جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ آبان ۱, سه‌شنبه

مقایسه بین سرنوشت باقر النمر و ناپدید شدن خاشقجی

تفاوت فاحش این دو تبعه سعودی در شخصیتی است که این دو از خود به جا گذاشته اند. خاشقجی "قلم" در دست گرفته بود و خود را منتقد حاکمیت می دانست اما، شیخ نمر به وضوح در قامت یک برانداز، آل سعود را با یزید مقایسه می کرد. خاشقجی مقاله نویس در واشنگتن پست بود و شیخ نمر حتی یک برگ از افکارش را به یادگار نگذاشته است. خاشقجی از منزلتی برخوردار بود که میهمان رسانه های معتبر جهان بود. در مقابل، شیخ نمر حتی یک دقیقه حضور رسانه ای در جهان عرب که هیچ؛ در رسانه های جمهوری اسلامی نیز نداشت.



مقایسه بین سرنوشت باقر النمر و ناپدید شدن خاشقجی


از روزی که خبرنگار سرشناس سعودی، جمال خاشقجی، ناپدید شده، روزی نیست که رسانه های نامدار جهانی از پوشش اخبار مرتبط با سرنوشت او و همچنین مسئولیتی که متوجه عربستان سعودی است، خودداری کرده باشند. این خود نشان قوت خبر ربایش یک مخالف است که وجدان جهانیان حتی متحدان ریاض مانند ترامپ را به شدت حریحه دار کرده است. اینک که قتل او از سوی ریاض پذیرفته شد، فشارها بر عربستان افزایش یافته تا آمران قتل او را معرفی کند و نه صرفا عاملان قتل او را.
حجم فشار وارده بر عربستان را آنجا می توان دریافت که به رغم مصونیت امکان دیپلماتیک، ریاض موافقت خود را با بازرسی پلیس ترکیه از کنسولگری عربستان در استانبول و همچنین منزل سرکنسول اعلام داشته است. به جرأت می توان گفت که در تاریخ روابط بین الملل تاکنون چنین امتیازی از سوی هیچ کشوری ( آن هم با نفوذ عربستان در این سال ها) به کشور میزبان داده نشده است.
برای اینکه شدت نفوذ عربستان را نه صرفاً در منطقه یا در اتحادیه عرب یا در سازمان همکاری اسلامی بلکه در سازمان ملل دریابیم کافی به یاد آوریم که در خرداد 95، بان کی مون دبیرکل وقت سازمان ملل طی اظهاراتی بی‌سابقه اعلام کرد که "دردناک ترین" تصمیم او هنگامی بود که اراده گرفت نام عربستان را از از فهرست سیاه سازمان ملل درباره ناقضان حقوق کودکان حذف کند. او گفت که این تصمیم را در پی آن گرفت که عربستان و برخی کشورهای عربی همپیمان با ریاض بارها در تماس با او تهدید کردند کمک های مالی شان را به سازمان ملل و نهادهای مرتبط قطع خواهند کرد اگر نام عربستان در این فهرست آورده شود.
در پی این تصمیم شوک برانگیز دبیرکل، همان زمان «کنث روث» مدیرکل سازمان دیدبان حقوق بشر گفت: «بان‌کی‌مون اجازه داده است که ریاض با "پول" او را "ساکت" کند.»
اگر این سرنوشت سازمان ملل باشد، سرنوشتی که اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی بدان گرفتار آمده اند، ناگفته پیداست. در وضعیتی که سازمان همکاری اسلامی بدان گرفتار آمده همین بس که حسین جابری انصاری، سخنگوی پیشین وزرات خارجه ایران، در اظهاراتی تأمل‌برانگیز گفته بود که «متأسفانه سازمان همکاری اسلامی به جزئی از وزارت خارجه سعودی تبدیل شده و مثل اداره‌ای از این وزارتخانه عمل می‌کند.»
اما، اینک به رغم این همه نفوذی که ریاض به یُمن پول های نفتی برای خود فراهم آورده، در تصمیمی تحقیرآمیز درب کنسولگری و منزل کنسول خود در استانبول را بر پلیس ترکیه گشوده تا بلکه از خود در پرونده ناپدید شدن خاشقجی رفع اتهام کند.
در این میان، آنچه نباید از یاد برده شود اینکه مدیریت «کاستن از اعتبار» عربستان  در دستان آنکاراست. آنکارا در عین پمپاژ اخبار لحظه به لحظه ی اقدامات خود در واکاوی حقیقت، رایزنی با ملک سلمان را از یک سو و امریکا از سوی دیگر متوقف نکرده است. ما شاهد رفتارهای هیجانی در آنکارا نیستیم. سفارت عربستان در آنکارا مورد هجوم طرفداران خاشقجی قرار نگرفته است. تردید نباید داشت که آنکارا این رویداد را بسان نعمتی می بیند که جایگاه منطقه ای و جهانی خود را ارتقا دهد.
به بیان دیگر، آنکارا تلاش دارد تا هرچه از اعتبار عربستان کاسته می شود بر اعتبار ترکیه افزوده شود. دقیقا در میان این فرصت باور نکردنی بود که آنکارا در سکوت خبری، اندرو برانسون کشیش امریکایی را که دستگیری اش روابط آنکارا-واشنگتن را تیره کرده بود، آزاد کرد.
از سیل خروشانی که علیه ریاض به جریان افتاده می توان باور داشت که این سیل همچنان برای عربستان زیانبار باقی خواهد بود.
اما، در این میان آنچه برای ایرانیان درس آموز است رفتار هیجانی است که در تهران علیه ریاض در اعدام شیخ نمر باقر النمر شاهد بودیم.

اعدام شیخ نمر نعمتی برای عربستان و خسارتی برای تهران
12 دی 94 بود که خبر یورش به سفارت عربستان در تهران و آتش زدن کنسولگری این کشور در مشهد یکباره به صدر اخبار جهان تبدیل شد. موج محکومیت های جهانی یکی پس از دیگری علیه تهران به پا خاست. حتی کشوری مانند سوریه نیز در دفاع از رفتار جمهوری اسلامی در نیآمد. نقض مصونیت اماکن دیپلماتیک فقط از مشتی بیخرد متصور است وگرنه هیچ خردمندی در جهان با این رویداد ابراز همسویی نمی کند.
اما، جمهوری اسلامی چرا متقبل چنین زیانی شد؟ ماجرا از آنجا آغاز شد که در 11 دی 94، عربستان یک روحانی شیعه تبعه خود به نام نمر باقر النمر را به جرم اقدامات مسلحانه اعدام کرد. اعدام باقر النمر که مورد حمایت جمهوری اسلامی بود، عقل از برخی از افراد در حلقه قدرت در جمهوری اسلامی ربود. فرمان یورش به سفارت عربستان صادر شد. نیروهای مهاجم سفارت عربستان را  مورد حمله قرار دادند و کنسولگری این کشور در مشهد را به آتش کشیدند. این رویداد حیرت برانگیز در حالی رخ داد که به گواه تصاویر، نیروی انتظامی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی، از کمترین تلاش برای جلوگیری از این اقدام خودداری کرد.
در نتیجه، اعدام شیخ نمر مخالف سعودی که همچون خاشقجی دیگر مخالف سعودی، تا اندازه ای پتانسیل آن داشت که به اهرم فشاری علیه ریاض تبدیل شود، به اهرم فشاری علیه ایران تبدیل شد. عربستان و چندی دیگر از کشورهای عربی با تهران قطع رابطه کردند. برخی کشورهای عربی رابطه با ایران را به سطح کاردار کاهش دادند. کشورها و رهبران جهان یک به یک رفتار جمهوری اسلامی را تقبیح کردند و از همه بدتر موضوع کشته شدن بیش از 2500حجاج (از جمله 464 زائر ایرانی) در حج همان سال که به نقطه فشار سهمگینی بر ریاض تبدیل شده بود، به فراموشی سپرده شد.
به این ترتیب، هرچه از اعتبار ایران کاسته شد بر اعتبار عربستان افزوده شد. عربستان به بهانه بسته بودن سفارتش در تهران از صدور ویزا برای حجاج ایرانی امتناع کرد تا جمهوری اسلامی دو سال بعد تمنای حضور خود در حج را به نزد عربستان بَرد. تو گویی دو سال پیش نه شیخ نمری اعدام شده و نه هزاران تند در عربستان جان باخته بودند.

مقایسه بین شیخ نمر و خاشقجی؛ دو تبعه سعودی مخالف حاکمیت
 شیخ نمر و خاشقجی هر دو در یک ویژگی مشترک ولی در چند ویژگی متفاوتند. هر دو اتباع سعودی هستند که عَلم مخالف با حاکمیت عربستان را برداشتند. هر دو نیز در این مسیر به سرنوشتی شوم دچار آمده اند. شیخ نمر اعدام شده و به گمان قوی خاشقجی نیز جان باخته است.
اما، تفاوت این دو اینک از زمین تا آسمان است. خبر سرنوشتی که خاشقجی بدان گرفتار آمده تاکنون از صدر اخبار به زیر نیامده است.  نام او اینک بر سر زبان هاست. بسیاری از رهبران جهان نسبت به سرنوشت او ابراز حساسیت کرده و ریاض را مسئول دانسته اند. عربستان درب اماکن دیپلماتک خود را گشوده تا بلکه از فشار افکار جهانی رهایی یابد. پادشاه عربستان و شاهزاده جوانش و وزیر خارجه این کشور حتی برای دقیقه ای در برابر افکار عمومی به دفاع از خود بر نیامده اند. ربایش یا قتل یک خبرنگار بی دفاع آن هم در یک ساختمان دیپلماتیک در تاریخ روتبط بین الملل بی سابقه است. از همین جا می توان دریافت چه رسوایی "جهانی" و "تاریخی" برای عربستان رقم خورده است.  
اما، در جمهوری اسلامی اینک انبوهی زیادی از ایرانیان حتی نام شیخ نمر را به یاد ندارند. این به رغم آن است که درتهران، خیابان مجاور سفارت عربستان را به نام «شهید آیت الله باقر النمر» نامگذاری کرده اند.
دیگر تفاوت فاحش این دو تبعه سعودی در شخصیتی است که این دو از خود به جا گذاشته اند. خاشقجی "قلم" در دست گرفته بود و خود را منتقد حاکمیت می دانست اما، شیخ نمر به وضوح در قامت یک برانداز، آل سعود را با یزید مقایسه می کرد. خاشقجی مقاله نویس در واشنگتن پست بود و شیخ نمر حتی یک برگ از افکارش را به یادگار نگذاشته است. خاشقجی از منزلتی برخوردار بود که میهمان رسانه های معتبر جهان بود. در مقابل، شیخ نمر حتی یک دقیقه حضور رسانه ای در جهان عرب که هیچ؛ در رسانه های جمهوری اسلامی نیز نداشت.
در یک کلام سرنوشت خاشقجی به کابوس ریاض تبدیل شده در حالی که اعدام شیخ نمر به مجلس شادی عربستان مبدل شد.

https://www.radiofarda.com/a/commentary-on-different-fate-of-nimr-and-khashoggi/29559946.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر