وقتی تیغ سانسور صدا و سیما، سخنان روحانی را از رسیدن به مردم قطع می کند،
روحانی خطر را پیش گوش خود حس می کند. از این رو، با اتخاذ موضعی واقعگرایانه در
ضرورت به کار گیری اینترنت، وی دست کم اهداف راهبردی زیر را تعقیب می کند.
روحانی و آزادی اینترنت در پنج پرده
پرده اول: تصور کنید شما، کارل بیلدت وزیر خارجه سوئد هستید؛ کشوری که بنا به اعلام وب سايت netindex از نظر سرعت اینترنت رتبه
9 را در میان 193 کشور جهان با داشتن سرعت 43 مگابایت در ثانیه به خود اختصاص داده
است. این کشور به تمام معنا، واجد دولت الکترونیک است و خدمات اینترنتی، جزء
لاینفک زندگی روزمره مردم به شمار می رود.
شما به دعوت همتای ایرانی تان عازم سفری به ایران هستید و فرصت را مغتنم می
شمارید تا در روز نخست از شهر زیبا و باستانی اصفهان که طی سالهای ۱۰۵۰ تا ۱۷۲۲ میلادی
دو بار (در زمان سلجوقیان و صفویان) پایتخت ایران بود، دیدن کنید.
بی درنگ پس از یک روز گردش مفرح و دیدار از آثار و تمدن ایرانی، شب هنگام در
هتل تصمیم دارید تصاویر و اخبار این سفر را در اختیار وبسایت وزارت خارجه سوئد و
همچنین همسر و فرزندانتان قرار دهید و همچنین سری به فیسبوک و توئترتان بزنید و
آخرین اخبار جهان را برای ملاقات مهمی که فردا با همتای ایرانی تان خواهید داشت، مرور
کنید.
اما، تو گویی با یک پرواز 6 ساعته از سوئد به ایران سرعت اینترنت شما به کمتر
از نیم مگابایت کاهش یافته و از آن بدتر فیسبوک و بسیاری از دیگر سایت ها
"فیلتر" شده اند. چه حالی به شما دست می دهد؟
در طعنه ای آشکار در نخستین توئیت خود می نویسید:«امروز صبح سرانجام موفق شدم با
کمک ویپیان از موانع سایبری عبور کنم و به توئیتر دسترسی پیدا کنم. این کاری است
که همه مردم ایران میکنند.»
پرده دوم: شما، رادسلاو سيکورسکی وزیر خارجه لهستان هستید، عینا تجریه وزیر خارجه سوئد
برای شما پیش می آید. در تهران به دیدار محمدجواد ظریف همتای ایرانی تان می روید.
می دانید که او حضور فعالی در فیسبوک و توئیتر دارد. گاه در حین پرواز در درون
هواپیما مطالبش را در فیسبوک اطلاع رسانی می کند.
پرسشی ذهن شما را می خراشد که چگونه دسترسی به اینترنت بر میلیون های ایرانی
ممنوع ولی برای وزیر خارجه و بسیاری از دیگر از صاحب منصبان از جمله مراجع تقلید آزاد
است؟
به یاد ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویسی می افتید که به جرم داشتن یک وبلاگ با
مخاطبانی کمتر از عدد انگشتان یک انسان، دستگیر و در چهار روز جنازه اش تحویل
خانواده اش شد.
شما (وزیر خارجه لهستان) در مصاحبه مطبوعاتی با همتای ایرانی تان، با شفافیت
تمام این "استاندارد دوگانه" را در برابر رسانه های جهان به میزبان تان
یادآور می شوید. اما، در کمال ناباوری این بخش از سخنان شما از صدا و سیمای جمهوری
اسلامی سانسور می شود.
شما در بازگشت از ایران، بخش سانسور شده سخنان تان
را بر روی اینترنت گذاشته و رقمی بیشماری از جهانیان را از روند سانسور (علاوه بر
وضع وخیم اینترنت در ایران که رتبه 164 از 193 را داراست) مطلع می سازید.
پرده سوم: شما، محمدجواد ظریف هستید. در 9 ماه اول وزارت تان میزبان 9 وزیر خارجه
اروپایی (ایتالیا، سوئد، بلژیک، اسپانیا، یونان، لهستان، لوکزامبورگ، لتونی و
اتریش) و بسیاری دیگر از هیات های بازرگانی و پارلمانی بودید که از همگی آنان خواستار
تجدید رابطه سیاسی و بازرگانی با ایران هستید.
اما، تک تک آنان تجربه مشابه وزیران خارجه سوئد و لهستان را یادآورتان می شوند.
چه حسی به شما دست می دهد؟
پرده چهارم: شما، حسن روحانی رییس جمهور ایران هستید. از ظریف و امثال او، طعنه و کنایه
هایی را که میهمانان خارجی درباره وضعیت وخیم اینترنت و فیلترنگ زده اند، شنیده
اید.
از آن مهم تر، تیغ سانسور صدا و سیما چنان برّان است که گاه سخنرانی شما (روحانی)
را در هنگام پخش مستقیم، قطع می کند. این بدان معناست که مخالفان "دلواپس"
و "ذوب شده در ولایت" ارتباط کلامی شما با مردمی را که به شما رأی داده
اند، بر نمی تابند.
ناگزیر خود را نیازمند رسانه ای فراگیرتر از صدای و سیمای جمهوری اسلامی می
بیند و چه رسانه ای بهتراز از شبکه جهانی اینترنت؛ همان که در ایران فیلتر است و
داد مهمانان خارجی شما را نیز در آورده است.
پرده پنجم: شما حسن روحانی، فردی معمم و اهل منبر هستید که اینک بر منصب ریاست جمهوری
ایران تکیه زده اید. اما در سخنانی بی سابقه می گویید که «دیگر دوران منبرهای
یک طرفه بسر آمده است...کم کم به جایی خواهیم رسید که دیگر جایی برای استبداد پیام
نباشد."
این سخن به صراحت، طعنه آشکاری است به علی خامنه ای که در عرض 25 سال رهبری
خود تاکنون حتی یک مصاحبه با رسانه و جراید داخلی نیز نداشته است.
شما (روحانی) کاربران اینترنت را «شهروندان جدید جهان» خوانده و از مردم ایران
می خواهید تا بلوک فارسی را در شبکه اجتماعی تقویت کنند. (همان شبکه های اجتماعی
که ابزار براندازی در "فتنه 88" از سوی جمهوری اسلامی توصیف شد.)
شما (روحانی) با اشاره به «ظهور دهکده جهانی»، «یک میلیون و هشتصدهزار لایک در
فیسبوک»، «هفتاد ساعت فیلم هر دقیقه در یوتیوب» و یک میلیون و سیصدهزار کاربر فعال
این سایت، موکدا یادآور می شوید که آثار فضای مجازی بر جامعه و کشور «کاملاً عینی»
است.
شما (روحانی) برخورد واهی با اینترنت را مانند مبارزه با ویدئو و ماهواره دانسته و می گویید: «زمانی فکر میکردیم اگر ویدئو وارد
کشور شود ایمان جوانانمان پر میزند. سالهای اول انقلاب دغدغه ما این بود که مبادا
یک دستگاه ویدئو وارد کشور شود...امروز ظاهرا قصه دیگر برپا شده است و آن اینکه با
اینترنت، جوانان کاربر، ایمیل، موبایل چه کنیم؟»
شما (روحانی) گویی خامنه ای را طرف سخن دارید که ایده "اقتصاد مقاومتی"
مورد تاکید رهبر را بدون IT و ICT اجرا نشدنی می خوانید.
روحانی و اهداف پنج گانه از اینترنت
معروف است وقتی برای اولین بار بلندگو را به داخل مسجدی برند برخی از مومنین
فریاد برآوردند که «این صدای شیطان را از خانه خدا بیرون کنید.» اما، بلندگو در
مساجد ماند واز قضا ابزار دست روحانیان شد.
اما، این قصه پرغصه تقابل تکنولوژی و سنت است که هر گاه یک تکنولوژی نوین وارد
یک جامعه سنتی شود، همان جامعه سنتی به تقابل با تکنولوژی کمر راست می کند. مقابله
با ویدئو، ماهواره و اینک اینترنت (مثال های روحانی) نمونه هایی از تقابل سنت با
تکنولوژی است.
اما در استبداد دینی حاکم بر ایران، علاوه بر جامعه سنتی ایران که در حال پوست
افکندن است، استبداد دینی (منبر و تربیون یک طرفه به قول روحانی) عامل دیگری برای تقابل
با تکنولوژی های از قبیل ماهواره و اینترنت است تا مردم دیگرصداها را نشنود.
وقتی تیغ سانسور صدا و سیما، سخنان روحانی را از رسیدن به مردم قطع می کند،
روحانی خطر را پیش گوش خود حس می کند. از این رو، با اتخاذ موضعی واقعگرایانه در
ضرورت به کار گیری اینترنت، وی دست کم اهداف راهبردی زیر را تعقیب می کند:
یکم؛ دور زدن سانسور صدا و
سیما و ارتباط با مخاطبان خود از طریق اینترنت و ماهواره.
دوم؛ تقویت پایگاه اجتماعی
خود به ویژه در نسل جوان.
سوم؛ به حاشیه راندن
مخالفان پرقدرت داخلی که از قضا در فضای شفاف ساز اینترنت مفاسد آنان برملا می
شود.
چهارم؛ معنایی جدید بخشیدن به "اقتصاد مقاومتی" مورد خواست خامنه ای که
اگر به دنبال اقتصاد مقاومتی است ناگزیر باید تن به تشکیل دولت الکترونیک در ایران
دهد در حالی که تن دادن به دولت الکترونیک در گرو اتصال به شبکه جهانی اینترنت
است. (به بیان دیگر شرط اقتصاد مقاومتی، ریشه کن کردن فساد است و ریشه کردن کردن
فساد در گرو شفافیت و شفافیت در گرو اینترنت است.)
پنجم؛ ترمیم چهره ایران در نزد جهانیان (تا رسوایی هایی مثل خاطره تلخ وزیران خارجه
سوئد و لهستان تکرار نشود.)
در این گام بلند که روحانی از آن داد سخن داده است، باید منتظر ماند و دید آیا مراکز قدرت و فشار درون حاکمیت جمهوری
اسلامی اجازه برداشتن چنین گام خطیری را به او خواهند داد؟
http://www.radiozamaneh.com/146685
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر