جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ آبان ۲۹, چهارشنبه

انفجار بیروت؛ پیام و پیامدها

 مهم ترین ربط منطقی این انفجار تروریستی را می توان پاسخی به اظهارات سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان، در ۲۴ مهر ۹۲ دانست که طی سخنانی به مناسبت عاشورا به مسئله حضور نیروهای تحت امر خود در سوریه پرداخت و صراحتاً اعلام داشت که تا زمانی عوامل براندازی حکومت بشار اسد در سوریه فعال هستند، نیروهای مسلح حزب الله نیز در سوریه حضور خواهند داشت. وی  در این سخنرانی گفت: تا زمانی که دلیل به قوت خوب باقی‌ست، حضور ما نیز (در سوریه) ادامه خواهد داشت...و مانع خطری می‌شویم که از سوی کشورهای دیگر، در منطقه و از طرف تکفیری‌ها متوجه لبنان است.
بیروت


انفجار بیروت؛ پیام و پیامدها

در اقدامی تروریستی نمایندگی فرهنگی ایران در بیروت مورد هدف یک اقدام انفجاری قرار گرفت که تعداد 23 نفر کشته (از جمله نماینده فرهنگی ایران) و بالغ بر 150 زخمی برجا گذاشت. این اقدام از زوایای چند از جمله پیام و پیامدهای آن حایز اهمیت است که ذیلا به آن می پردازیم:

ضاحیه منطقه ای تحت کنترل حزب الله
حمله به نمایندگی سیاسی ایران پیشتر از جمله در مزار شریف در افغانستان  (که منجر به کشته شدن 11 تن از اعضای کنسولگری شد) سابقه داشته است. اما، حمله اخیر در گوشه جنوبی شهر بیروت (به نام ضاحیه با اکثریت ساکنان شیعه) که تحت کنترل و نظارت امنیتی حزب الله لبنان است، معنا و مفهوم دیگری دارد. سفارت و نمایندگی فرهنگی ایران در همین منطقه قرار دارند.
انجام چنین اقدام انفجاری مهیبی، ضربه حیثیتی به حزب الله است که مجرب ترین کادرهای امنیتی را در دست دارد. این در حالی است که حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف در زمان ضعف دولت مرکزی و به دست نیروهای پیشرونده طالبان اتفاق افتاده بود.
به دیگر سخن، این اقدام تروریستی در قلب منطقه تحت کنترل حزب الله و با هدف قرار دادن نمایندگی ایران پیام خاصی را برای هر دو در بر داشته است.

پیام انفجار: پاسخی به حسن نصرالله
گو اینکه این عملیات هم زمان با روز بازی فوتبال تیم های ملی ایران و لبنان در بیروت و یک روز پیش از برگزاری دور سوم مذاکرات هسته ای ایران با 5+1 در ژنو انجام گرفته (که مسلما هر دو آن ها را نیز تحت شعاع قرار داد) ولی مهم ترین ربط منطقی آن را می توان پاسخی به اظهارات 5 روز پیش سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان، در ۲۴ مهر ۹۲ دانست که طی سخنانی به مناسبت عاشورا به مسئله حضور نیروهای تحت امر خود در سوریه پرداخت و صراحتاً اعلام داشت که تا زمانی عوامل براندازی حکومت بشار اسد در سوریه فعال هستند، نیروهای مسلح حزب الله نیز در سوریه حضور خواهند داشت. وی  در این سخنرانی گفت: تا زمانی که دلیل به قوت خوب باقی‌ست، حضور ما نیز (در سوریه) ادامه خواهد داشت...و مانع خطری می‌شویم که از سوی کشورهای دیگر، در منطقه و از طرف تکفیری‌ها متوجه لبنان است.(مراجعه شود به مقاله: نصرالله، پرونده هسته ای و جنگ)
موید این ادعا اخباری است که گردان های عبدالله عزام طی پیام توئیتری مسئولیت عملیات را برعهده گرفته و آن را واکنش به حضور حزب الله در سوریه اعلام کرد.
از نظر کارشناسان نظامی بدون تردید حضور نیروی مسلح حزب الله چنان معادلات نظامی را به نفع بشار اسد تغییر داده که اگر تا پیش از این، ارتش اسد یک به یک مناطق تحت کنترل خود را از دست می داد، با حضور حزب الله اینک یک یک مناطق را باز پی می گیرد.
پیش بینی اینکه جنگ داخلی سوریه به زودی آثار نامطلوب خود را در لبنان به جا گذارد، کار دشواری نبود. کلیه ناظران سیاسی دو پارچه شدن جامعه سیاسی لبنان به موافقان و مخالفان اسد را پیش بینی می کردند. اینک همان دو دستگی با جانبداری حزب الله از اسد در جنگ داخلی سوریه، شکاف بیشتری را در لبنان موجب شده که عمده دلیل انفجار بیروت در پاسخ یک جا به حزب الله و تهران، تلقی می گردد.

انفجار بیروت، آغاز حمله به نمایندگی های دیگر؟
می دانیم که حتی در میان کشورهای مسلمان، جمهوری اسلامی تنها حامی رژیم بشار اسد است. این حقیقت عریان زمانی روشن شد که در اجلاس اضطراری سازمان همکاری اسلامی در مکه (۲۴ مرداد ۱۳۹۱ که به درخواست عربستان صورت گرفت) کلیه کشورهای عضو رأی به تعلیق عضویت سوریه در این سازمان اسلامی دادند. تنها رأی مخالف، رأی جمهوری اسلامی بود. این اجلاس، آشکارا کفه ترازو را به نفع ریاض و به ضرر تهران نمایان ساخت.
از این فراتر رأی ۱۳۷ کشور جهان به قطعنامه توبیخی رژیم بشار اسد که در مرداد۱۳۹۱ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید، در کنار رأی منفی تنها ۱۲  کشور (از جمله جمهوری اسلامی) علیه آن قطعنامه که عربستان بانی آن بود دیگر علامت آشکار انزوای بشار اسد و حامیانش بود.
با چنین عدم توازنی در میان کشوهای حامی و مخالف بشار اسد، اگر هدف قرار دادن نمایندگی ایران در بیروت را پیامد حمایت از رژیم بشار اسد بدانیم، بیم آنکه انفجار بیروت سر سلسله حوادث مشابه در دیگر کشورها باشد، چندان دور از ذهن نیست.

حزب الله در دو جبهه
نگرانی های جمهوری اسلامی و حزب الله از سقوط حکومت بشار اسد به عنوان پل استراتژیک ارتباط میان تهران- حزب الله کاملاً قابل درک است. این نگرانی تا آنجاست که علی اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر جمهور اسلامی، سوریه را «حلقه طلائی» و مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار، آن را «استان سی و پنجم ایران که اهمیتش از خوزستان بیشتر است»، توصیف کرده بودند.
به رغم این معادله استراتژیک در ذهن رهبریت جمهوری اسلامی و حزب الله، حمایت جانانه از بشار اسد، خالی از تالی فاسد برای تهران و حزب الله نبوده است. کمترین تالی فاسد حمایت بی پرده از رژیم بشار اسد این است که اینک حزب الله لبنان در جبهه ای دیگر (علاوه بر جبهه آماده باش در برابر اسرائیل) ورود کرده که بی هزینه نمی تواند باشد. حمله به نمایندگی ایران در منطقه تحت کنترل امنیتی حزب الله یکی از هزینه های حزب الله  می باشد.
از دست دادن پایگاه اجتماعی که حزب الله در سال های پیش حتی در میان غیر شییعیان از آن برخوردار بود، دیگر تالی فاسد حمایت از بشار اسد است.

خطر بالا گرفتن جنگ طائفه ای
لبنان کشوری است با تنوع قومیتی و طائفی بسیار زیاد که تجربه های تلخی را از جمله جنگ 15 ساله داخلی (1975 تا 1990) از سر گذرانده است. در کوران جنگ داخلی این کشور سفارت امریکا و مقر نظامیان امریکایی و فرانسوی مورد حمله انتحاری قرار گرفت که در نتیجه آن 241 سرباز امریکایی و 58 سرباز فرانسوی به قتل رسیدند.
حال اگر سوریه به رغم داشتن حکومتی با ثبات تر از لبنان اینک درگیر چنین جنگی داخلی ویرانگری است، چرا نباید انتظار داشت که لبنان نیز گرفتار یک جنگ داخلی، به عنوان پیامدی از پیامدهای جنگ داخلی سوریه، گردد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر