جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ اسفند ۱۲, شنبه

تغییرات در ارتش سعودی: خطر کودتا یا ناکارآمدی جنگ یمن؟

با این شرح آنچه او را واداشت دست به تغییر فرماندهان ارتش بزند یک تیر بود و دو نشان؛ پاکسازی ارتش به منظور جلوگیری از کودتای احتمالی و افکندن بار ملامت جنگ ناکارآمد به گرده آنان. از همین جا می توان گمان داشت که ای بسا پس از این تصفیه، محمد بن سلمان دست به ریسکی بزرگ بزند که تاکنون فرماندهان او را از آن بازداشته بودند؛ حمله زمینی به یمن.



تغییرات در ارتش سعودی: خطر کودتا یا ناکارآمدی جنگ یمن؟

بار دیگر خبر غافلگیر کننده ای از عربستان سعودی به صدر اخبار جهان تبدیل شد؛ پاکسازی در ارتش این کشور. پیشتر به بهانه مبارزه با فساد، یازده شاهزاده و وزیر و مقامات ارشد در حصر قرار گرفته بودند. پیش از آن جواز رانندگی برای زنان و ورود آنان به استادیوم ها صادر شده بود. صدای ام کلثوم در تلویزیون این کشور برای اولین بار پخش شده بود. اخیرا برنامه موسیقی جاز در ریاض با حضور پر شعف جوانان به اجرا در آمد و...
اینک، اما،  پاکسازی ارتش آن هم  تغییر همزمان و تا عالی ترین سطوح فرماندهی از جمله تغییر فرمانده نیروی هوایی، فرمانده نیروی زمینی، پدافند هوایی و فرمانده ستاد مشترک مزید بر شگفتی ها شده است. تغییراتی که این پرسش را دامن می زد که آیا این اقدام برای چابکسازی ارتش است یا پاکسازی آن؟
نخستین تحلیل های حکومتی از چنین تغییر وسیع و غافلگیر کننده که رسانه های عربستان ارائه داده اند، حکایت از آن دارد که این تغییرات به منظور دمیدن خون جدید در ساختار عریض و طویل ارتش سعودی است که در ورای آن هیچ انگیزه ای جز کارآمد کردن ارتش نهفته نیست. اما، تحلیل گران مستقل از حکومت، این اقدام را چیزی فراتر از چابکسازی ارتش سعوی می بینند. این اهداف پنهان عبارتند از خطر کودتا و توجیه جنگ یمن.
گو اینکه آمار دقیقی از میزان بودجه ای که تاکنون صرف جنگ یمن شده وجود ندارد ولی برآوردهای اولیه به رقمی بالغ بر 90 میلیارد دلار اشاره می کند. با فرارسیدن 25 مارس 2018 سه سال کامل از جنگ علیه حوثی های می گذرد. این یعنی عربستان سالانه رقمی بالغ بر 30 میلیارد دلار صرف جنگی نموده که تا اینجا نتوانسته صنعا پایتخت یمن را از حوثی ها باز پس بگیرد. این بدان معنا است که اگر جنگ یمن به روال گذشته ادامه داشته باشد ریاض باید حداقل سالانه 30 میلیارد دلار برای ادامه وضع موجود هزینه کند. سه سال جنگ و 90 میلیارد دلار هزینه، رسوایی بزرگی برا مهندس جنگ یمن و وزیر دفاع جوانی است که چشم به پادشاهی عربستان دوخته است.
این رسوایی جنگی هنگامی قابل فهم است که او جنگ علیه گروه حوثی را "توفان قاطعیت" و هدف از آن را "بازگشت امید" نام نهاده بود. اینک پس از سه سال جنگ آن هم نه به تنهایی بلکه در ائتلاف بزرگی از 10 کشور عربی و حمایت قدرت های بزرگی همچون امریکا، دستآورد مهندس جنگ چیزی نیست جز ملامت کودک کشی از سوی سازمان ملل و افق تیره جنگی که پایانی بر آن متصور نیست. چنین جنگی تا اینجای کار نه نماد قطعیت است و نه بازگشت امید. ناگزیر چاره باید اندیشید. کدام چاره بهتر از افکندن بار این همه انتقاد به گردن مقامات عالیرتبه ارتش تا آنان جورکش ملامتی باشند که متوجه وزیر دفاع 34 ساله ای است که یک روز نیز درس نظام نیآموخته به منصب وزیر دفاع منصوب شده بود. اما، این تمام ماجرا نیست. این تصفیه کلان در ارتش هدف موازی دیگری را نیز دنبال می کند؛ نشستن بر تخت سلطنت.
محمد بن سلمان تاکنون که به مقام ولیعهدی سعودی رسیده دهها قربانی از خاندان سلطنتی گرفته است. دو تن از این ده ها قربانی یعنی محمد بن نایف و مقرن بن عبدالعزیز متولیان منصب ولایتعهدی بودند که از همه جهت بر جوان جاه طلب پادشاهی برتری برای خود قائلند.
ولیعهد جوان به خوبی دریافته که هر چقدر پایگاه خانوادگی او در میان شاهزادگان سرآمد ناچیز است می تواند پایگاه اجتماعی خود را تقویت کند. اصلاحات او در اعطای آزادی  به زنان، موسیقی، گرفتن ژست مبارزه با فساد و موارد مشابه به منظور بالا بردن پایگاه اجتماعی اوست.
اگر او ملامت جنگ یمن را بر دوش فرماندهان بی کفایت انداخته اما، انگیزه دیگری را هم از این اقدام در سر دارد. او چه اطمینانی دارد که با ساختار ارتشی که میراث پیش از پدر اوست کودتایی علیه او صورت نگیرد؟ گرچه عربستان کشور کودتاخیز نیست، اما، تصور این رویداد هم کافی است که او از هم اکنون هر روزنه ای را ببندد به ویژه اگر امروز و فردا مرگ پادشاه سالخورده عربستان فرا برسد و شاهزادگان زخم خورده از او با ابزار ارتش بخواهند راه ترقی او را ببندند.
با این شرح آنچه او را واداشت دست به تغییر فرماندهان ارتش بزند یک تیر بود و دو نشان؛ پاکسازی ارتش به منظور جلوگیری از کودتای احتمالی و افکندن بار ملامت جنگ ناکارآمد به گرده آنان. از همین جا می توان گمان داشت که ای بسا پس از این تصفیه، محمد بن سلمان دست به ریسکی بزرگ بزند که تاکنون فرماندهان او را از آن بازداشته بودند؛ حمله زمینی به یمن.
تاکنون سه سال از جنگ علیه حوثی ها سپری شده و چنان هزینه سنگینی بر دوش کشور گذاشته شده ولی این همه هزینه جز برای حمله هوایی نبود. همه می دانند شکست یا پیروزی در روی سطح زمین رخ می دهد نه در هوا. هزاران هزار جنگ هوایی به نتیجه نمی انجامد اگر پیروزی در زمین حاصل نشود. فرماندهان پیشین هیچ کدام توصیه به گسترش جنگ از جنگ هوایی به جنگ زمینی نکرده بودند. ولیعهد جوان ای بسا در صدد است تا پس از این تغییرات به دنبال جنگ زمینی در یمن باشد.

https://negaam.news/1396/12/12/336993/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر