جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

الزامات حقوق بشری سفر روحانی به نیویویرک

اگر پذیرفته باشیم که حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی با دادن فرصتی به روحانی برای حل بحران هسته ای و سوریه به دنبال رفع تحریم ها و تضمین بقای خود است، پیشنهاد روحانی به سازمان ملل مبنی بر در دستور کار قرار گرفتن طرح "جهان عليه خشونت و افراطي گري"، در گام نخست قفلی است که وی بر دستان خشونت ورز جمهوری اسلامی زده است. 

الزامات حقوق بشری سفر روحانی به نیویویرک  
در حالی که امیدهای بسیاری به سفر حسن روحانی به نیورک بسته شده تا بلکه گشایشی در مناقشه هسته ای ایران پدید آورد، دستآوردهای سفر او برای جامعه مدنی به ویژه مسأله حقوق بشر چیست؟
این پرسش آن گاه مهم می نماید که چه در متن نامه منتشر شده روحانی در واشنگتن پست و چه در سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل، وی کمترین اشاره ای به مساله حقوق بشر نداشته است.
حضور در چنین رویدادی مهمی در سازمان ملل و مسکوت نگه داشتن موضوع حقوق بشر، در ذات خود حاوی پیام خطیری برای برخی است که اگر مشکل جامعه جهانی با پرونده هسته ای ایران یا سوریه به نتیجه مثبت انجامد، ای بسا مساله نقض حقوق بشر در ایران که وخامت آن موجب شده شورای حقوق بشر از سه سال پیش تاکنون گزارشگر ویژه ای را (احمد شهید) بگمارد، مسکوت و مغفول ماند.
بدیهی است با اولویت داشتن حل مساله هسته ای برای امریکا و متحدانش، مساله حقوق بشر تا اندازه ای تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. ولی آیا حتی در صورت غفلت جامعه جهانی از این مساله، سفر روحانی به رغم مسکوت بودن حقوق بشر در آن، مطلقاً فاقد دستآورد برای کنشگران حقوق بشری بود؟
مدعای این مقاله این است که سفر روحانی به نیویورک و گفتگوهای مستقیمی که بین وزیران خارجه ایران و امریکا صورت گرفت، فی حد ذاته گشایشی برای جامعه مدنی و پرونده حقوق بشر ایران است حتی اگر روحانی چنین اراده نداشته باشد. مستند این ادعا، رفتار حاکمیت است که با اتخاذ موضع «نرمش قهرمانانه» متفاوت از پیش ظاهر شده تا چهره خود را ترمیم نماید.

آزادی تعدادی از فعالان سیاسی
به یاد داریم که در کشاکش قدرت در درون نظام، هرگاه محمد خاتمی راهی یک سفر خارجی می شد، خبر ناگوار دستگیری یک یا چند فعال سیاسی یا اعدام فرد با افرادی سفر خاتمی را تحت الشعاع قرار می داد.
بر خلاف آن دوران که «حاکمیت دوگانه»، نظام جمهوری اسلامی را دو پاره کرده بود، اینک به نظر می رسد کلیه جناح های حاکمیت در یاری رسانی به دولت روحانی همسو شده اند. روحانی گرچه با حمایت اصلاح طلبان پیروز شد ولی مورد تأیید اصولگرایان و شخص رهبر نیز هست. چنین شد که بر خلاف دوران خاتمی، در سفر روحانی به نیویورک نه تنها شاهد کارشکنی در پیشبرد اهداف سفر او نبودیم که برعکس شاهد ازادی برخی چهره های شاخص از فعالان سیاسی و حقوق بشری مثل نسرین ستوده، محسن امین زاده، فیض الله عرب سرخی و...نیز بوده ایم. خبرهای دیگری به گوش می رسد که حاکمیت به دنبال آزاد کردن جمع دیگری از این فعالان سیاسی و ای بسا رفع حصر از موسوی و کروبی است.
با توجه به شدت تنافر و تعارض دو جناح حاکمیت، پرسش این است که چرا چنین همدلی در کلیت نظام دیده می شود؟ آیا پاسخ را نباید در این جستجو کرد که خطر فروپاشی اقتصادی در اثر تحریم ها چنان مهیب است که از یک سو خامنه ای فرمان «نرمش قهرمانانه» می دهد و از سوی دیگر روحانی ابراز آمادگی می کند که در سه تا شش ماه پرونده کِش دار هسته ای را به سرانجام برساند.
در چنین شرایطی سرانجام رساندن بحران سوریه نیز دیگر هدف راهبردی روحانی است که تلویحاً هم در نامه اش در واشنگتن پست و هم سخنرانی اش در مجمع عمومی به آن اشاره کرد.
با دانستن این هدف راهبردی روحانی (بخوانید نظام) برای سامان دادن به دو پرونده سیاست خارجی (هسته ای و سوریه) ، نظام نیازمند ترسیم چهره ای منعطف و زدودن چهره خشن از خود است. آزادی فعالان سیاسی در همین راستا قابل توجیه و تفسیر است.
روحانی التفات دارد که زدودن چهره خشن در گرو این است که پرونده نقض گسترده حقوق بشر به عاملی برای شانتاژ خبری رسانه های خارجی علیه نظام در طول مذاکرات هسته ای  تبدیل نشود. از این رو، حکومتی که تا اندکی پیش از این، وبلاگ نویس کارگری را (ستار بهشتی) در عرض چند روز به قتل رساند، اینک بحث از افزایش پهنای باند، رفع فیلترینگ از فیسبوک، دعوت از ایرانیان مقیم خارج برای بازگشت به کشور (گفته وزیر اطلاعات)، آزادی چند تن از زندانیان سیاسی و فعالان حقوق بشری و...می کند.
بدین ترتیب نباید شک داشت که اگر موضوع حقوق بشر، عنصر مفقود در نامه و سخنرانی روحانی بود ولی سامان دادن به وضعیت اسفبار حقوق بشر برای کاستن از فشارها قطعاً در دستور کار دولت حسن روحانی است.

قفل های روحانی بر دستان اقتدارگرایان
اگر پذیرفته باشیم که حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی با دادن فرصتی به روحانی برای حل بحران هسته ای و سوریه به دنبال رفع تحریم ها و تضمین بقای خود است، پیشنهاد روحانی به سازمان ملل مبنی بر در دستور کار قرار گرفتن طرح "جهان عليه خشونت و افراطي گري"، در گام نخست قفلی است که وی بر دستان خشونت ورز جمهوری اسلامی زده است.
وقتی رییس جمهور ایران، به خشونت های اسرئیل و اقدامات خشن امریکا در عراق و افغانستان اشاره می کند و خواستار جهانی علیه خشونت و افراط گرایی می شود، در گام نخست دولت خود را ملزم به پرهیز از خشونت و افراط گرایی کرده است.
دیگر اشارات او در مجمع عمومی مانند محکومیت «خشونت دولتی»، «جلوگیری از تشدید خشونت ها علیه مردم معترض»، ضرورت «مدارا و تفاهم»، همگی قفل هایی بر دستان نظام اقتدارگرایی است که خود بدترین خشونت های دولتی را علیه معترضان از جمله در سال 88 به کار بسته است.
گو اینکه برخی معتقدند این سخنان زیبا برای فریب جهانیان است، اما، به کار گرفتن زور و خشونت و نقض موازین حقوق بشری در دوره ای که مذاکرات هسته ای ایران و غرب آغاز خواهد شد، این ظرفیت را دارد که مساله مسکوت مانده نقض حقوق بشر را به صدر اخبار جهان منتقل کند که تالی فاسد آن، موضعگیری 5+1  علیه تهران خواهد بود.
این بیم و نگرانی آشکارا در سخنان روحانی دیده می شد که از تبليغات «دين ستيزانه، اسلام هراسانه، شيعه هراسانه و ايران هراسانه» علیه دولت جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرد. روحانی به خوبی واقف است که چنین تبلیغاتی چگونه چهره دولت او را در خارج مخدوش و در داخل خالی از حمایت مردم خواهد کرد. بر همین مبنا او در مجمع عمومی به درستی تاکید داشت که «خشونت و افراط جايي براي مدارا و تفاهم که لازمه زندگي انسان و جامعه مدرن است نمي گذارد...ديگران را نبايد فقط تحمّل کرد بلکه بايد با ديگران کار کرد.»
روحانی در جای دیگر اشاره داشت که «زيربناي اميد (نامی که برای دولت خود برگزیده)، باور به اراده عمومي مردم جهان براي مبارزه با خشونت و افراط، تغيير پذيري، مخالفت با ساختارهاي تحميلي، بها دادن به گزينش و عمل مسئولانه انساني است.»
پر واضح است که روی چنین سخنان زیبایی بیش از آنکه با جهانیان باشد باید با اقتدارگرایانی در درون حاکمیت جمهوری اسلامی باشد که ساختارهای تحمیلی خود را با اعمال خشونت و افراط گری بر جامعه 80 میلیونی ایران تحمیل کرده اند.

نتیجه:
در طول کمپین انتخاباتی روحانی تا پس از استقرار دولت او و همچنین در سفر اخیرش به نیویورک، عامداً کمترین تمرکز بر مساله حقوق بشر بوده چرا که تصور دست کشیدن از پرونده هسته ای و مصالحه در مورد سوریه متصور است ولی پاسخ دادن به موارد بیشماری از نقض حقوق بشر (که برخی نقض قوانین داخلی ایران نیز هست)  هرگز قابل تصور نیست.
اما، اراده روحانی بر ترمیم جهره نظام با نوعی مصالحه در پرونده هسته ای و سوریه، حاکمیت جمهوری اسلامی را ملتزم می سازد که تا حتی الامکان بر وخامت پرونده هسته ای نیافزاید خصوصاً اینکه حسن روحانی در نیویورک طرح «جهان علیه خشونت» را ارائه داده است.
از این رو، در مقاطع آتی توجه کنشگران حقوق بشر بر پاسخگو کردن جمهوری اسلامی در پرونده که عامدآ مورد غفلت روحانی قرار گرفته یک ضرورت می نماید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر