جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

بشار عفلقی یا بشار علوی؟


خاندان اسد علوی هستند ولی شیعه نیستند. علاوه بر این این خاندان پیروان حزب بعث هستند که فاصله زیادی از اسلام (به تفسیر جمهوری اسلامی) دارد. با این توصیف، شیعه دانستن خاندان اسد که از طائفه علویان است به طور موازی توسط دو جریان دامن زده می شود
1-    رقبای منطقه ای جمهوری اسلامی که با منتسب کردن اسد به شیعه بودن، معتقدند محور تهران ـ دمشق ـ حزب الله یک اتحاد ایدئولوژیک به منظور بسط شیعه گرایی در منطقه برای مقابله با اهل سنت است. بر این اساس، دور از نظر نیست که جنگ داخلی سوریه تبدیل به جنگ مذهبی شیعه و سنی شود.
2-     جمهوری اسلامی برای پوشش نهادن بر انتساب اسد به حزب سوسیالیتی بعث، ناگزیر بود نوعی وحدت ایئدوئولوژیک بین خود و اسد ترسیم کند تا توجیه گر این همه حمایت بی حد و مرز از بشار اسد باشد.
bashar_18756_5526

مثلث تهران ـ دمشق ـ حزب الله به مثلث شیعی معروف شده است. این نامگذاری به ویژه توسط اپوزسیون بشار اسد و رسانه های عربی دامن زده می شود. بدین ترتیب، بحران داخلی سوریه پس از گام گذاشتن از یک اختلاف درونی و پس از گام نهادن در «جنگ داخلی» در حال تبدیل شدن به «جنگ شیعی ـ سنی» است.
از یک سو حمایت جمهوری اسلامی (به عنوان نماد حکومت شیعی) و از سوی دیگر حمایت حزب الله لبنان (به عنوان یک حزب شیعی) از بشار اسد که از طائفه علویان سوریه است، قویاً این تئوری پردازی را دامن زده که مثلث تهران ـ دمشق ـ حزب الله نه به حول محور منافع ملی بلکه حول محور گرایش مذهبی شیعی چنین انسجام محکمی گرفته که در این مثلث «یکی فدای همه و همه فدای یکی» است.
صریح ترین طرفداری از بشار اسد را شخص آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، اتخاذ کرده که گفت: «جمهوری اسلامی ایران از سوریه به دلیل حمایت از خط مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دفاع خواهد کرد و با هر گونه دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی سوریه به شدت مخالف است». (10 فروردین 91)
علی اکبر ولایتی، مشاور بین الملل آیت الله خامنه ای، نیز گفته است که: «بشار اسد خط قرمز ماست و تا آخر از وی حمایت می‌کنیم». (30 دی 91)
این حمایت جانانه هیچ حد و مرزی نمی شناسد حتی اگر ارتش سوریه مبادرت به استفاده از سلاح شیمیایی نموده باشد.
از سوی دیگر ورود حزب الله لبنان (بازوی نظامی جمهوری اسلامی) در جنگ داخلی سوریه که بدون چراغ سبز تهران هرگز متصور نبود، وقتی ئتوری اتحاد شیعی تهران ـ دمشق ـ حزب الله را تقویت می کند که به یاد آوریم حماس (جریان سنی مقاومت علیه اسرائیل) با اعتراض به سرکوب معترضان سوری به دست اسد، دفتر خود در دمشق را تعطیل و سرکوب معترضان را شدیدا تقبیح کرد.
اما، آیا آن طور که گمان می شود، بشار اسد را می توان علوی دانست؟ آیا صرف نظر از اینکه وی از طائفه علویان سوریه است، اصولا ایدئولوژی شیعه نزد او جایگاه و منزلت دارد؟

بشار علوی، بشار شیعی است؟
کسانی که پیش از انقلاب اسلامی از مراقد شیعه در سوریه از جمله حرم سیده زینب، خواهر امام حسین (که از جایگاهی ویژه ای نزد شیعه برخور هستند) دیدار کرده اند به خوبی به یاد دارند که این مراقد شیعه چه ویرانه‌ای بودند.
با گسترش روابط سیاسی تهران و دمشق بعد از انقلاب اسلامی و باز شدن پای توریست مذهبی ایرانیان به سوریه تدریجا تمامی مراقد مورد احترام شیعه به دست ایرانیان (و نه به اهتمام دولت سوریه) به بهترین شکل بازسازی شده اند. این امر موجب شد سالانه ده ها هزار زائر شیعی ایرانی و غیر ایرانی از سوریه دیدار کنند و بر درآمد توریسم این کشور بیافزایند.
عدم اهتمام خاندان اسد به این مراقد حتی به اندیشه درآمدزایی خود بهترین دلیل است که این خاندان علوی هیچ تعلق خاطری بین خود و شیعیان نمی بیندد به ویژه اگر در یاد داشته باشیم که اساساً طائفه علویان یکی از طوائف مسلمانان هستند که چندان انسجام عقیدتی نداشته و رهبری دینی نداشته و گسترش عقاید خود را در برنامه ندارد. این طائفه تا بدانجا مبهم است که برخی آنان را بازماندگان طوائفی از مسیحیان می دانند که امتزاج خونی و عقیدتی با مسلمانان پیدا کرده اند.
برای مثال کافی است به یاد آوریم که هیچ عکسی از حافظ و بشار اسد هنگام زیارت از چنان مراقد مقدسی نزد شیعه تاکنون دیده شده است. این خود نشانی است از فاصله این خاندان از انتسابشان به معتقدات و مقدسات شیعه.
ظاهراً اولین تلاش ها برای شیعه قلمداد کردن علویان به امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان باز می گردد که بنا به ملاحظات سیاسی و برای ایجاد اتحاد با حافظ اسد، علویان سوری را با شیعیان یکی و متحد اعلام کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جمهوری اسلامی نیز ادعای تشیّع خاندان حاکم در سوریه را توجیهی ایدئولوژیک برای ائتلاف استراتژیک دو کشور در منطقه گرفت؛ توجیهی که در ماه های اخیر برای تحریک عواطف و احساسات مذهبی مردم ایران بار ها مورد استفاده قرار گرفته است.

بشار عفلقی
در حالی که تلاش برای شیعه قلمداد کردن خاندان اسد، به شرحی که گفته شد فقط به یُمن توجیهات غیرقابل قبول است، انتساب این خاندان به حزب «بعث» که پایگاه قدرت خاندان اسد بوده و هست جای شک و تردید ندارد.
حزب بعث در سال 1300 به رهبری میشل عفلق و صلاح الدین بیطار و به منظور «رستاخیز مجدد و تجدید حیات اعراب» برای بیرون راندن استعمار فرانسه از سوریه تشکیل شد که در دو کشور سوریه و عراق به قدرت رسید. همین تمرکز بر قومیت عربی حد فاصل این حزب با ایرانیان است تا آنجا که شعبه عراقی حزب بعث، جنگ هشت ساله خونینی را علیه ایران راه اندازی کرده بود.
بنابر این، نه تنها تفکر خاندان اسد هیچ قرابتی با ایرانیان (از طریق مذهب شیعه) ندارد بلکه برعکس می توان ادعا داشت که تفکر ناسیونالیسم عربی متجلی در حزب بعث، نماد ستیز این حزب با ایرانیان نیز می تواند تلقی شود. کافی است به نماد حزب بعث بنگریم که شعار «امه عربیه واحده، ذات رساله خالده» شعار بنیادین آن است. این شعار، سرتاسر سرزمین هایی که عرب زبان هستند را «امت واحد عربی» می داند که از جمله مناطق عرب نشین ایران را نیز شامل می شود.
شاید تردید شود که حافظ و بشار اسد از تعمیم سرزمین های عربی به مناطق عرب نشین ایران استثنا باشند و این شعار با این مضمون گسترده فقط خاص حزب بعث عراق بوده ولی برای درک اینکه فرقی بین حزب بعث عراق و سوریه نیست، کافی است به یاد آوریم که به رغم قرابت استراتژیک جمهوری اسلامی و خاندان اسد، هرگز دستگاه تبلیغاتی سوریه نام درست «خلیج فارس» را استفاده نمی کند.
از این بالاتر، سوریه یکی از امضا کنندگان قطعنامه های اتحادیه عرب است که جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را تحت اشغال ایران نام برده و حق امارات را بر آن محرز می داند. در برخی از قطعنامه های اتحادیه عرب از عنوان احتلالین (دو اشغال) نام برده می شود که امضای سوریه را پای خود دارد: اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل و اشغال جزایر سه گانه توسط ایران!

حزب بعث و اسلام
تفسیری که حزب بعث از پدیدار شدن آئین اسلام می دهد چنان از آموزه های رایج در جمهوری اسلامی به دور است که علمای دین می توانند حکم به تکفیر بعثی ها بدهند. اعتقاد حزب بعث درباره آئین اسلام این است که: «اروپا مذهب را از خارج خود دریافت کرد و گرنه مذهب با طبیعت و تاریخ این قاره بیگانه است. اما اسلام برای اعراب عالیترین تصویر از زبان و ادبیات و تاریخ ملی این قوم است و اساسا اسلام یک “جنبش عربی” بوده که برای تجدید و تکامل عربیسم بوجود آمده است؛ چنانچه زبانی که اسلام با آن سخن می گفته زبان عرب بوده و لذا بعث عرب اسلام را معرف یک جنبه ی ملی عربی می داند». عفلق بعد از آنکه اسلام را بدینگونه معرفی می نماید می گوید: «هر ملتی در مرحله ای مشخص از حیات خویش دارای یک نیروی محرک ویژه ایست که اعماق وجود را تکان می دهد، اگر گذشته اعراب را به دقت مطالعه کنیم می بینیم که این نیروی محرک در عرب، مذهب بوده و لذا اسلام توانست آن نیروهای نامرئی در وجود اعراب را شکوفا ساخته و به آنها همبستگی دهد. این است که هر عرب می تواند محمد دیگری باشد». سپس عفلق اعلام می دارد که «محمد تجسم اعراب است پس باشد تا امروز هر عرب محمد دیگری شود».

نتیجه
خاندان اسد علوی هستند ولی شیعه نیستند. علاوه بر این این خاندان پیروان حزب بعث هستند که فاصله زیادی از اسلام (به تفسیر جمهوری اسلامی) دارد. با این توصیف، شیعه دانستن خاندان اسد که از طائفه علویان است به طور موازی توسط دو جریان دامن زده می شود
1-    رقبای منطقه ای جمهوری اسلامی که با منتسب کردن اسد به شیعه بودن، معتقدند محور تهران ـ دمشق ـ حزب الله یک اتحاد ایدئولوژیک به منظور بسط شیعه گرایی در منطقه برای مقابله با اهل سنت است. بر این اساس، دور از نظر نیست که جنگ داخلی سوریه تبدیل به جنگ مذهبی شیعه و سنی شود.
2-     جمهوری اسلامی برای پوشش نهادن بر انتساب اسد به حزب سوسیالیتی بعث، ناگزیر بود نوعی وحدت ایئدوئولوژیک بین خود و اسد ترسیم کند تا توجیه گر این همه حمایت بی حد و مرز از بشار اسد باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر