گرچه داعش دشمن مشترک ایران و امریکاست ولی اختلاف دیدگاه آنان درباره رژیم بشار اسد، موجب شده که امریکا اعلام کند در ائتلافی که علیه داعش شکل خواهد داد، با ایران همکاری نخواهد کرد. تهران منافع خود را در بقا اسد می داند در حالی که اوباما عمر دولت او را سرآمده می داند. نگنجاندن تهران در فهرست ائتلاف علیه داعش دقیقا ناشی از همین اختلاف نظر دو کشور است.
به بیان دیگر راهبرد امریکا در مقابله با داعش تضعیف داعش به منظور تقویت اپوزسیون سکولار این کشور است در حالی که راهبرد تهران، تضعیف داعش به منظور تقویت بشار اسد است.
سرکوب داعش؛ نگرانی جمهوری اسلامی
قابل پیش بینی بود که با سربریدن دو خبرنگار امریکایی، سیاست صبر و مدارای
اوباما در منطقه تغییر ماهوی پیدا کند. انتخاب روز 11 سپتامبر ( روز حمله به برج
های دوقلو در نیویرک) برای اعلان برنامه اقدام امریکا علیه دولت خلافت اسلامی،
انتخابی حساب شده بود تا اوباما توجه شهروندان امریکایی و متحدان امریکا را به خطر
تروریسم جلب کند.
از سوی دیگر، پدیده شوم داعش نه فقط تهدیدی برای امریکا بلکه برای جمهوری
اسلامی نیز هست. این گروه خود را در جنگ با ارتش صفوی (ارتش رقیب خلافت عثمانی) می داند و صراحتا تمامی شعائر شیعه را مظهر شرک می
دانند. این گروه در فتوحات خود تا 40 کیلومتری مرزهای ایران نیز رسیده بود همچنان
که تهدیدی برای دولت اسد است که توانسته مناطق گسترده ای از سوریه را تحت کنترل
خود بگیرد.
در چنین شرایطی اوباما، در نطق خود در توصیف داعش آن را غده سرطانی توصیف کرده
است و اعلام داشت قصد ریشه کن کردن آن را از طریق ائتلافی گسترده از کشورهای جهان
دارد. از تهران و دمشق برای حضور در آن دعوت نشده است.
اوباما برای ریشه کن کردن پدیده داعش، سرکوب آنان را محدود به عراق نکرد و
اعلام داشته داعش را در خاک سوریه نیز هدف حملات خود قرار خواهد داد. با این
ملاحظات پرسش این است که آیا عملیات امریکا علیه داعش به نفع جمهوری اسلامی است یا
به ضرر آن؟ آیا جمهوری اسلامی باید از تصمیم امریکا برای ریشه کن کردن داعش خشنود
باشد یا نگران؟
حمله به داعش؛ اقدامی تک منظوره یا دو منظوره؟
پاسخ به این پرسش در پرسشی دیگر نهفته که آیا راهبرد امریکا، رهبرادی تک
منظوره فقط برای امحای داعش است یا دو منظوره برای مهار هم زمان داعش و بشار اسد
است؟
به رغم اینکه در نگاه نخست ضربه امریکا به داعش می تواند به نفع تهران و دمشق باشد،
اما، تصمیم امریکا مبنی برمحدود نکردن عملیات خود در خاک عراق پیام نگران کننده ای
برای تهران و دمشق است.
بعید بتوان باور داشت دولت امریکا، وارد جنگی شود که با ریشه کن کردن داعش، موجب
تقویت بشار اسد شود. سیاست امریکا، تضعیف داعش به منظور تقویت اپوزسیون سکولار سوریه
است نه تقویت بشار اسد. بنابر این، سیاست امریکا مهار هم زمان داعش و بشار اسد است.
اوباما در نطق خود تصریح داشته که در مبارزه با داعش نمی تواند بر همکاری رژیم
بشار اسد حساب باز کند؛ "رژیمی که مشروعیت خود را از دست داده و مردم خود را
سرکوب می کند". اوباما جای تردید باقی نگذاشت که راهبرد او راهبردی دو منظوره
است: سرکوب دولت خلافت اسلامی و تقویت بنیه نظامی اپوزسیون سوریه (ائتلاف ملی و
ارتش آزاد سوریه).
اگراوباما در استراتژی خود، پهنه سرکوب داعش را محدود به عراق کرده بود، نه تنها
جای هیچ نگرانی برای تهران و دمشق وجود نداشت بلکه موجبات خوشحالی آنان را نیز فراهم
می آورد .
اما، اگر امریکا حملات خود علیه داعش را به درون سوریه بکشاند و موجبات آن را فراهم
آورد که معادلات به نفع اپوزسیون سکولار سوریه تغییر کند، دیگر چنین راهبردی به نفع
جمهوری اسلامی نخواهد بود که نگران سرنوشت اسد است.
اگر راهبرد اعلام شده اوباما را سیاست مهار دوگانه داعش و بشار اسد بدانیم، ناگزیر
چنین راهبردی با منافع تهران منافات خواهد داشت. بی دلیل نیست که علی شمعخانی دبیر
شورای عالی امنیت ملی ایران، تصمیم امریکا را مبنی بر تعقیب داعش در خاک سوریه،
"تداوم یکجانبه گرایی و دور زدن نهادهای بین المللی" توصیف کرده است. پیامی که تهران از
راهبرد امریکا در سرکوب داعش دریافت کرده نه تنها خشنود کننده نیست که نگران کنند
ه نیز است.
گرچه داعش دشمن مشترک ایران و امریکاست ولی اختلاف دیدگاه آنان درباره رژیم
بشار اسد، موجب شده که امریکا اعلام کند در ائتلافی که علیه داعش شکل خواهد داد،
با ایران همکاری نخواهد کرد. تهران منافع خود را در بقا اسد می داند در حالی که
اوباما عمر دولت او را سرآمده می داند. نگنجاندن تهران در فهرست ائتلاف علیه داعش
دقیقا ناشی از همین اختلاف نظر دو کشور است.
به بیان دیگر راهبرد امریکا در مقابله با داعش تضعیف داعش به منظور تقویت
اپوزسیون سکولار این کشور است در حالی که راهبرد تهران، تضعیف داعش به منظور تقویت
بشار اسد است.
حمله به داعش؛ ائتلاف بین المللی یا یکجانبه گرایی؟
آیا آنچه شمعخانی تداوم یکجانبه گرایی امریکا دانسته، توصیفی درست است؟ این
پرسش را می توان به آزمایش گذاشت. اگر چنان است که شمعخانی معتقد است چرا پس از
اعلام راهبرد امریکا علیه داعش، صدای مخالفت جدی شنیده نمی شود؟
تردیدی نیست یکجانبه گرایی بخشی از سیاست خارجی امریکا در ادوار مختلف بوده
است. نمونه بارز آن را می توان تصمیم جرج بوش برای حمله به عراق دانست که نزدیک
ترین دوستان امریکا از جمله فرانسه، آلمان و ترکیه با آن مخالفت کردند. شدت مخالفت
با امریکا تا آنجا بود که جرج بوش نتوانست رأی موافق ناتو و سازمان ملل را در حمله
به عراق کسب کند.
اما دست کم در اجلاس جده (11 سپتامبر 2014) طیف زیادی از کشورهای منطقه (6 عضو
شورا همکاری به اضافه ترکیه، مصر، اردن و لبنان) در زمینه شرکت در یک عملیات نظامی
مشترک بر علیه شبه نظامیان داعش به توافق رسیدند. (ترکیه تنها مخالف بود)
اما در سطح بین المللی نیز نه تنها هیچ صدای مخالفی از اتحادیه اروپا علیه
راهبرد امریکا شنیده نشده بلکه ناتو نیز در آخرین اجلاس خود دولت اسلامی داعش را
تهدید خواند. اوباما اعلام کرده متحدان کلیدی واشنگتن در ناتو آماده پیوستن به این
کشور برای مقابله با نیروهای داعش هستند.
از همه بالاتر اینکه به رغم اختلافات عمیق امریکا و روسیه در مساله اوکراین،
صدای اعتراض جدی از کرملین درباره راهبرد امریکا علیه دولت اسلامی داعش نیز شنیده
نشده همچنان که چین دیگر عضو دائم شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل نیز مخالفتی
اظهار نداشته اند.جای شگفتی است که دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران مستند به کدام
ادله و شواهد، تصمیم امریکا را یکجانبه گرایی می داند.
آنچه مسلم است اینکه راهبرد دو منظوره امریکا (مهار
داعش و اسد)، نگرانی تهران و دمشق را دامن زده است. آیا نه این است که اگر امریکا قصد تضعیف بشار اسد را نداشت،
تهران نیز از حمله امریکا به داعش خشنود می شد؟
http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-04f02e7b7e.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر