جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ دی ۲۲, شنبه

چند پرسش درباره قطار اخراج دیپلمات‌های جمهوری اسلامی


از آنجایی که در ماهیت اتهام انتسابی به عنوان اقدامات تروریستی نمی‌توان تردید روا داشت، پرسش اساسی آن است که این همه اقدام تروریستی چگونه توسط سفارتخانه های جمهوری اسلامی تدارک دیده شده است؟ آیا وزارتخارجه مورد دستبرد نهادهای امنیتی قرار گرفته است؟ اگر آری تا کجا باید شاهد تکرار این دست رویدادها بود؟ قرار است روابط ایران و اتحادیه به کجا منتهی شود؟

 


چند پرسش درباره قطار اخراج دیپلمات‌های جمهوری اسلامی


شش ماه منتهی به پایان سال 2018 ماه‌های غیرعادی برای دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بود. شاید تاکنون چنین دوره‌ای کوتاه ولی توفانی بر دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نرفته باشد. ابعاد ماجرا به این شرح است:
یکم: در شب سفر حسن روحانی به اتریش (۴ ژوئیه) خبری به صدر اخبار تبدیل شد مبنی بر اینکه یک دیپلمات ایرانی به قصد دست داشتن در یک اقدام تروریستی دستگیر شده است. بنا به مفاد اخبار حوزه مامویت او اتریش بود. اما، در آلمان دستگیر شد. او تصمیم داشت دو ایرانی-بلژیکی را با مواد منفجره تجهیز کند تا در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در پاریس بمب‌گذاری کنند.
به این ترتیب، به یک باره ۴ کشور اروپایی در یک پرونده تروریستی علیه جمهوری اسلامی شاکی شدند. بعدتر، اتریش از دیپلمات مزبور رفع مصونیت کرد تا امکان تعقیب قضایی او در بلژيک فراهم گردد. پرسش‌های این حادثه به شرح زیر هستند:
الف) چرا جمهوری اسلامی نسبت به دستگیری و تحت بازجویی قرار گرفتن دیپلمات خود حساسیت زیادی نشان نمی‌دهد؟ کافی است این مور را با دستگیری هادی سلیمان‌پور در لندن در 2003 مقایسه کنیم. او سفیر اسبق ایران در آرژانتین بود که به دلیل پرونده بمب‌گذاری در مرکز یهودیان بوینس‌آیرس (موسوم به آمیا)‌ تحت تعقیب اینترپل بود. او هنگامی دستگیری با پاسپورت عادی برای تحصیل به لندن آمده بود که دستگیر شد. در پی دستگیری او، جار و جنجال بسیاری در رسانه های ایران به راه افتاد و سرانجام تهران با استخدام گرانترین وکلای مجرب  موجبات رهایی او را فراهم آورد.
اگر شاهد این حساسیت ایران نسبت به دیپلمات اسبق خود بودیم چرا شاهد بی‌تابی جمهوری اسلامی از دستگیری و بازجویی دیپلماتش نیستیم؟ آیا این گواه آن نیست که او نیروی امنیتی با پوشش دیپلماتیک بود؟
ب) اگر چنین باشد معمولا کشورها در مورد به دام افتادن نیروهای امنیتی خود نیز حساس‌اند. چرا در این مورد چنین نیست؟ چرا جمهوری اسلامی مبادرت به مقابله به مثل نکرده است؟

دوم: در تاریخ ۶ ژوئیه هلند اعلام کرد که دو دیپلمات جمهوری اسلامی را به اتهام دست داشتن در قتل دو تن در خاک این کشوراخراج کرده است. پرسش‌هایی که دراین خصوص مطرح است به شرح زیر است:
الف) برای اولین بار در تاریخ سیاست خارجی ایران –و شاید جهان- خبر اخراج دیپلمات‌ها نه توسط وزارت خارجه کشور پذیرنده (هلند) بلکه توسط سازمان امنیت آن کشور اعلام شد. چرا جمهوری اسلامی به چنین اقدام غیرمتعارفی اعتراض نکرد؟ از آن بدتر بنابه گفته کیهان شریعتمدار (۲۰ تیر ۱۳۹۷)، نه تنها این خبر توسط سازمان امنیت هلند اعلام شد بلکه سفیر ایران در هلند به آن نهاد امنیتی فراخوانده و وی در آن دیدار حاضر شد. اگر این خبر درست باشد چرا جمهوری اسلامی هیچ اعتراضی نداشت؟ چرا تهران مقابله به مثل نکرد؟ چرا وزارت خارجه یک ماه پس از احضار سفیر ایران در هلند، سفیر هلند در تهران را فراخواند؟

سوم: در تاریخ ۳۰ اکتبر 2018 دانمارک اعلام کرد که یک دیپلمات ایرنی را به اتهام تلاش برای اقدام تروریستی اخراج کرده است. در پی این اقدام دانمارک، پنج کشور نوردیک (فنلاند، سوئد، نروژ، ایسلند و دانمارک) نسبت به این رویداد حساسیت به خرج دادند و در بیانیه مشترکی  گفتند که این موضوع را به شدت جدی تلقی می کنند. دانمارک در ادمه سفیر خو را از تهران فراخواند. در مقابل، سخنگوی وزارت خارجه این اتهام را بی‌پایه دانست. اگر چنین است چرا جمهوری اسلامی دست به مقابله به مثل نزد؟ چرا هیچ دیپلمات دانمارکی را از کشور خود اخراج نکرد؟  

چهارم: در 19 دسامبر 2018 آلبانی اعلام کرد که دو دیپلمات ایرانی را که یکی از آن دو سفیر ایران بوده، به اتهام تلاش برای اقدام تروریستی در خاک این کشور اخراج کرده است. جمهوری اسلام در این مورد نیز مبادرت به مقابله به مثل نکرد. چرا؟ اخراج یک سفیر موضوع قابل اغماضی نیست.

انفعال در سیاست خارجه
به شرحی که گفته شد در تمام موارد یاد شده، نه تنها شاهد سیاست فعال وزرات خارجه نبودیم بلکه  شاهد انفعال این وزارتخانه بودیم. تاکنون در عرض شش ماه ۴ اتهام اقدام تروریستی همگی در خاک اروپا به جمهوری اسلامی نسبت داده شده است که در مجموع حساسیت ۱۱ کشور اروپایی (فرانسه، بلژیک، آلمان،‌اتریش، هلند، فنلاند، سوئد، نروژ، ایسلند، دانمارک و آلبانی) را برانگیخته است. اگر وضعیت به این ترتیب به پیش رود، هیچ جای شگفتی نیست که موارد مشابه باز هم در جای جای اروپا تکرار شود. در آن صورت در چنین انفعالی، روابط اروپا و ایران به کدام سو خواهد رفت؟
از آنجایی که در ماهیت اتهام انتسابی به عنوان اقدامات تروریستی نمی‌توان تردید روا داشت، پرسش اساسی آن است که این همه اقدام تروریستی چگونه توسط سفارتخانه های جمهوری اسلامی تدارک دیده شده است؟ آیا وزارتخارجه مورد دستبرد نهادهای امنیتی قرار گرفته است؟ اگر آری تا کجا باید شاهد تکرار این دست رویدادها بود؟ قرار است روابط ایران و اتحادیه به کجا منتهی شود؟
در جدیدترین واکنش اتحادیه اروپا یک نهاد امنیتی و دو تن از شخصیت حقوقی ایرانی را تحت تحریم قرار داده است. روشن است که اتحادیه اروپا نخواسته تنبیهات سختی به کار ببندد ولی در همین اندازه بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، گفته که «جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این اقدام و در چارچوب عمل متقابل اقدامات مقتضی را اتخاذ خواهد کرد.»
عمل متقابل تهران چه خواهد بود؟ چرا تاکنون تهران جانب رفتار منفعلانه را رعایت کرده است؟ آیا روابط ایران و اتحادیه در مسیر واگرایی قرار گرفته است؟
پاسخ مثبت به این پرسش در حال حاضر منتفی است ولی اگر موارد مشابه تکرار شود صبر اتحادیه هم اندازه دارد.
منبع:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر