به نظر می رسد
علی اکبر صالحی (دارنده مدرک دکترا از دانشگاه ام.آی. تی امریکا) هنوز راه درازی
در پیش دارد تا بداند تعهدات بین المللی یک کشور، با استانداردهای دوگانه جور در
نمی آید.
علی اکبر صالحی،
وزیر خارجه ایران، طی مصاحبه ای با سایت مشرق نیوز (10 فرورین 92) اعلام داشته که
« ما بارها به انگليس گفته ايم كه مي تواند كاردارشان بيايد و
كارهايش را شروع كند.»
تقاضای تجدید
رابطه با انگلیس در حالی است که:
1- بنا به ادعای
جمهوری اسلامی، دولت انگلیس «نقش در خور توجه» در اعتراضات 88 داشت. رهبر جمهوری
اسلامی در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات88 انگلیس را «خبیت ترین» دشمن توصیف
کرد که جای «شیطان بزرگ» را گرفته است. در نتیجه این بیانات تند، فردای همان روز
دو دیپلمات انگلیسی اخراج و 9 تن از اعضای سفارت انگلیس دستگیر و موج تبلیغاتی
گسترده ای علیه لندن به راه افتاد. این در شرایطی بود که تعلل هفته های اول اوباما
(که مراسلاتی را با علی خامنه ای آغاز کرده بود) در حمایت از اعتراضات ایرانیان،
بهانه ای به دست مقامات رژیم نداده بود تا امریکا را متهم به دست داشتن در
اعتراضات کنند.
2- نقش لندن در
تشدید تحریم های علیه برنامه هسته ای ایران در اتحادیه اروپا و سازمان ملل بر کسی
پوشیده نیست. در واقع یورش به سفارت انگلیس در تهران در آذر 90 به دنبال پیشنهاد
انگلیس برای تحریم بانک مرکزی ایران انجام شد که با اجرایی شدن این پیشنهاد، اینک گلوگاه
مبادلات بانکی ایران با کلیه کشورهای جهان، با تنگنای بی سابقه ای مواجه شده است.
3- انتقادات
گزنده انگلیس در خصوص نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی تا بدانجا از صراحت برخوردار بوده
که در آشکارترین نوع آن سایمون گُس، سفیر این کشور در تهران طی یادداشتی در سایت
رسمی سفارت به انتقاد از وضع وخیم حقوق بشر در ایران پرداخته و شدیداً آن را به
باد انتقاد گرفته بود. در واقع انتشار این یادداشت بود که خشم مجلسیان را به همراه
داشت و اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، خواستار اخراج سفیر انگلیس و کاهش
مناسبات سیاسی شدند. در حقیقت همین اعلام موضع مجلس بود که تظاهرات «خودجوش جمعی
از دانشجویان!» را در برابر سفارت انگلیس و سپس یورش به ساختمان سفارت را به همراه
داشت.
با عنایت به
موارد یاد شده، چه متغیر جدیدی جمهوری اسلامی را ناچار به دعوت از انگلیس برای
تجدید روابط سیاسی نموده است؟ اگر فاکتورهای یادشده همچنان در مناسبات سیاسی دو
کشور تنش زا هستند، از سرگیری روابط چه معنی دارد؟
صالحی، وزیری که نمی داند رابطه با انگلیس قطع شده
درخواست تجدید
رابطه با انگلیس در حالی از سوی صالحی مطرح شده که وی به عنوان وزیر خارجه مدعی
است «رابطه كه قطع نشده...خواستند كه ديپلمات ها برگردند به كشورهايشان»
این اظهارات در
حالی است که از بدیهات اولیه در مناسبات کشورها آن است که روابط دو کشور یا با
تبادل سفیر در حد سفارت، یا با یک پله کاهش در سطح کارداراست. در صورت فقدان یکی
از این دو سطح مناسبات، روابط دو کشور «قطع شده» تلقی می گردد اعم از اینکه دو
کشور مبادرت به اعلام رسمی قطع رابطه (مثل امریکا با ایران) کرده باشند یا بدون
اعلام و صرفاً با فراخواندن کادر دیپلماتیک خود و اخراج کارمندان طرف مقابل (مثل قطع
رابطه کانادا با تهران) اقدام به قطع
رابطه کنند.
همگان به یاد
دارند که دولت انگلیس در یک ضرب الاجل 48 ساعته کلیه دیپلمات های ایرانی را از خاک
خود اخراج کرد و در نتیجه قطع رابطه تهران و لندن، عمان از سوی ایران و سوئد از
سوی انگلیس به عنوان دفاتر حفاظت منافع برگزیده شدند.
با چنین توصیفی
چگونه وزیر خارجه ایران، باورمند به قطع رابطه با انگلیس نیست، پرسشی است که
صلاحیت علمی «آقای وزیر» را زیر سوال می برد.
چرایی درخواست تجدید رابطه با انگلیس
گرچه درخواست
صالحی برای تجدید رابطه با انگلیس در شرایطی که لندن متهم به دست داشتن در
اعتراضات 88 است و در نوک پنکان تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی قرار دارد، با
شعار سیاست خارجه «عزتمند» جمهوری اسلامی منافات دارد ولی بی تردید ریشه در
«مصلحتی» دارد که می توان به شرح زیر به آن اشاره کرد:
یکم: سوریه
انگلیس از
کشورهای پیشتاز در اعمال فشار برای سقوط بشار اسد(متحد جمهوری اسلامی) است. لندن
تا بدانجا پیش رفته که در کنار پاریس، تسلیح اپوزسیون سوریه را به اتحادیه اروپا پیشنهاد
داده است.
با واگذاری کرسی سوریه
در اتحادیه عرب به اپوزسیون بشار اسد، جمهوری اسلامی بیم آن دارد که در گام بعدی،
کرسی سوریه در «سازمان همکاری اسلامی» و سپس «سازمان ملل» به اپوزسیون سوریه
واگذار گردد.این دومین اقدام می تواند با لابی قوی انگلیس و همپیمانانش، دولت بشار
اسد را از نظر حقوق بین الملل تماماً از مشروعیت ساقط کند.
دوم: امنیت روانی
سفارتخانه های مقیم در تهران
اگر در طول حکومت
طالبان در افغانستان، تنها یک بار به یک نمایندگی خارجی (کنسولگری ایران در مزار
شریف که منجر به کشته شدن 11 دیپلمات ایرانی شد) یورش صورت گرفت، جمهوری اسلامی در
کارنامه درخشان خود حمله به سفارت امریکا، دانمارک، عربستان و انگلیس را دارد.
بدیهی است در تنش
های روز افزون میان جمهوری اسلامی و بسیاری از کشورهای جهان، احساس ناامنی از
اقدامی مشابه علیه هر یک از سفارتخانه های مقیم در تهران، نگرانی جدی است تا آنجا
که کانادا یکی از دلایل قطع رابطه خود با تهران، عدم اطمینان از تامین امنیت
سفارتخانه خود در تهران برشمرده بود.
سوم:مشکلات طاقت
فرسای خدمات کنسولی
با حضور 350 هزار
ایرانی مقیم انگلیس و حجم وسیعی از متقاضیان خدمات کنسولی در دو کشور، بی تردید
اقدام نسنجیده یورش به سفارت انگلیس و بسته شدن خدمات کنسولی، مشکلات طاقت فرسایی
را برای ده ها هزار نفر از شهروندان دو کشور فراهم آورده که خود موج گسترده ای از
اعتراضات بی پاسخ را متوجه رژیم جمهوری اسلامی کرده است.
درخبط آمیز بودن
حمله به سفارت انگلیس، این خاطره از زبان صالحی شنیدنی است که گفت: «انصافا اتفاق سنگيني
بود...من آن موقع جده بودم كه راجع به مسئله سوريه مذاكراتي انجام بدهم. اتفاقا يكي
از مواردي كه بحث بود اين بود كه سفارتخانه ها در سوريه امنيت ندارند و مورد حمله گروه
هاي مختلف قرار گرفته اند. من در آن جلسه داشتم از سوريه دفاع مي كردم كه يك دفعه به
من خبر دادند كه چنين اتفاقي در تهران افتاده. خب من آنجا خيلي آشفته شدم.»
امکان سنجی تجدید
رابطه تهران – لندن
لندن هرگز کتمان
نکرده که به دنبال قطع رابطه با تهران نبوده و نیست، اما، اینک که روابط به مرحله
انجماد رسیده، آیا تجدید رابطه با تهران به آسانی میسر است؟
به نظر می رسد
تعلل چندین ماهه لندن به درخواست صالحی برای برقراری رابطه در حد «کاردار» ریشه در
واقعیاتی دارد که در عهده دولت دهم نیست آن
را برآورده سازد.
نخستین این
خواسته ها محکوم کردن یورش به سفارت انگلیس در زبان عالی ترین مقام جمهوری اسلامی
بود که سرانجام علی خامنه ای به رغم 9 ماه تعلل در جملاتی کوتاه در محکوم کردن آن گفت:« "در قضیه اخیر
اشغال آن سفارت خبیث [بریتانیا]، احساسات جوانان درست بود ولی رفتنشان [به داخل سفارتخانه]
درست نبود.»
تامین امنیت
سفارتخانه ها با چنان پرونده درخشان حمله سفارتخانه های مقیم، چیزی نیست که به این
سادگی فراهم شود خصوصا اینکه از یاد نبریم در یورش به سفارت انگلیس، مهاجمان به
ساختمان اداری بسنده نکرده و به منازل مسکونی دیپلمات های انگلیسی نیز حمله ور
شدند.
صالحی در حالی از
یورش به سفارت انگلیس به استناد «تعهد ایران به معاهدات بین المللی» اظهار ندامت
می کند که در پرونده حمله به سفارت امریکا در تهران آن اقدام مشابه را همچنان موجه
قلمداد کرده و می گوید:«ببينيد آن يك بحثي بود كه در اوايل انقلاب رخ داد...الان ما
يك حكومت مستقري (!) داريم...هر چيزي را متناسب با شرايط اش بايد بررسي كرد.»
با چنین
استاندارد دوگانه ای در زبان وزیر خارجه جمهوری اسلامی، بدیهی است انگلیس باور
نداشته باشد یورش به سفارتش، اقدامی خودسرانه بوده وقتی نیروهای پلیس از هرگونه
اقدامی برای جلوگیری از یورش مهاجمان خودداری کرده و علاوه بر آن تنی چند از
مهاجمان دستگیر شده را بدون کمترین تعقیب قضایی، آزاد کردند.
چرا سفارتخانه
های مقیم نباید به دولت مستقر! جمهوری اسلامی بدگمان باشند که در گمان خام خود
توطئه ای را در سفارتخانه ای کشف می کند و به جای رفتار متمدنانه اخراج دیپلمات
های خاطی، یورشی دوباره به اماکن دیپلماتیک را (مثل حمله به سفارت امریکا) موجه می
داند؟
به نظر می رسد
علی اکبر صالحی (دارنده مدرک دکترا از دانشگاه ام.آی. تی امریکا) هنوز راه درازی
در پیش دارد تا بداند تعهدات بین المللی یک کشور، با استانداردهای دوگانه جور در
نمی آید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر