جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ شهریور ۱۹, دوشنبه

یورش به کنسولگری ایران در بصره؛ بازخوانی حمله به اماکن دیپلماتیک در ایران

اگر بهرام قاسمی این یورش به کنسولگری ایران را عملی مجرمانه می داند، آیا همین نگاه را نسبت به موارد عدیده یورش به سفارتخانه ها در ایران دارد؟
حمله به کنسولگری ایران در بصره



یورش به کنسولگری ایران در بصره؛ بازخوانی حمله به اماکن دیپلماتیک در ایران
در پی یورش به کنسولگری ایرن در بصره، وزارت خارجه ایران با فراخواندن سفیر عراق در تهران دولت این کشور را به "اهمال‌کاری" و "تعلل" در محافظت از کنسولگری متهم کرد. بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه نیز  گفت که ایران انتظار دارد تا بغداد «هرچه سریع‌تر نسبت به شناسایی، دستگیری و مجازات آمران و عاملان این "جرم سنگین" اقدام کند».
جالب اینکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز حمله به دیپلماتها در این شهر را محکوم کرده است.
تردید نیست که این هر دو اقدام اعترض آمیز ایران مبنی بر فراخوان سفیر عراق و درخواست مجازات عاملان، اقدام درست و مبتنی بر اصول حاکم در روابط دیپلماتیک کشورهاست. فارغ از اینکه تردیدی در کار نیست که بغداد پشت سر این یورش نبود و این یورش صرفا بر به صورت کور توسط عده ای صورت گرفته، اما، مدعای ایران مبنی بر اینکه دولت عراق در تأمین امنیت کنسولگری ایران اهمال کرده است، جای تردید ندارد. به عنوان اصلی ثابت و پذیرفته شده، تأمین امنیت اماکن دیپلماتیک منحصرا بر عهده دولت میزبان است. این اصل تا آنجا از ضرورت و اهمیت برخوردار است که در بسیاری از کشورها "پلیس دیپلماتیک" تشکیل می دهند که وظیفه اول و آخر آن مراقبت از اماکن دیپیلماتیک دیگر کشورها در کشور پذیرنده است. پلیس دیپلماتیک وظیفه دارد با دقت، حساسیت و فوریت کلیه اقدامات ضروری برای تأمین امنیت سفارت ها، کنسولگری ها و اماکن دیپلماتیک را تأمین کند.
بر همین مبنا سخن بهرام قاسمی مبنی بر اینکه این یورش "جرم سنگین" تلقی می شود، سخن درستی است که کنوانسیون وین (1961) نیز بر آن تصریح دارد. بدیهی است اگر این اصل بنیادین و ریشه دار در تاریخ مورد اهمال قرار گیرد، مناسبات کشورها دچار اختلال می شود.
بر این اساس، پرسش این است که اگر بهرام قاسمی این یورش به کنسولگری ایران را عملی مجرمانه می داند، آیا همین نگاه را نسبت به موارد عدیده یورش به سفارتخانه ها در ایران دارد؟

جمهوری اسلامی رکورددار یورش به اماکن دیپلماتیک
در میان 194 کشور جهان، جمهوری اسلامی رکورددار یورش به سفارت ها و اماکن دیپلماتیک است که بر اساس کنوانسیون وین 1961 واجد مصونیت دیپلماتیک هستند. حمله به سفارت های مصر، مراکش، امریکا، دانمارک، بریتانیا و عربستان از جمله این موارد هستند. تقریباً در تمامی موارد هیچگاه نیروی پلیس اقدام موثری در بازداشت یورشگران به عمل نیاورد. این خود دلیل آشکاری است که اراداه حاکمیت پشت سر مهاجمانی قرار داشت که بعضاً آنان را نیروهای خودسر می نامند تا رد پایی از اراده حاکمیت در این اقدام خلاف اخلاق و ناقض حقوق بین الملل باقی نماند.
به عبارت دیگر، حمله به سفارتخانه های خارجی برای اولین بار در جمهوری اسلامی باب شد. حمله به سفارت امریکا و از آن بدتر گروگانگیری دیپلمات های این کشور برای 444 روز هرگز در هیچ کشوری روی نداده بود.
قبیح تر از همه این رفتارهای ناپسند آنکه در آخرین مورد یعنی حمله وسیع و گسترده به سفارت بریتانیا در تهران علاوه بر ساختمان سفارت، اقامتگاه دیپلمات های انگلیسی در باغ قلهک  که محل اسکان خانواده و فرزندان شان بود نیز مورد هجوم دانشجویان! قرار گرفت.
تصاویر ارسالی از تهران همه حاکی از آن بود که مهاجمان در کمال آرامش و اطمینان بدون هرگونه دخالت موثر پلیس به داخل اماکن دیپلماتیک راه یافته و خسارات زیادی به جا گذاشتند. باور این نکته که جمعی چند صد نفره از مهاجمان می توانستند پلیس ضد شورش را از کار انداخته و مقاصد خود را عملی کنند، قابل قبول نیست.
با رکوردداری جمهوری اسلامی در نقض مصونیت این همه اماکن دیپلماتیک، پرسش ساده از سخنگوی وزارت خارجه این است که آیا او یورش به این تعداد سفارتخانه خارجی در تهران را نیز محکوم می کند؟
خوانش تاریخ به ما کمک می کند که پاسخ این پرسش بدیهی را و آسیب هایی که جمهوری اسلامی خود از ناحیه نقض مصونیت اماکن دیپلماتیک خورده بهتر بدانیم.
در تابستان سال 1377 نیروهایی اسلامگرایی که خود را طالب (دانشجو، طلبه) می دانستند دولت مرکزی افغانستان را ساقط و از جمله شهر مزار شریف را که کنسولگری ایران در آن قرار داشت، به تصرف خود درآوردند.
از روز تصرف مزار شریف ارتباط ایران با کنسولگری خود که 11 عضو داشت قطع شد. سرانجام پس از ۳۳ روز بی اطلاعی از سرنوشت دیپلمات های ایرانی، خبر کشته شدن آنان به دست طالبان قطعیت یافت.
حادثه چنان جانکاه بود که آیت الله خامنه ای سه روز عزای عمومی کرد.  تلويزيون کشور با نواختن مارش عزا تصاوير ۱۱ تابوت ديپلمات و يک خبرنگار ايرانی را که در مزار شريف کشته شده بودند،  مخابره کرد. همصدا با ایران، جامعه جهانی یک صدا این اقدام را محکوم کرد.
اما، نکته حکمت آموزی که گویا هنوز برای برخی از جمله سخنگوی وزارت خارجه، درس آموز نبوده اینکه ایالات متحده امریکا که خود سفارتش در تهران در سال 58 تسخیر شده بود، نیز این عمل مجرمانه را محکوم کرد صرفا به یک دلیل ساده: نقض مصونیت دیپلماتیک (موضوع کنواسیون وین 1961)
اما، طنز تلخ ماجرا این بود که دولت جمهوری اسلامی در محکومیت اقدام طالبان متمسک به کنوانسیونی شد که خود پیشتر در حمله به سفارت امریکا آن را نقض کرده بود .
جالب اینکه تهران به استناد کنوانسیون وین، کسانی را ملتزم به مفاد آن می دانست که فهم شان از کشورداری چیز بیش از ريش نهادن مردان و خانه نشين کردن زنان و تنبان پوشاندن چارپايان و نابود ساختن مجسمه بودا در بامیان نبود.
گویی این جمهوری اسلامی نبود که در پایتختش سفارخانه های مصر، مراکش، امریکا، عربستان و دانمارک مورد یورش قرار گرفته بود. طالبان افغانستان اگرچه دیپلمات های ایرانی را کشتند، اما، هرگز ساختمان کنسولگری ایران را تحت تصرف عدوانی  خود قرار ندادند (تصرفی عدوانی که تا امروز در مورد سفارت امریکا ادامه دارد)
اما، طنز تلخ تر آن است که بعد از یورش به مزار شریف که جمهوری اسلامی آن را نقض کنوانسیون وین می دانست، دگرباره در سال 1390 سفارتی دیگر به دست دانشجویان! در تهران مورد یورش و تخریب قرار گرفت. این بار قرعه به نام سفارت سفارت بریتانیا در تهران خورد. 
در یورش به سفارت بریتانیا، علاوه بر یورش به ساختمان سفارت، منازل مسکونی کارمندان سفارت ( یعنی محل اسکان زنان و فرزندان دیپلمات ها در باغ قلهک) نیز از حمله انقلابی دانشجویان! در امان نماند که این خود رکورد دیگری در کارنامه جمهوری اسلامی است.
به این ترتیب، ابتکاری که به دست دانشجویان خط امامی در تصرف سفارت امریکا در سال 58 رقم خورده بود، جمهوری اسلامی را رکورددار "نخستین مبتکر حمله" به سفارت خانه های مقیم کرد همچنان که جمهوری اسلامی رکوردار "بیشترین یورش به سفارت خانه های مقیم" و همچنین "نخستین حمله کننده به منازل مسکونی دیپلمات ها" نیز کرده است.
مهم اینکه اگر در ورای این همه شرمساری اراده دولتی در کار نبود، چندان جای تاسف نبود ولی طنز تلخ ماجرا در آن است که جمهوری اسلامی این همه رکورد را در نقض مصونیت دیپلماتیک در حالی در پرونده خود دارد که در تک تک موارد یاد شده، حمایت حاکمیت پشت سر یورشگران بود. چه دلیلی بالاتر از این که از این همه یورش سازمان یافته به سفارتخانه های مقیم در تهران حتی یک نفر تاکنون محاکمه و مواخذه نشده است
از سوی دیگر، تصاویر یورش به سفارت بریتانیا گواه آن بود که آن اتفاق در برابر پلیس پایتخت اتفاق افتاد. از آنجایی که نیروی انتظامی از مجموع دوایر تحت امر رهبر (و نه رییس جمهور) است، این کوتاهی  پلیس در حمایت از امنیت سفارت بریتانیا مستقیماٌ متوجه رهبر جمهوری اسلامی بود. هم چنان که آزاد کردن شش تن از مهاجمان به ساختمان سفارت که توسط پلیس دستگیر شده بودند بدون موافقت نهاد رهبری متصور نبود.
همین رفتار خنثای پلیس پایتخت را در یورش به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد در دی ماه ۱۳۹۴ دقیقا به شکل مشابه یورش به سفارت بریتانیا شاهد بودم که منتهی به قطع رابطه ریاض با تهران شد.
به شرحی که گفته شد، جمهوری اسلامی از جمله سخنگوی وزارت خارجه باید پاسخگو باشد که چرا دچار چنین استاندارد دوگانه ای است؟ چرا یورش به اماکن دیپلماتیک خود را عملی مجرمانه و ناقض حقوق بین الملل می داند ولی خود نه یک بار بلکه بارها آن را مرتکب شده و هیچ یک از عاملان را نیز مجازات نکرده است؟
منبع: ایرن اینترنشنال
نسخه فارسی
نسخه عربی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر