جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ آذر ۳۰, پنجشنبه

جمع جبری: فساد هر دو منصوب رهبر (احمدی نژاد و صادق لاریجانی)

اگر بنا به جمع جبری این هر دو منصوب رهبر فاسدند چگونه  فاسدان به مقام های مهم کشوری منصوب می شوند؟ اگر این دو منصوب رهبر فاسدند چه تضمینی است که دیگر منصوبان رهبر سالم باشند؟ اساسا تعیین سلامت و فساد منصوبان رهبری بر اساس کدام معیار است؟




جمع جبری: فساد هر دو منصوب رهبر (احمدی نژاد و صادق لاریجانی)

در عرض یک سال گذشته (پیش از انتخابات 96 به بعد)، ماه و گاه هفته ای نیست که از فرقه احمدی نژاد خبری شوکه کننده در رسانه های ایران باز تاب نیابد؛ او ماه ها پیش از انتخابات 96 خیز برای نامزدی ریاست جمهوری برداشت. به رغم منع رهبری نامزدشد، رد صلاحیت شد.  خطاب به هوادارانش اطلاعیه صادر کرد که به هیچ یک از نامزدهای تأیید صلاحیت شده رأی نخواهد داد. به رغم رد صلاحیت در روز انتخابات با سر و صدای زیاد رأی به خودش داد. در روز تنفیذ از نشستن کنار ابراهیم رییسی امتناع کرد. با تنگ شدن حلقه محاصره بر حمید بقایی یکی از نزدیک ترین یارانش  اعتراضاتش بالا گرفت. هنگامی که خبر از محکومیت قطعی خود در 7 پرونده شنید حمله به قوه قضائیه را بالا برد. یارانش در حرم عبدالعظیم به نشانی اعتراض بست نشستند.
در ادامه این خبرسازی های او این اواخر به رییس قوه قضائیه ضرب الاجل 48 ساعت داد و با پایان آن رییس منصوب قوه قضائیه را به دلیل «نقض مکرر قانون اساسی»، «از عدالت ساقط» دانست و او را «فاقد صلاحیت»، «فاقد مشروعیت» و «غاصب» دانست و خواستار آن شد که لاریجانی به دلیل فقدان صلاحیت باید استعفا دهد. او پیشتر، لاریجانی را به قتل ستار بهشتی متهم کرده بود  گفته بود که سر او فریاد زده بود.
در مقابل صادق لاریجانی نیز محمود احمدی‌نژاد، عضو کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و نزدیکانش را بانیان «فتنه جدید» خواند. او تا آنجا پیش  رفت که بدون نام بردن از احمدی نژاد اقدامات او را در «اعتمادزادیی» از قوه قضاییه ریشه دار «در برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات سرویس‌های جاسوسی و امنیتی غرب» دانست و تلویحا احمدی نژاد را همسو با سرویس های جاسوسی خارجی دانست.
از یاد نبرده ایم که غلامحسین محسنی اژه ای، معاون اول قوه قضائیه و سخنگوی آن نیز در مجادلاتی که میان او و تیم احمدی نژاد در گرفته بود رییس دولت پیشین و عزیزدردانه آن روزهای رهبر را به "لات  از چشم افتاده بد دهن" تشبیه کرده بود.

جمع جبری: فساد دو منصوب رهبر
فارغ از اینکه در پرونده های کلانی که محموداحمدی نژاد و صادق لاریجانی علیه یکدیگر گشوده اند کدام یک درچه اندازه درست می گویند و چه اندازه نادرست، آنچه مهم می نماید اینکه این هر دو از مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی هستند و از آن مهم تر هر دو منصوب رهبرند؛ یکی در رأس قوه قضائیه و دیگری در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
به بیان دیگر آن (احمدی نژاد) که از نگاه رهبر جمهوری اسلامی واجد صلاحیت برای عضویت در تشخیص "مصلحت نظام" شناخته شده آن دیگری را غاصب و ناعادل می نامد و آن (صادق لاریجانی) که از نگاه رهبر واجد صلاحیت قاضی القضاتی کشور تشخیص داده شده آن دیگری را بانی فتنه و همسو با سرویس های جاسوسی خارجی می داند.
حال بنا به جمع جبری می توان قضاوت کرد که نه یکی از این دو بلکه این منصوبان رهبر هر دو فاسدند به این دلیل ساده که یکی(احمدی نژاد) را رهبر واجد صفت تشخیص "مصلحت نظام" شناخته و او را عضو این مجمع کرده است. حال او می تواند مدعی شود که مصلحت نظام را در رسوا کردن صادق لاریجانی تا آنجا می داند که معتقد است لاریجانی غاصب و ناعادل است و در مقابل بنا به همین جمع جبری آنکه را رهبر واجد قاضی القضاتی کشور تشخیص داده اینک احمدی نژاد را بانی فتنه جدید و همسو با سرویس های جاسوسی خارجی می داند. این در حالی است که رهبر او را "رییس جمهور دانشمند" دانسته بود و در روز آخر خدمات او را با گفتن "خدا قوت" ارج نهاده بود.
حال مستبط از این جمع جبری چیست؟ این پرسش وقتی مهم می نماید که بنا به این جمع جبری پذیرفته ایم رهبر جمهوری اسلامی دو فاسد را به در مناصب مهم کشوری گماشته به گونه ای که اینک هر یک اراده بر رسوایی دیگری دارد بدون اینکه رهبر یکی را از مقام خود معزول کند و از او سلب حمایت کند.
بنا بر این، پرسش آن است که اگر بنا به جمع جبری این هر دو منصوب رهبر فاسدند چگونه  فاسدان به مقام های مهم کشوری منصوب می شوند؟ اگر این دو منصوب رهبر فاسدند چه تضمینی است که دیگر منصوبان رهبر سالم باشند؟ اساسا تعیین سلامت و فساد منصوبان رهبری بر اساس کدام معیار است؟
این پرسش اخیر به ویژه هنگامی در خور تآمل و توجه است که می بینیم این دو منصوب رهبر هر یک دیگری را به فساد متهم می کند. این در حال است که رهبر جانب سکوت را برگزیده است ولی در عین حال، هر دو را ارج نهاده است. از یادها نمی رود که آیت الله خامنه ای احمدی نژاد را "برادر مومن خود" خوانده بود هنگامی که می خواست او را از مشارکت در انتخابات 96 پرهیز دهد.
اینک این برادر مومن رهبر در زبان قاضی القضات منصوب همان رهبر "بانی فتنه جدید" توصیف شده است و در عین حال این برادر مومن رهبر، قاضی القضات منصوب رهبر را غاصب می داند.
به راستی چرا در این همه مجادله که میان منصوبان رهبر بالا گرفته او جانب سکوت را گرفته است؟ نه اینکه تا زمانی او جانب سکوت را دارد، این جمع جبری غیر قابل اجتناب است؟ نه اینکه بنا به این جمع جبری نه تنها این هر دو از نظر مردم متهم به فساد می شوند بلکه کلیت انتصابات رهبر نیز زیر سوال می رود؟

http://negaam.news/1396/09/30/328800/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر