جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ آبان ۸, سه‌شنبه

واکنش جمهوری اسلامی به قتل خاشقچی؛ نرم و دیرهنگام


اندک واکنش نرم حسن روحانی به جنایتی که علیه خاشقجی صورت گرفته به احتمال زیاد در واکنش به آن صورت می گیرد که عربستان و بحرین سپاه پاسداران و قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس را در فهرست سازمان های تروریستی خود قرار دادند.  
سفارت عربستان سعودی در استانبول



واکنش جمهوری اسلامی به قتل خاشقچی؛ نرم و دیرهنگام

از روز ناپدید شدن جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول، تقریباً روزی نیست که رسانه های معروف جهان از پیگیری و پوشش اخبار مربوط به او کوتاهی کرده باشند. همچنین کشورهای مهم جهان از امریکا گرفته تا کشورهای مهم اروپایی نسبت به سرنوشت این روزنامه نگار سرشناس عربستانی حساسیت به  خرج داد و خواستار کامل ترین تحقیقات در این زمینه شده اند.
در این میان سکوت برخی کشورهای همسو با عربستان مانند روسیه، اسرائیل و بسیاری از کشورهای عربی یا اسلامی که مناسبات سیاسی، اقتصادی تنگاتنگی با ریاض دارند، قابل فهم است. اما، آنچه بسیار پرسش برانگیز شده سکوت تهران نسبت به رسوایی است که دامان عربستان را گرفته؛ رسوایی که هر روز بر ابعاد آن افزوده می شود تا آنجا که انگشت اتهام در این جنایت اینک متوجه ولیعهد سعودی است. این اتهام چنان پر رنگ است که دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا، مسئولیت قتل و اینک ناپدید شدن جسد او را متوجه محمد بن سلمان دانسته است.
از سوی دیگر، با توجه به لحن پرخاشگرانه ولیعهد عربستان نسبت به جمهوری اسلامی، سکوت تهران به این رسوایی که دامن محمد بن سلمان را گرفته، به شدت پرسش برانگیز است هنگامی که در یاد می آوریم:
·        دو کشور در قطع رابطه سیاسی بسر می بردند،
·        عربستان فعالانه در صدد تحریم اقتصادی ایران است،
·        دو کشور در عراق و سوریه و لبنان و یمن پنجه در پنجه هم افکنده اند،
·        تهران از اعدام شیخ نمر توسط عربستان بسیار عصبانی است،
·        در حادثه منا در سال 1394 تعداد 464 نفر ایرانی جان باخته اند بدون آنکه عربستان یک عذرخواهی کرده باشد،
·        تهران در حملات تروریستی خرداد 96 (به مجلس و مقبره آیت الله خمینی) و حادثه تروریستی اهواز(31 شهریور امسال)  انگشت اتهام را به سوی عربستان گرفت،
·        محمد بن سلمان آیت الله خامنه ای را به هیتلر تشبیه کرده بود و خامنه ای آل سعود را بدتر از کفار قریش و اسرائیل دانسته
·        و...
در چنین تنش فراگیری بین تهران و ریاض، اگر توپخانه تبیلیغاتی ایران در حادثه خاشقجی فعالانه علیه عربستان عمل می کرد، جای شگفتی نبود. آنچه موجب شگفتی شده این است که مقامات ارشد جمهوری اسلامی تاکنون جانب سکوت را در این حادثه گرفته بودند تا اینکه پس از تقریبا سه هفته، حسن روحانی در واکنشی دیرهنگام و نرم، قتل این روزنامه‌نگار منتقد سعودی را «جنایتی تکان دهنده» خواند و از «دولت برادر و دوست» ترکیه خواست تا تحقیقات در این موضوع را دقیق و بی‌طرفانه ادامه دهد.
این عبارات کوتاه از رییس جمهور ایران هنگامی دیرهنگام و کم رنگ و نرم و کوتاه تلقی می شود که در یادآوریم تا اینجا آیت الله خامنه ای مطلقا نسبت به این جنایت تکاندهنده (به گفته روحانی) از خود واکنشی نشان نداده است. این در حالی است که او پیشتر و در مناسبت های دیگر، تندترین الفاظ را در باره آل سعود به کار بسته بود. او در مورد خسارت های انسانی که عربستان در یمن به بارآورده تا آنجا پیش رفت که گفت: «دولت سعودی در یمن مشابه جنایت صهیونیست‌ها در غزه را انجام می دهد...امروز زشت ‌تر و بدتر از [کفار] مکّه‌... کسانی (آل سعود) هستند که در ماه رجب (ماه حرام) خانواده‌های یمنی را به عزا می نشانند.»
حسن نصرالله نیز گفته بود که «امروز یمن کربلاست» و محسن رضایی گفته بود که «عربستان بايد مراقب باشد چرا که ملت ايران يک [اندازه ای]صبر دارد... اگر [عربستان] بخواهند امنيت ما را به هم بزنند آنها را به دوران قبل از صنعتي شدن بر مي گردانيم.»
در چنین شرایطی چرا واکنش جمهوری اسلامی به قتل فجیع خاشقجی، آن هم در یک مکان دیپلماتیک که نقض پیمان های جهانی از سوی عربستان تلقی می شود، واکنش حداقلی داشته است؟
برای این پرسش می توان چهار دلیل  به شرح زیر برشمرد:

یکم: شخصیت خاشقجی
جمال خاشقجی اگرچه چهره ای منتقد نسبت به محمد بن سلمان بود ولی در عین حال او به صراحت مواضع تند و گزنده علیه جمهوری اسلامی نیز داشت. او جمهوری اسلامی را متهم به توسعه طلبی کرده و بر این باور بود که جمهوری اسلامی به دنبال اعمال هژمونی منطقه ای خود از طریق گسترش شیعه گرایی است. او معتقد بود اختلاف ریاض و آنکارا به عنوان دو کشور مهم سنی منطقه به نفع جمهوری اسلامی تمام می شود.
دوری او از تهران تا آنجاست که او نه تنها هرگز با هیچ رسانه جمهوری اسلامی گفتگو نداشت و هرگز به ایران نیز سفر نکرد که هیچ؛ در گوشه گوشه موضعگیری هایش به شدت به جمهوری اسلامی می تاخت.

دوم:  خاشقجی روزنامه نگار مقتول
آنچه خاشقجی را بر سر سر زبان ها انداخت نه تنها مخالفت او با دستگاه حاکمه عربستان بود بلکه روشی بود که او به عنوان یک "روزنامه نگار" برای ابراز اندیشه هایش به کار می بست تا آنجا که در نشریه معتبری همچون واشنگتن پست، ستونی برای انتشار یادداشت هایش داشت.
جمهوری اسلامی اگر بخواهد نوک اعتراض خود به عربستان را به «قتل یک خبرنگار» بچرخاند، پیش از هر چیز خود را زیر ذره بین قرار داده است. قتل زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی – کانادایی تنها یک نمونه از ده ها برخورد خشن جمهوری اسلامی با روزنامه نگاران است. پرونده جمهوری اسلامی در سرکوب روزنامه نگاران و قلع و قمع رسانه های مستقل موضوع پوشیده نیست که نیازمند توضیح باشد.

سوم: سوء استفاده از مصونیت اماکن دیپلماتیک
یکی از ابعاد بهت انگیز جنایتی که بر سر خاشقجی رفته، این است که «گروه مرگ» جنایت خود را در کمال آرامش در محل کنسولگری عربستان در استانبول به اجرا گذاشتند. به عبارت دیگر، گروه مرگ با سوء استفاده از مصونیت دیپلماتیک اماکن دیپلماتیک (موضوع کنوانسیون وین 1961) با آرامش خاطر از عدم امکان ورود پلیس ترکیه یا بازرسی بعدی پلیس، در کمال آرامش جنایت را مرتکب شده اند.
حال اگر این موضوع، محل اعتراض جمهوری اسلامی باشد، بر کسی پوشیده نیست که پیشتر مواردی رخ داده که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در "پوشش  دیپلمات" مبادرت به سوء استفاده از مصونیت دیپلماتیک نموده اند. هم اینک یک نیروی امنیتی جمهوری اسلامی (اسد الله اسدی) در پوشش دیپلمات در بلژیک در زندان است. او متهم است که مواد منفجره در اختیار دو تبعه اهل بلژیک قرار داده تا در فرانسه اعمال خرابکارانه به اجرا گذارند.
پرونده نقض اماکن دیپلماتیک از جمله یورش به سفارتخانه های خارجی مقیم ایران که خود نقض کنوانسیون وین است، جمهوری اسلامی را رکورد دار حمله به اماکن دیپلماتیک (از جمله سفارت امریکا، دانمارک، عربستان و بریتانیا) کرده است.

چهارم: جنایت هولناک
بنا به آنچه تاکنون به گوش رسیده، کشته شدن خاشقجی صرفا یک مرگ ساده  نیست. همین که جنازه او ناپیداست دلیلی است بر اینکه آنچه بر او رفته بیش از قتل اوست. ظاهرا جنازه او قطعه قطعه شده و اثری از آن برجا نیست.  
حسن روحانی بر همین دست گذاشته و قتل خاشقجی را «جنایت تکاندهنده» توصیف کرده است. اما، اگر چه این توصیفی دقیق از رفتاری است که با مقتول شده، اما، تنها به عنوان بک مثال از ده ها جنایت در جمهوری اسلامی، کارد آجین کردن داریوش و پروانه فروهر در قلب پایتخت کشور جنایتی کمتر از جنایتی نیست که بر خاشقجی اعمال شده است.

نتیجه:
به شرح آنچه به اختصار گفته شد به راستی جمهوری اسلامی می تواند به کدامین دلیل پرچمدار اعتراض به جنایتی باشد که بر قاشقجی رفته است. در این میان چه رفتاری بهتر از اینکه در این زلزله مهیب که ریاض را درنوردیده، جمهوری اسلامی سرخوش و شادمان جانب سکوت را گرفته و نظاره گر باشد که چگونه خشم رسانه های آزاد از یک سو و برخی دولت های همپیمان ریاض از سوی دیگر، عربستان را زیر ضرب خود گرفته اند.  
اندک واکنش نرم حسن روحانی به جنایتی که علیه خاشقجی صورت گرفته به احتمال زیاد در واکنش به آن صورت می گیرد که عربستان و بحرین سپاه پاسداران و قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس را در فهرست سازمان های تروریستی خود قرار دادند.  
منبع: ایران اینترنشنال

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر