دلیل این نگرانی آن است که کشورهای قطر و عربستان نقش تعیین کننده در عزل
محمد مرسی از یک سو و متزلزل کردن پایه قدرت بشار اسد از سوی دیگر ایفا کرده اند.
لذا باید به خامنه ای حق داد، نگران تحولاتی
باشد که دست برتر را امریکا و همپیمانان
منطقه اش (قطر و عربستان) دارند.
در تحلیل خامنه ای که از قضا تحلیل درستی است تحولات منطقه به سویی است که می
تواند به تقویت اسرائیل بیانجامد.
آیت الله خامنه ای در سخنرانی عید فطر (18 مرداد 92) صراحتاً از نگرانی خود در
برابر مسائل منطقه خاورمیانه پرده برداشت تا آنجا که تصریح نمود «در منطقهى غرب آسيا
و شمال آفريقا – حوادث... نگران كننده است».
سخنان رهبر جمهوری اسلامی در آن روز حاوی یک نکته خرسند کننده و سه نکته نگران
کننده برایش بود که عبارتند از:
1-
خرسندی از انتخابات آرام ریاست جمهوری در ایران: «در كشور ما، حادثهى مهم، تشكيل
دولت جديد است كه ...با بهترين وجهى انجام گرفت»
2-
نگرانی از مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل: «مجدداً مذاكراتى بين دولت خودگردان فلسطين
و صهيونيست ها شروع شده است كه مطمئناً نتيجه آن عبارت است از ...عقبنشينى فلسطينىها
از حقوق خودشان، و تشويق متجاوز به تجاوز بيشتر، و سركوب كردن مبارزات بحق مردم فلسطين»
3-
نگرانی از ناآرامی های مصر: «ما از آنچه كه در مصر ميگذرد، نگرانيم. گمان
وقوع جنگ داخلى در مصر...روزبه روز تقويت پيدا ميكند؛ و اين فاجعه است...اگر خداى
نكرده هرجومرج به وجود بيايد، اگر خداى نكرده جنگ داخلى به وجود بيايد، چه چيزى ديگر
ميتواند جلوى آن را بگيرد؟)
4-
نگرانی از ناآرامی های عراق: «در عراق...چون ابرقدرتها و نيروهاى مرتجع منطقه از
اين وضع ناراضىاند، ميخواهند نگذارند آب خوش از گلوى مردم عراق پائين برود»
پی بردن به علل و عواملی که نگرانی های رهبر جمهوری اسلامی را تا آنجا دامن
زده که یک خطبه از دو خطبه نماز عید فطر را به آن اختصاص دهد، از اهمیت ویژه ای
برخوردار است به ویژه اینکه وی جز با عبارتی کوتاه و گذرا، به جنگ داخلی و ناآرامی
های دو ساله سوریه که از اوضاع وخیم تری برخوردار است، اشاره نمی کند.
به دیگر سخن، نه تنها هشدار خامنه ای به مساله فلسطین، مصر و عراق، محل اشکال
نیست که از قضا به عنوان رهبر یک کشور منطقه نیز سخنی است بجا و درخور تمجید. اما
پرسش این است که اگر مساله فلسطین، مصر و عراق که به تازگی علائمی از نگرانی را
نشان داده اند، به جا و به موقع بوده، چرا وی نسبت به ناآرامی های سوریه تاکنون
هیچ هشداری نداده است؟ آیا کسی به یاد دارد که وی در یکی از صدها مناسبتی که در
دوسال گذشته فرصت سخنرانی داشته، بروز جنگ داخلی در سوریه را از پیش به دولت و
اپوزسیون هشدار داده باشد و از اطراف نزاع بخواهد که مراقب ویرانی کشورشان باشند؟
آیا نه این است که بحران خانمانسوزی که اینک بر سراپرده سوریه افتاده، از آغاز
با سرکوب خشن و خونین اعتراضات آرام مردم توسط نیروهای بشار اسد، آغاز شد؟ گرچه
تردیدی نیست که اینک در جبهه مخالفان اسد، از عناصر القاعده گرفته تا ارتش آزاد
سوریه می جنگد که بعضا مرتکب جنایات جنگی شده اند، اما طی دو سال گذشته آیا موردی
مشاهده شده که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران، اعتراضات خیابانی معترضان سوری
علیه اسد را از نوع اعتراضات مصری ها علیه مبارک و لیبیائی ها علیه قذافی، بداند؟
آیا جمهوری اسلامی تاکنون دلیل قانع کننده ای ارائه نموده که چرا از قیام مسلحانه
مردم لیبی آن هم با حمایت ناتو استقبال نموده ولی از قیام مسلحانه سوری ها با
عنوان شورش یاد می کند؟
مدعای این نوشتار این است که سیاست خارجی سردر گم جمهوری اسلامی در برابر
مسائل خاورمیانه، ناشی از درک متناقض رهبر جمهوری اسلامی و توصیه های متناقض اوست.
به این منظور بازخوانی مجموع علل و عواملی که موجبات نگرانی رهبر جمهوری اسلامی را
فراهم آورده و همچنین توصیه هایش برای حل بحران های منطقه در خور توجه است تا شدت
تناقض را دریابیم.
1-
فلسطین
موجبات نگرانی:
خامنه ای مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل توطئه امریکا می داند (دستپخت استكبار در
اين مذاكرات، مطمئناً به ضرر فلسطينىها است)
توصیه:
خامنه ای دنیای اسلام را توصیه می کند در مساله فلسطین کوتاه نیاید (معتقديم دنياى
اسلام بايد از انگيزهى خود در مسئلهى فلسطين لحظهاى كوتاه نيايد)
2-
مصر
موجبات نگرانی:
یکم؛ وقوع پیامدهای وخیمی همچون سوریه به دست تروریست های مورد حمایت غرب و
اسرائیل (ببينند چه عواقب وخيمى بر اين وضعيت ممكن است مترتب شود؛ ببينند وضعيت سوريه
را؛ ببينند آثار حضور مزدوران غرب و مزدوران اسرائيل و تروريستها را در هر نقطهاى
كه در آنجا تروريستها فعالند)
دوم؛ پرهیز از میانجیگری امریکا و اتحادیه اروپا (از دخالت قدرتهاى بيگانه...جز
ضرر براى مردم مصر، چيزى به بار نخواهد آمد. گره مصر را خود مردم مصر بايد باز كنند)
توصیه:
یکم؛ التزام به دمکراسی در مصر(دموكراسى و مردمسالارى بايد مورد توجه قرار بگيرد)
دوم؛ پرهیز از سرکوب معترضان (كشتار مردم بشدت محكوم است...مطلقاً بىفايده است
و حامل ضررهاى بزرگى است)
سوم؛ نخبگان مصری خود راهگشا باشند نه بیگانگان (ما نگرانيم. برادرانه توصيه ميكنيم
به نخبگان مصرى، به مردم مصر، به گروههاى سياسى، به گروههاى مذهبى، به علماى دينى،
كه خودشان به فكر بيفتند، خودشان اقدام كنند؛ اجازه ندهند به بيگانگان و قدرتمندان)
3-
عراق
موجبات نگرانی:
یکم؛ تروریسم مورد حمایت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای (اين كشتارها، اين تروريسم
جنايتكار، يقيناً از كمك و پشتيبانىهاى مالى و سياسى و تسليحاتى برخى از قدرتهاى منطقهاى
و فرامنطقهاى ناشى شده است)
دوم؛ ویرانی زیرساخت ها در اثر جنگ داخلی (ببينند عواقب اختلافات داخلى و جنگ داخلى
را كه زيرساختهاى يك كشور را نابود ميكند، آيندهى يك ملت را تباه ميكند. در همهى
اين قضايا، رژيم صهيونيستى و غاصبان اسرائيل نشستهاند با خشنودى اين وضعيت را تماشا
ميكنند و احساس راحتى و آسايش ميكنند)
توصیه:
اتحاد نیروهای داخلی (سياستمداران عراقى، مسئولان عراقى، گروههاى عراقى، شيعه و
سنى، عرب و كُرد، ببينند وضعيتى را كه در برخى از كشورهاى ديگر هست)
مواضع متناقض رهبر
به شرحی که گفته شد آیت الله خامنه ای در مسائل نگران کننده منطقه (فلسطین، مصر،
عراق و سوریه)، ردپای نیروهای مرتجع منطقه ای (قطر و عربستان) و نیروهای فرا منطقه
ای شامل امریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا را می بیند و بنابر تشخیص خود برای هر
یک توصیه هایی برای برونرفت از بحران ارائه می دهد. این توصیه ها در حالی است که
بعضا به شدت متناقض با یکدیگر هستند. از جمله:
1- گو اینکه ناآرامی های مصر، سوریه و عراق تقریبا از نوع واحدی (مخالفت با
دولت مرکزی) است و تشخیص خامنه ای این است که نیروهای بیگانه در آن دست دارند، ولی
نسخه ای که برای هر یک می نویسد متفاوت است. برای مصر توصیه دارد که دمکراسی و
مردم سالاری را مبنای حل منازعات قرار دهد. اما در عراق و سوریه که به نحوی همسو
با تهران هستند فقط نخبگان و فرهیختگان را هشدار می دهد که متوجه پیامدهای ویرانی
کشور باشند. این در حالی است که هرگز مشاهده نشده خامنه ای کلمه ای در نقد و توبیخ
رفتار خشن دولت اسد و مالکی علیه شهروندانشان بر زبان آورده باشد یا آنان را به
رعایت دمراسی توصیه کرده باشد.
2- علی خامنه ای در حالی دولت مصر را از توسل به زور پرهیز می دهد که بنا به
مستندات غیر قابل انکار، خشن ترین سرکوب ها علیه معترضان به انتخابات 88 در ایران
به کار بسته شده بود که خلاصه ای از آن را می توان در گزارش احمد شهید از نقض حقوق
بشر در ایران مشاهده کرد.
3- دعوت از نخبگان مصری و عراقی برای فرو نغلتیدن در جنگ داخلی در حالی است که
هم اینک بسیاری از نخبگان و فرهیختگان ایرانی اینک در بند هستند. حبس میر حسین و
کروبی در حالی است که ادامه این وضعیت مسلما به شکاف بیشتر در جامعه ایران دامن
خواهد زد. اگر خامنه ای نگران تکرار سناریوی سوریه برای مصر و عراق است و حضور
نخبگان را (نه میانجیگری نیروهای بیگانه را) راهکار برونرفت از بحران می داند، چرا
این نسخه را در کشورش به کار نمی بندد؟
نگرانی به حق خامنه ای
آنچه محرز است اینکه ابراز نگرانی علی خامنه ای از تحولات مصر، سوریه و عراق و
کلید خوردن مذاکرات فلسطین و اسرائیل چنان هول انگیز و نگران کننده بوده که رهبر
جمهوری اسلامی را وادار نموده توصیه های «برادرانه» به آنان داشته باشد.
درک این نگران های عمیق توسط رهبر جمهوری اسلامی در حالی است که وی در عرصه
داخلی توانسته انتخابات آرامی را از سر بگذراند. با وجود این و به رغم رضایت خاطری
که انتخاب یک رییس جمهور اعتدال گرا برای جمهوری اسلامی به همراه داشته، ادامه حبس
فعالان سیاسی از جمله رهبران جنبش سبز، جز
عمل بر خلاف توصیه هایی که خامنه ای برای مصر و عراق می نویسد، نیست.
درک درست خامنه ای از وضعیت نابسامان منطقه از آنروست که امریکا از یک سو توانسته
فلسطینی ها و اسرائیل ها را به گفتگو ترغیب کند و از سوی دیگر یکی از طرف های
مشورت در مصر باشد.
دیگر دلیل این نگرانی آن است که کشورهای قطر و عربستان نقش تعیین کننده در عزل
محمد مرسی از یک سو و متزلزل کردن پایه قدرت بشار اسد از سوی دیگر ایفا کرده اند.
لذا باید به خامنه ای حق داد، نگران تحولاتی
باشد که دست برتر را امریکا و همپیمانان
منطقه اش (قطر و عربستان) دارند.
در تحلیل خامنه ای که از قضا تحلیل درستی است تحولات منطقه به سویی است که می
تواند به تقویت اسرائیل بیانجامد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر