http://www.radiofarda.com/content/f10-syria-conference-in-iran/24677787.html
پیشگفتار:
در حالیکه عربستان سعودی ابتکار برگزاری «اجلاس
اضطراری سران کنفرانس اسلامی» را در مکه (24 و 25 مرداد) برای بررسی وضعیت سوریه در
دست گرفته، جمهوری اسلامی در اقدامی شتابزده «نشست مشورتی تهران پیرامون سوریه» را
در سطح وزیران خارجه در 19 مرداد تنها با حضور 28 کشور برگزار کرد. موفقیت نشست
تهران تا چه اندازه و هدف از برگزاری آن چه بود؟
ملاحظاتی درباره نشست تهران:
-
نشست شتابزده: به گفته علی اکبر صالحی وزیرخارجه، نشست تهران تنها در عرض 10 روز برنامه ریزی و برپا گردید.
این شتابزدگی تا بدان جا بود که وزارت خارجه روسیه و بسیاری دیگر از کشورها به
همین دلیل از حضور وزیر خارجه خود عذر خواستند. به گفته صالحی این نشست به دستور
شخص علی خامنه ای ترتیب داده شده بود. (صالحی: این نشست نتیجه هدایت ها و ارشادات
داهیانه مقام معظم رهبری بوده. جا دارد من از حضرت ایشان تشکر ویژه کنم.... تلاش
های شبانه روزی همکارانم در وزارت امور خارجه کمک کرد که در یک بُرهه 10 روزه یک
نشست مهم و بزرگ این چنینی(!) فراهم گردد – 19 مرداد 91 در مصاحبه با صدا و سیما)
-
شرکت کنندگان اندک: در حالیکه بحران سوریه به یکی از معدود معضلات
حیاتی جمهوری تبدیل شده، شتاب یاد شده
باعث شد تنها 28 کشور در این نشست شرکت کنند. به استثنای عراق و پاکستان در سطح وزیر
خارجه، دیگر کشورها در سطح مدیران کل یا سفیران خود در نشست حاضر شدند. این کشورها
عبارت بودند از: ، بنین، زیمباوه، اکوادر، سریلانکا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، مالدیو، کوبا، قزاقستان، تركمنستان،
قرقیزستان، گرجستان، اندونزی، تاجیكستان، افغانستان، هند، عمان، الجزایر، تونس، اردن،
سودان، موریتانی، چین، روسیه و نماینده سازمان ملل متحد.
-
حضور کم تعداد کشورهای عربی و مسلمان: در حالیکه برای ترغیب بازیگران مهم و تاثیرگذار در
معادلات سوریه سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی به لبنان و سوریه و صالحی نیز
به ترکیه سفر کرده بودند، جالب است که هیچ یک از این سه کشور حتی در سطح سفیران
خود در نشست تهران حضور نیافتند. عربستان و قطر دو کشور تاثیرگذار در سوریه نیز از
حضور امتناع ورزیدند. به بیان دیگر از میان
22 کشور عربی فقط 5 کشور و از میان
55 کشور مسلمان فقط 13 کشور در نشست تهران حضور یافته بودند. این درحالی است که
تمامی کشورهای عرب و اغلب کشورهای مسلمان
به قطعنامه اخیر مجمع عمومی در محکومیت رژیم سوریه رأی مثبت داده بودند. (مراجعه شود به مقاله ای از نویسنده با
عنوان "تصويب قطعنامه عليه سوريه: زمينه ها و پيامدهای آن" در رادیو
فردا)
-
میهمانانی در حد سیاهی لشگر: به غیر از ایران، عراق، چین و روسیه تقریباً تمامی
دیگر مدعوین در نشست تهران از میان کشورهایی بودند که هیچ نقشی در بحران سوریه
ایفا نمی کنند. برخی از این کشورها مثل بنین و مالدیو حتی فاقد ظرفیت تاثیر گذاری
در کوچکترین معادلات جهانی هستند. بی درنگ باید گفت اکثر کشورهای دعوت شده، فقط نقشی
در حد سیاهی لشگر برای پر جمعیت نشان دادن نشست تهران داشتند و بس. موید این ادعا
این است که جز اندک اظهارات کلی از میهمانان، هیچ خبری از چند و چون مواضع
میهمانان به بیرون درج نگردیده است.
-
تاخیر 18 ماهه: اینک و پس از 18 ماه سرکوب و به جا ماندن شهرهای ویران
و قریب به 20 هزار کشته و یک و نیم میلیون آواره، اقدام تهران در برگزاری نشستی با
عنوان «نفی خشونت و گفتگوی ملی» جای بسی شگفتی است. اگر بشار اسد در سرکوب دهشتناک
خود دست برتر را داشت و اگر ریزش در میان مقامات لشگری و کشوری او رخ نداده بود و اگر
ارتش آزاد سوریه و شورای ملی سوریه شکل
نگرفته و نبرد به شهرهای حلب و دمشق نرسیده بود، آیا جمهوری اسلامی حاضر بود که
چنین نشستی را برپا کند؟ مگر در کشتار ده ها هزار نفر در شهرحماه در سال 1982 به دست حافظ اسد، جمهوری اسلامی
هیچ واکنشی علیه متحد استراتژیک خود اتخاذ کرده بود؟ و او را به نفی خشونت
فراخوانده بود؟ اینک پس از 30 سال از آن جنایت هولناک حتی یک موضعگیری از سوی
مقامات جمهوری اسلامی علیه حافظ اسد در دست نیست. ناگزیر باید نتیجه گرفت که نشست
تهران جز با هدف کُند کردن پیروزی های درخشان مخالفان بشار اسد صورت نگرفته است.
-
زمانبندی نشست تهران: چنانچه گفته شد نوعی شتابزدگی در برگزاری نشست تهران
مشاهده می شود. علت این شتازدگی را می توان در دو اجلاس پیش رو دانست. اجلاس
اضطراری سران کنفرانس اسلامی به میزبانی عربستان در مکه (24 و 25 مرداد) و اجلاس
سران عدم تعهد در تهران ( 5 تا 10 شهریور) دو اجلاس مهمی هستند که بی تردید می
توانند محلی برای رایزینی پیرامون سوریه باشند.
میزبانی
عربستان برای اجلاس اضطراری سران کشورهای اسلامی در حالی است که این کشور بانی
قطعنامه اخیر مجمع عمومی در محکومیت رژیم بشار اسد بود؛ قطعنامه ای که با 137 رای
مثبت در برابر 12 رای منفی به تصویب رسید و در نتیجه بر وزن سیاسی ریاض در معادلات
سوریه علیه بشار اسد افزود.
از
سوی دیگر قرار است احمدی نژاد در اجلاس مکه به میزبانی عربستان شرکت کند. در
حالیکه جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در جنایات بشار اسد است، دست خالی رفتن
احمدی نژاد به اجلاس مکه جز بر موفقیت بیشتر عربستان معنای دیگر نخواهد داشت.
ازاین رو جمهوری اسلامی با ترتیب دادن نشست تهران به فرمان رهبر و تاکید بر «پرهیز
از خشونت»، «گفتگوی ملی»، «انتخابات آزاد»، «آزادی احزاب» و «احترام به حقوق بشر»،
بیانیه ای موسوم به «بیانیه رییس» را منتشر کرد که بر اساس آن، شرکت کنندگان از
رییس نشست تقاضا کردند که از جمع حاضر گروه تماسی را برای پیگیری تصمیمات اتخاذ
شده تشکیل دهد.
معنای
دیگر این اقدام آن است که جمهوری اسلامی با ترتیب دادن اجلاسی که خود میزبان آن
بود از خود خواسته است که گروه تماسی را از میهمانانی که خود دستچین نموده تشکیل
دهد و طبیعتا خود ریاست گروه تماس را برعهده بگیرد! چنین «گروه تماس خود ساخته ای»
ناگزیر موظف خواهد بود که پیام نشست تهران مبنی بر «نفی خشونت و گفتگوی ملی» در
سوریه را به اجلاس سران کشورهای اسلامی و اجلاس عدم تعهد ابلاغ کند.
نتیجه:
در حالی که رژیم بشار اسد واپسین روزهای حیات خود را
سپری می کند تا آنجا که نخست وزیر، افسران و دیپلمات های ارشد سوریه نیز به صف
مخالفان بشار اسد پیوسته اند، اقدام جمهوری اسلامی در ترتیب دادن نشست تهران را
اگر بتوان اقدامی دیپلماتیک نام گذاشت، بی تردید نشانی است از یک دیپلماسی ناکام،
ناتوان و دیرهنگام است که نه تنها دردی را از بشار اسد درمان نمی کند که افزون بر
آن هیچ آبرویی نیز برای جمهوری اسلامی نمی خرد. شتاب رهبر فرزانه! جمهوری اسلامی
در برپایی نشست مشورتی تهران، نوش دارویی بود پس از مرگ سهراب.
حسین علیزاده – 2012 /8/11
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر