از ارديبهشت ۹۰ که محمود احمدی نژاد در اعتراض به علی خامنه ای مبادرت به خانه نشينی ۱۱ روزه کرد، تشت رسوايی او از بلندای «معجزه هزاره سوم» بودن به پايين افتاد. با حرکات ايذايی بيشتر او از جمله درگيری با روسای ديگر قوا و افشاگری که در مجلس راه انداخت، تخريب احمدی نژاد به «فضيلتی پرثواب» تبديل شده که ديگر هيچ يک از مقامات ريز و درشت، امامان جمعه، مجلسيان، نامزدهای انتخاباتی و مداحان حکومتی، ابايی از خرده گيری از او ندارند. تو گويی اجماعی در اين خصوص وجود دارد.
از ارديبهشت ۹۰ که محمود احمدی نژاد در اعتراض به [آیت الله] علی خامنه ای مبادرت به خانه نشينی ۱۱ روزه کرد، تشت رسوايی او از بلندای «معجزه هزاره سوم» بودن به پايين افتاد. با حرکات ايذايی بيشتر او از جمله درگيری با روسای ديگر قوا و افشاگری که در مجلس راه انداخت، تخريب احمدی نژاد به «فضيلتی پرثواب» تبديل شده که ديگر هيچ يک از مقامات ريز و درشت، امامان جمعه، مجلسيان، نامزدهای انتخاباتی و مداحان حکومتی، ابايی از خرده گيری از او ندارند. تو گويی اجماعی در اين خصوص وجود دارد.
اين هجمه سنگين به اردوگاه احمدی نژاد از سوی حاميان رهبر در حالی است که در زمان «عزيز بودن» احمدی نژاد برخی از فعالان دانشجويی (از جمله سميه توحيدلو، امين نيابی فر و پيمان عارف) به جرم توهين به رييس جمهور زندانی شده و شلاق خورده اند.
خط تخريب احمدی نژاد و ويژگی های آن
«خط تخريب» احمدی نژاد توسط حاميان رهبر رفتاری پارادوکسيکال و به شدت متناقض است که از ويژگی هايی به شرح زير برخوردار است:
يکم؛ خط تخريب احمدی نژاد از ارديبهشت ۹۰ آغاز و به موازات نزديک شدن به انتخابات ۹۲ شدت بيشتر و بيشتر خواهد شد.
دوم؛ اعتراضات به احمدی نژاد اگر پيش از ارديبهشت ۹۰ به دست عموم مردم و جريان هايی سياسی رقيب دنبال می شد، اينک به شکل تخريب به دست همگنان او (اصولگرايان حامی رهبر) انجام می شود.
سوم؛ استراتژی حاميان رهبر در تخريب احمدی نژاد، نخست بر تخريب حلقه پيرامونی او (موسوم به حلقه انحرافی) و در گام بعد تخريب شخص احمدی نژاد قرار گرفته است.
چهارم؛ اين استراتژی مبتنی بر تخريب احمدی نژاد و تنزيه رهبر است تا «دامان کبريايی رهبر فرزانه» از هرگونه بی بصيرتی مبرا باشد.
پنجم؛ شايد يکی از رازهای نامزدی پرشمار اصولگرايان حامی رهبر (که صادق زيباکلام از آن به سندرم احساس تکليف برای نامزدی نام برده)، اجرای استراتژی «تخريب احمدی نژاد و تنزيه رهبر» باشد تا حاميان رهبر، پرشمار و پرصدا، احمدی نژاد را لکه دار و دامان رهبر را منزه نگهدارند.
ششم؛ در صورت خودداری احمدی نژاد از نامزد کردن اسفندیار رحیم مشايی يا هر فرد ديگری از حلقه موسوم به انحرافی، خط تخريب احمدی نژاد نيز خاموش خواهد شد.
مثال هايی چند از تخريب احمدی نژاد
نگاهی به رسانه های کشور در آستانه انتخابات گوياست که چه خط تخريب سنگينی عليه احمدی نژاد به راه افتاده است. در اينجا به چند مورد اکتفا می شود.
الف) سياست خارجی ملتهب:
علیاکبر ولايتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی و وزير خارجه پيشين که معمولا احمدی نژاد را در فرودگاه برای سفرهای خارجی بدرقه می کرد، اينک مُهر از دهان گشوده و در تقبيح سياست خارجی احمدی نژاد گفته است که «اين چه وضعی است که در سياست خارجی داريم؟» وی «بخش مهم مشکلات امروز» جامعه ايران را نتيجه سياست خارجی دولت دانست و اظهار داشت: «آنطور که بايد و میتوانستيم، روابط بينالملل را به خوبی سامان نداديم.»
ولايتی به عنوان يکی از نامزدهای احتمالی مورد حمايت رهبر، چگونه می تواند دامان خود و رهبرش را مبرا کند که اگر در کمتر از سه ماه به پايان دوره رياست احمدی نژاد، سياست خارجه کشور شديداً آشفته است، رهبر چه اقدامی در جلوگيری از زيان های احمدی نژاد به سياست خارجی کشور به عمل آورده است؟
مواضع هيجانی احمدی نژاد در کاغذ پاره دانستن قطعنامه های تحريمی کی و کجا مورد تقبيح رهبر قرار گرفت؟ ولايتی در دوران وزارتش تنها با يک قطعنامه (۵۹۸) دست به گريبان بود و اينک ایران در انواع قطعنامه ها گرفتار آمده است.
رهبری چه تدبيری پيشه کرده بود تا امروز ولايتی نگويد: «اگر تدبير میشد، بسياری از تحريمها اتفاق نمیافتاد». مگر غير از اين است که سياست های کلی نظام توسط رهبر اتخاذ و ابلاغ می شد؟
برای مثال توجه به اظهارات عليرضا اسلاميان، عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قابل توجه است که گفته «مقام معظم رهبری، در ديدار با اعضای اين جامعه، در توضيح علل حمايت خود از احمدینژاد گفتهاند: اين دولت با دولتهای گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در اين است که تلاش نمیکنند حاکميت دوگانه درست کند... دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را میزنند.»- سايت آفتاب ۱۷ ابان ۸۹
ب) سقوط اخلاق سياسی
محسن رضايی يکی از نامزدهای انتخابات ۹۲، با اشاره به نقاط ضعف دولت احمدینژاد گفته که «در هشت سال گذشته، اخلاق سياسی فوقالعاده تضعيف شد.» آن چه او از آن به سقوط اخلاق سياسی ياد می کند نه مربوط به دو سال اخير که مربوط به هشت سال گذشته است.
با اين حساب، پرسش اين است که چگونه اصولگرايان می توانند دامن رهبر را از حمايت های بی شائبه از دولتی که از روز نخست گرفتار سقوط اخلاقی بود، مبرا کنند؟
ارزيابی محسن رضايی از سقوط اخلاق سياسی در هشت سال گذشته در حالی است که علیرضا اسلاميان می گويد :«آيت الله خامنهای تاکيد کردهاند که آقای احمدینژاد واقعاً نمیخواهد ايران را مقابل اسلام و برتر از آن قرار دهد؛ چرا که هيچ رئيسجمهوری به اندازه او از اسلام و آرمانها و ارزشهای اسلامی در سازمان ملل سخن نگفته و بنده با آنکه همواره به مسئولان انتقاد کردهام، اما انصافاً او بوده که نام امام زمان و حضرت زهرا را در محافل بينالمللی احيا کرده است.»
حاميان رهبر چگونه می توانند ميان بالابردن نام و مقدسات شيعه در مجامع بين المللی توسط احمدی نژاد و سقوط اخلاق در دولت او، به گونه ای جمع کنند که دامان رهبر را مبرا کنند؟
راه تنزيه رهبر
حال که شکاف رهبر و رييس جمهور دست نشانده اش محرز است چگونه می توان احمدی نژاد را ملکوک(لکه دار) کرد تا خطاهای او به پای رهبر نوشته نشود؟ به عبارتی ديگر چگونه می توان باز توليد «حاکميت دوگانه» را سرپوش نهاد؟
پيش از اين در مقاله «رهبر ايران، گرفتار در بازتوليد حاکميت دوگانه» گفته شد که بنابه تعريف شخص آيت الله خامنه ای، اينک جمهوری اسلامی گرفتار در بازتوليد حاکميت دوگانه است؛ حاکميتی که احمدی نژاد از يک سو ساز خود را می زند و خامنه ای ساز خود را.
خط تخريب احمدی نژاد که به موازات نزديک شدن به انتخابات پر رنگ تر خواهد شد، در واقع خلاص شدن حاکميت نوع دوم از حاکميت نوع اول است با اين تفاوت که اگر دوران زعامت خامنه ای گرفتار در حاکميت دوگانه در دوره اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود، هيچ يک از اين دو، قدرت و جايگاه خود را مديون رهبر نبودند.
در حالی که احمدی نژاد در پرتو حمايت رهبر از چهره ای گمنام به رقيبی دردسر ساز برای هم او تبديل شده است، همگان جمله خامنه ای در ۲۹ خرداد ۸۸ (يک هفته پس از انتخابات جنجالی ۸۸) را به ياد دارند که احمدی نژاد را بالاتر از رفسنجانی نشاند.
بنابر اين، يکی از استراتژی های حاميان رهبر برای انتخابات اين است که با بهره بردن از فضای انتخابات غير رقابتی، آتش باری خود را بر احمدی نژاد افزايش داده تا او را «تنها» مسئول وضع بغرنج کشور قلمداد کنند.
برای تنزيه رهبر نيز علی سعيدی، نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران با ابراز پشيمانی از حمايت از احمدی نژاد گفته که «ما که علم غيب نداشتيم تا بدانيم در ذهن آقای احمدینژاد چه میگذرد و در آينده ايشان میخواهد چه کار کند.»
حال آيا اين خود دليل بی بصيرتی رهبر نيست که به رغم اعتراضات گسترده به سوء مديريت ها و زيان های احمدی نژاد از همان ماه های نخستين، اينک نماينده رهبر در سپاه بگويد که علم غيب نداشتيم؟ چه تضمينی است که "رهبر فرزانه" بار ديگر زمام کشور را به احمدی نژادی ديگر نسپارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر