اگرچه دلواپسان برجام را بر نمی تابند ولی واقفند که برگ برنده روحانی در نزد
افکار عمومی همین خاتمه دادن به پرونده بی سرانجام هسته ای بود که در اثر آن اندکی
آثار گشایش اقتصادی در فضای کسب و کار پدیدار شده است. دلواپسان اگرچه مخالف برجام
اند ولی خود بهتر می دانند که اگر بخواهند با حربه سرکوفت زدن به برجام گام در
عرصه رقابت های انتخاباتی بگذارند، شانسی برای برنده شدن ندارند.
چرا خبری از نامزدهای ریاست جمهوری
نیست؟
دوازدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران برای روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ تعیین
شده است. این بدان معناست که از هم اکنون
کمتر از شش ماه به روز انتخابات باقی مانده است. آنچه بیش از هر چیز پرسش انگیز است
اینکه چرا در کمتر از این شش ماه باقی مانده، حتی یک نفر به طور رسمی نامزدی خود
را برای ریاست جمهوری اعلام نکرده است؟ به بیان دیگر چرا هنوز تنور انتخابات ریاست
جمهوری روشن نشده است؟
در همین راستا چرا هیچ اشاره ای از سوی حسن روحانی رییس جمهور کنونی مشاهده
نمی شود که نشانی از تمایل او برای احراز دوباره کرسی ریاست جمهوری باشد؟ آیا
روحانی انگیزه ای برای حضور دوباره ندارد یا اینکه اعلام نامزدی خود را هنوز زود می داند؟ اگر انگیزه ای بر نامزدی
مجدد ندارد چرا؟ و اگر اعلام نامزدی را زود می پندارد چرا؟
این پرسش ها به ویژه هنگامی از اهمیت برخوردار است که مقایسه ای داشته باشیم
با روند انتخابات ریاست جمهوری امریکا که تقریبا چیزی بیش از دو سال تمام تنور
انتخابات را در این کشور داغ کرده بود. به بیان دیگر اینک در کمتر از یک چهارم (
شش ماه از بیست و چهار ماه) از انتخابات امریکا هنوز نام یک نامزد (حتی روحانی) در
انتخابات ایران بر سر زبان ها نیست در حالی که در امریکا نزدیک به 15 نامزد (بلکه
بیشتر) از احزاب مختلف این کشور تنور انتخابات را در بیشتر از دو سال گرم کرده
بودند.
در این وهله سخن از نور افکندن رسانه ها و نامزدها بر زوایای فکری یک یک
نامزدهای ریاست جمهوری ایران نیست که خود ویژگی دیگری است که انتخابات امریکا را
از انتخابات ریاست جمهوری ایران متمایز می کند. فعلا در این مرحله پرسش این است که
چرا در این مدت کوتاه تا انتخابات هیچ نامزدی اعلام کاندیداتوری حتی به طور غیر
رسمی نکرده است؟
انتخابات مطلوب: داغ ولی کوتاه
پرسش بالا در عین درستی نه صرفا پرسشی از حال و هوایی انتخابات پیش روست. اگر
به دیگر دوره های انتخابات ریاست جمهوری ایران نظر افکنیم در می یابیم که هرگز
تنور انتخابات مثلا از یک سال زودتر روشن نشده است. انتخابات ۱۳۹۶ نیز نمونه ای
دیگر از انتخابات گذشته است. به بیان دیگر می توان دریافت که تقریبا الگوی رفتاری
جمهوری اسلامی بدین گونه است که انتخابات داغ ولی کوتاه مدت باشد. داغ برای اینکه
سطح مشارکت مردم را بالا برد و کوتاه برای اینکه کنترل و مدیریت انتخابات از دست
حاکمیت بیرون نرود.
به بیان ساده تر، نه چنین است که تنور انتخابات در ایران به طور اتفاقی و غیر
ارادی دیر روشن می شود بلکه مدعا این است که اراده حاکمیت جمهوری اسلامی و در رأس آن
آیت الله خامنه ای بر این استوار است که انتخابات در کمترین مدت ممکن کلید خورده و
در کمترین مدت ممکن به سرانجام برسد. این بدان معناست که در الگوی رفتاری جمهوری
اسلامی نوعی "مدیریت زمانبندی" در همه انتخابات به ویژه انتخابات ریاست
جمهوری به چشم می خورد.
مدیریت زمانبندی انتخابات در کنار "مدیریت نامزدها" دو ویژگی برجسته
انتخابات در ایران است. بر اساس ویژگی نخست، طول مدت انتخابات از کمپین های
انتخاباتی آغازین تا روز اعلام نتایج انتخابات باید به حد اقل زمان کاهش یابد و در
این مدت کوتاه، فیلتر شورای نگهبان در بحبوحه و کوران انتخابات مثل همیشه تیغ بران
خود را بر چهره های تاثیر گذار وارد می آورد تا در نهایت تعداد اندکی نامزد انگشت
شمار از فیلتر شوری نگهبان گذشته و انتخاباتی غیر رقابتی و در عین حال غیر شفاف بین اندک نامزدها به
جریان می افتد تا امکان اعتراض به رد صلاحیت های غیرقانونی شورای نگهبان وجود
نداشته باشد.
سکوت نامزدها چرا؟
به رغم اینکه دانستیم که انتخابات مطلوب جمهوری اسلامی، انتخابی است در کمترین
بازه زمانی با نظارت استصوابی شورای نگهبان اما، پرسش بالا همچنان به قوت خود باقی
است که چرا تا کنون حتی یک تن خود را به عنوان نامزد احتمالی کاندیدا نکرده است؟
این پرسش از ان روست که حتی اگر اراده حاکمیت بر کوتاه نگاه داشتن زمان انتخابات
است چرا نامزدهای احتمالی تاکنون خود ورود در عرصه انتخابات نکرده و نامزدی
احتمالی خود را اعلام نکرده اند؟ برای مثال چرا حسن روحانی سخنی دال بر نامزدی خود
بر زبان نیاورده است؟
می دانیم که زمزمه های دلواپسان حکایت از آن دارد که دوره ریاست جمهوری روحانی
چهار ساله خواهد بود. دلواپسان شدیدا از تصویب برجام از یک سو و تمدید تحریم های
ده ساله ایران از سوی امریکا از سوی دیگر خشمگین اند. آنان نمی خواهند برجام را به
پای آیت الله خامنه ای بنویسند. در عوض آنان مقصر اصلی را روحانی و تیم مذاکرتی اش
می دانند. تاوان روحانی برای خاتمه دادن به پروژه هسته ای باید این باشد که دیگر
بر کرسی ریاست جمهوری تکیه نزند.
اگر این تحلیل درست باشد آیا روحانی خود از انگیزه نامزدی منصرف شده یا تاکتیک
او این است که نامزدی خود را تا آخرین لحظه به تاخیر بیاندازد تا کمتر در معرض
هجمه دلواپسان قرار گیرد؟
اما، بر اساس همین تحلیل که مبتنی بر تقسیم حاکمیت به موافقان برجام و مخالفان
برجام است آنچه موجب شگفتی است اینکه حتی از جناح دلواپسان نیز هیچ فردی نامزدی
احتمالی خود را اعلام نکرده است. به نظر می رسد که جناح دلواپسان فاقد "چهره
مطرح" برای کاندیداتوری در این مرحله باشند تا احتماال بتواند در برابر
روحانی به رقابت سر سخت بپردازد.
اگرچه دلواپسان برجام را بر نمی تابند ولی واقفند که برگ برنده روحانی در نزد
افکار عمومی همین خاتمه دادن به پرونده بی سرانجام هسته ای بود که در اثر آن اندکی
آثار گشایش اقتصادی در فضای کسب و کار پدیدار شده است. دلواپسان اگرچه مخالف برجام
اند ولی خود بهتر می دانند که اگر بخواهند با حربه سرکوفت زدن به برجام گام در
عرصه رقابت های انتخاباتی بگذارند، شانسی برای برنده شدن ندارند.
در یک کلام به نظر می رسد که روحانی از تاکتیک تاخیری در اعلام نامزدی استفاده
می کند و دلواپسان نیز در تله تاکتیک تاخیری او نامزدی برای عرضه کردن ندارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر