جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ آبان ۱۴, یکشنبه

استعفای سعد حریری؛ ایران از حریری چه می‌خواست؟

سعد حریری نه تنها بنا به وظیفه نخست وزیری، خود را ملزم به اعمال منویات امریکا علیه حزب الله می دید بلکه بنا به حس انتقام از قاتل پدر خود نیز احساس مضاعفی در پیشبرد این هدف داشت.
فرض اینکه ولایتی از او خواسته باشد جلوی این فشارها بر حزب الله را بگیرد هم با وظایف دولتی او منافات دارد و هم با احساس درونی اش. او می دانست تمرد از این خواسته می تواند برای او حادثه ای را رقم بزند که برای پدرش رقم زد.


استعفای سعد حریری؛ ایران از حریری چه می‌خواست؟

یکی از ویژگی های سیاسی لبنان، بی ثباتی سیاسی این کشور است. کم نبوده ترورهایی که در این کشور رخ داده است. کم نبوده دولت های که یکی پس از دیگر با عمر کوتاه خود آمده و رفته اند. به روال همین بی ثباتی سیاسی اینک سعد حریری، نخست وزیر لبنان، از مقام خود استعفا نموده با این تفاوت که به گفته برخی منابع عربی، استعفای او نه صرفا یک استعفا عادی بلکه "اعلام جنگ به ایران" است. بی بی سی عربی نیز به نقل از بسیاری از کاربران توئیتر گفته که استعفای حریری "آغاز جنگ عربستان و ایران در لبنان" است.
چنین گمانه زنی ناشی از لحن تند حریری علیه ایران در استعفا نامه اش و به ویژه ایراد این سخنان نه از خاک لبنان بلکه در درون عربستان بود. او در ضمن دلایل خود برای استعفا، شرایط امنیتی برای جان خود را همچون شرائط پیش از ترور پدرش، رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان، اعلام کرد.
اعلام نگرانی او از جانش و به ویژه اعلام آن از درون عربستان بالقوه می تواند عربستان را دخیل در حمایت جان او کند. سعد حریری متولد عربستان و بزرگ شده آنجاست. او افزون بر تابعیت لبنانی، دارای تابعیت سعودی نیز هست. هرگونه تعرضی به جان او در معنا تعرض به جان یک تبعه سعودی تلقی می شود. نقشی که حسن نصرالله برای ایران دارد، سعد حریری برای عربستان دارد.
بازخوانی پیام سعد حریری خود گویاست که او چه بی پرده در استعفای خود نوک حملات آتشین سخنش را به سوی ایران گرفته است. او گفته: "اینک گروهک هایی [اشاره به حزب الله] با حمایت دولت های خارجی [اشاره به ایران] دولتی را در درون دولت لبنان ساخته و فتنه برافروخته اند....اشاره روشن من به ایران است که در جای جای کشورهای عربی از لبنان گرفته تا سوریه و عراق و بحرین و یمن، فتنه و خرابی و ویرانی به جا گذاشته...افسوس که از فرزندان لبنان کسانی دست خود را در دست ایران گذاشته اند...اشاره من به حزب الله بازوی ایران نه تنها در لبنان بلکه در تمام کشورهای عربی است."
گو اینکه بار گذشته نیز دولت سعد حریری در 2011 به دلیل کارشکنی هایی که او به حزب الله منتسب دانسته بود استعفا داد ولی به کاربستن چنین سخن آتشینی از او علیه ایران، آن هم از خاک عربستان، در آن سال سابقه نداشت. نقطه اوج سخن تند حریری در این سخنرانی آنجاست که برخی تحلیل گران عرب از جمله تحلیل گر تلویزیون المنار وابسته به حزب الله آن را "اعلام جنگ عربستان به ایران" توصیف کرده اند. او به شدیدترین لحن خطاب به جمهوری اسلامی گفت: "به ایران و اتباعش می گویم که شما شکست خواهید خورد و ایادی [ایران] که در کشورهای عربی گسترده شده قطع خواهد."
در راستای خطورتی که از سخن حریری قابل استنباط است و عینا مانند آنچه بی بی سی عربیو المنار مبنی بر افروخته شدن جنگ ایران و عربستان در لبنان گمانه زنی کرده، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز سخنان سعد حریری را در راستای "سناریوی دیگری برای ایجاد تنش در لبنان و منطقه" توصیف کرده است.
چنین واکنشی از سعد حریری مبنی بر اعلام استعفا از درون عربستان و همچنین به کاربستن  لحنی تند علیه ایران و حزب الله و گمانه زنی از برنامه ترور خود، همگی دو چندان معنا می دهد هنگامی که به یادآوریم این واکنش ها از حریری تنها در فاصله یک روز از دیدار علی اکبر ولایتی، مشاور عالی آیت الله خامنه ای،  با او در بیروت صورت پذیرفته است.
این دیدار باید حاوی پیامی غیر قابل قبول برای سعد حریری بوده باشد که با اعلام خطر بر جان خود کشور را ترک گفت و استعفای خود را در عربستان اعلام کرد تا نشانی باشد از حمایت همه جانبه عربستان از او.
با این حساب علی اکبر ولایتی می توانسته حامل کدامین پیام خطیر برای نخست وزیر لبنان باشد که حریری راه را بر خود مسدود دیده، از مقام خود استعفا نموده و تهدید کرده که ایادی ایران در منطقه قطع خواهد شد؟

از هنگام ورود حزب الله در جنگ سوریه به طرفداری از بشار اسد، عربستان سعودی به موازات فشاری که برای رفتن اسد به کار بست، حزب الله را نیز تحت فشار سهمگین خود قرار داد. کافی است به یاد آوریم که حزب الله لبنان به ابتکار ریاض در چهار نهاد یعنی شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب، پارلمان عربی و سازمان همکاری اسلامی در شماره سازمان های تروریستی قرار گرفته است.
به ویژه در پی قرار گرفتن حزب الله در شمار سازمان های تروریستی توسط سازمان همکاری اسلامی، این اقدام برای آیت الله خامنه ای چنان گران آمد که طی سخنانی گفت: "حزب‌الله پیکره‌ی رشید خود را در دنیای اسلام دارد نشان میدهد. حالا گیرم که فلان دولت وابسته‌ی فاسدِ تو خالی پوک [اشاره به عربستان]، در فلان بیانیّه [سازمان کنفرانس اسلامی]، با پول و دلار نفتی، حزب‌الله را مثلاً محکوم بکند. خب به دَرَک! چه اهمّیّت دارد."
چنین فشاری بر حزب الله از سوی نهادهای عربی و اسلامی، منهای آن است که این حزب پیش از آن توسط امریکا، کانادا، استرالیا و اتحادیه اروپا نیز به عنوان سازمانی تروریستی شناخته شده بود. کافی است مجموعه این کشورهای مسلمان و غیر مسلمان را جمع زد تا دانسته شود که چه طیف وسیعی از کشورهای جهان حزب الله را در شمار سازمان های تروریستی قلمداد کرده اند.
اما، مهلک ترین ضربه به حزب الله هنگامی صورت گرفت که در دسامبر 2015 کنگره امریکا طرحی را از تصویب گذراند که بر اساس آن با ارائه فهرستی حاوی 100 نهاد و عضو حزب الله، بانک مرکزی لبنان و کلیه بانک های این کشوردر صورت ارائه خدمات بانکی به این فهرست خود تحت تحریم امریکا قرار خواهند گرفت.
این فهرست بلندبالا شامل افراد بلند پایه حزب‌الله از جمله شخص حسن نصرالله، دو تن از اعضای حزب در پارلمان و همچنین برخی نهادهای وابسته به این تشکیلات از جمله تلویزیون المنار، رادیوی نور و بیمارستان رسول اعظم می شود.
اما، این پایان ستیز با حزب الله نبود. مهر ماه امسال آمریکا اعلام کرد که برای ارائه اطلاعاتی که به بازداشت طلال حمیه و فواد شکر ( دو عضو ارشد حزب الله) شود 12 میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.
بدیهی است اعمال فشار بانکی امریکا بر حزب الله و تعیین چنین جوایزی ضرورتا همکاری دولت لبنان را می طلبد. چنین وظیفه ای بیش از همه بر دوش نخست وزیری است که دولت را در دست دارد. درخواست امتناع از همکاری نخست وزیر لبنان با چنین قوانین سختگیرانه امریکا قطعا در قاموس فردی همچون سعد حریری نمی گنجد که هم از حمایت عربستان برخوردار است و هم پدر خود را قربانی تروری می داند که او حزب الله را عامل آن دانسته بود.
سعد حریری نه تنها بنا به وظیفه نخست وزیری، خود را ملزم به اعمال منویات امریکا علیه حزب الله می دید بلکه بنا به حس انتقام از قاتل پدر خود نیز احساس مضاعفی در پیشبرد این هدف داشت.
فرض اینکه ولایتی از او خواسته باشد جلوی این فشارها بر حزب الله را بگیرد هم با وظایف دولتی او منافات دارد و هم با احساس درونی اش. او می دانست تمرد از این خواسته می تواند برای او حادثه ای را رقم بزند که برای پدرش رقم زد.
افزون بر خطورتی که او بر جان خود دیده، این را نیز یقین داشت که به زودی با استعفای وزرای حزب الله در کابینه، دولت او سقوط خواهد کرد. در نتیجه او، راه حل را در کناره گیری از پست نخست وزیری دانست تا عملا شرایط برای اعمال فشار امریکا بر حزب الله به قوت خود باقی بماند و افزون بر آن، کابینه ای که قرار است به دست حزب الله سقوط کند، به دست خود او منحل شود تا شوک ناشی از آن از یک سو و چنین سخنرانی آتشینی از سوی دیگر، فشارها را بر حزب الله و جمهوری اسلامی مضاعف سازد.
در حالی که حزب الله در زادگاه خود تحت تحریم و تعقیب قرار گرفته، پیش بینی بی بی سی عربی، تلویزیون المنار و سخنگوی وزارت خارجه ایران مبنی بر "احتمال تنش دوباره در لبنان و منطقه"، پیش بینی دور از واقعیت نیست.



https://iranwire.com/fa/features/23779

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر