در لوزان در ۲۳ تیر ۱۳۹۴) بود که سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی در یک رزمایش موشکی، موشکهای بالستیکی نقطهزن خود با بُرد 1700 و 2000 کیلومتر را به نمایش گذاشت.
گو اینکه این اقدام، تنها
مورد آزمایش موشکی سپاه نبود ولی نشان دادن شهرک های موشکی سپاه پیش از آن و نگارش این جمله به زبان عبری بر روی
بدنه موشک های سپاه که «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود» موجب اعتراض آلمان،
فرانسه، بریتانیا و امریکا (اوباما) شد که طی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل آزمایشهای
موشکی ایران را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل دانستند.
وقتی این اقدام جمهوری
اسلامی مورد اعتراض دولت اوباما (طرف توافق برجام) قرار گرفت روشن است که دولتی
ترامپ چه اقدامات تنبیهی را در نظر می گیرد. آنچه خامنه ای "دلسرد کردن
مردم" توصیف کرده در واقع پرسشی مهمی از او به عنوان فرمانده کل قواست که چرا
دست به اقدامی تحریک آمیز زده که موجودیت کشوری دیگر (اسرائیل) را رسماً و علناً
مورد تهدید قرار می دهد تا امروز برجام عملاً بر باد رفته تلقی شود؟
فشار اقتصادی و عملی
آنچه محرز است اینکه حتی
به تشخیص خامنه ای جمهوری اسلامی اینک در "حبس برجام" قرار گرفته است.
این یعنی ایران هم باید به برجام متعهد باشد و هم از منافع آن بهرمند نشود که هیچ؛
فشارهای اقتصادی بر ایران را به جان بخرد. خامنه ای خود به این موضوع معترف است و فشار
اقتصادی را "تشدید تحریم" دانسته است. او خاطر نشان ساخته که هدف از این
فشار این است که "می خواهند ملّت ایران را به ستوه بیاورند تا نظام اسلامی [بخوانید
رهبر] ناچار بشود تسلیم زورگوییهای شان بشود."
شدت نگرانی خامنه ای از
تشدید فشار اقتصادی را در آنجا می توان دریافت که برونرفت از این فشار را به "توفیق
الهی" و "فضل الهی" و "همت مردم" گره زد و گفت: "این
هدف دشمن، به توفیق الهی و به فضل الهی و با تلاش مسئولین و با همّت مردم، انشاءالله
بکلّی ناکام خواهد ماند." (شدت استیصال را از این جمله بندی می توان دریافت)
احتمالاً منظور او از
"تلاش مسئولین" اشاره به "اقتصاد مقاومتی" است؛ مقاومتی که
"همت مردم" را برای تحمل چنان اقتصاد انقباضی مطالبه می کند.
از همین جا او به آنچه وی
"فشار عملی" بر حاکمیت (تشدید مطالبات عمومی) می پردازد و به وضوح خاطر
نشان می سازد که "فشار عملیشان
عبارت است از اینکه در کشور آشوب ایجاد کنند؛ این برنامهی قطعی آنها است."
او در همین سخنرانی از
احتمال تشدید مطالبات مردم سخن به میان می آورد و مثال می زند که مثلا "کارگرانی
هستند، دنبال مطالبات کارگریاند؛ یا مردمی در یک شهری، دنبال مطالبات شهری خودشان
هستند." اما، از آنجایی که این مطالباتِ بی پاسخ، آبستن خشونت اند او طبق
روال گذشته دست دشمن را پشت سر آشوب ها می داند و می گوید: "دشمن در یکچنین
مواردی نقشه می کشد، عوامل نفوذی خود را وارد می کنند تا اجتماعات آرام مردم را
تبدیل کنند به حرکت ضدّ امنیّتی و حرکت آشوبگرانه تا به این وسیله کشور را و ملّت
را و نظام جمهوری اسلامی را بدنام کنند."
جای تردید نیست که آنچه وی
"بدنام کردن نظام" می نامد اشاره به سرکوب های خونینی است که معمولا پس
از این مطالبات بی پاسخ رخ داده و نگران است که اگر این مطالبات (یا به گفته او
فشار عملی) افزایش یابد رو در رویی نظام و مردم به وقوع بپیوندد. از این رو، او می
گوید که "این را مردم در سراسر کشور توجّه داشته باشند؛ این نقشهی دشمن است،
ما خبر داریم؛ نشستهاند برنامهریزی کردهاند برای این کار."
او در این سخنرانی هیچ
اشاره ندارد که اعتراضات و مطالبات، حق مردم است. بی تردید بخشی از اشاره او به
اعتراضات دی ماه 97 بود که در روزهای اندکی شورش های سراسری به بیش از 90 شهر
ایران از جمله شهرهای مشهد و قم گسترش یافت و ناگزیر تنها راه حاکمیت توسل به قوه
قهریه بود که اعتراضات را سرکوب کند. این همان نقطه کانونی است که خامنه ای نگران آن
است؛ نگرانی که فرمانده نیروی انتظامی پیشتر از آن به "شورش گرسنگان"
نام برده بود.
اما، این تمام نگرانی
خامنه ای نیست. او می داند که سرکوب معترضان می تواند سرنوشت لیبی را برای ایران
رقم بزند به گونه ای که منجر به مداخله نظامی خارجی و سرنگونی نظام شود.
آنچه مسلم است اینکه اینک
بیش از هر کسی این رهبر جمهوری اسلامی است که آگاه از جنگ اقتصادی است که امریکا
به راه انداخته و هدف آن تشدید فشارهای داخلی است. این در حالی است که نسخه او تا
اینجا چیزی بیش از اتکا به توان فرسایش یافته توان داخلی یا همان اقتصاد مقاومتی
نیست؛ نسخه ای که اگر پاسخگو بود نباید این همه نگرانی خامنه ای را به همراه می
داشت.
منبع: ایران
اینترنشنال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر