جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ تیر ۱۵, سه‌شنبه

بیلبوردهای شهرداری؛ تبلیغاتی که شعور مردم را به سخره گرفت

تبلیغ به نوعی "ارتباط اقناعی" گفته می شود که تبلیغ کننده با استفاده از انواع مهارت های سمعی، بصری، هنری به دنبال اقناع مخاطب خود است.
اما، به استهزا گرفتن شعور مردم نه تنها تبلیغ برای هدف مطلوب (محکومیت امریکا) نیست بلکه "ضد تبلیغ" است. ضد تبلیغ به این معناست که تبلیغ کننده پول و وقت و هزینه و سرمایه را مصروف می کند، اما، اقناع مخاطب حاصل نمی آید که هیچ؛ نتیجه عکس آن حاصل می آید. مثلا اگر در تقبیح مواد مخدر پیامی داده شود که قاچاقچی به جای سزای عملش، متمول و پولدار شده چنین کاری تبلیغ که نیست؛ هیچ؛ ضد تبلیغ است.

بیلبوردهای شهرداری؛ تبلیغاتی که شعور مردم را به سخره گرفت


اینکه دو کشور با یکدیگر متخاصم باشند، امر تازه ای نیست و اینکه این دو متوسل به تبلیغات مخرب علیه یکدیگر بشوند نیز موضوع جدیدی نیست، اما، تیلیغاتی که به بهانه خصومت با دشمن، شعور شهروندان را استهزا بگیرد، هم توهین به مخاطب است و هم "ضد تبلیغ".
توهین است چرا که به استهزا گرفتن فهم مردم است. معنای تلویحی چنین اقدامی این است که مخاطب فاقد فهم و شعور است. در نتیجه، آنچه هدف از این تبلیغ بود به ضد تبلیغ تبدیل می شود. اعتماد رخت می بندد و تبلیغات بعدی نیز بی اثر می شود.
نمونه ای از این دست اقدامات را اخیرا شهرداری تهران به مدیریت سردار قالیباف به اجرا گذاشت و با نصب پر تعداد بیلبوردهایی در سطح کلانشهری مثل تهران، رفتاری را مرتکب شد که حتی در تهران نیز بحث برانگیز شد. برای نمونه در برخی از این بیلبوردها آمده بود: «آیا می‌دانستید در آمریکا از هر ۵ نوزاد، ۲ نوزاد نامشروع‌اند»، «آیا می‌دانستید در آمریکا در هر ۹ ثانیه یک زن مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد»، «آیا می دانستید از هر 110 نفر امریکایی یک نفر در زندان است».
هدف از این دست تبلیغات سطحی چیست؟ و نیتجه آن چیست؟

آسییب شناسی جامعه امریکا، یا توهین به مردم؟
مقامات جمهوری اسلامی مکرر خاطر نشان ساخته اند که منظور از شعار "مرگ بر امریکا" سیاست های خصمانه امریکاست نه مردم امریکا.  با عنایت به این نکته و فارغ از اینکه محتوای این بیلبوردها چقدر درست است (که موضوع این یادداشت نیست) پرسش این است که این بیلبوردها، چه هدفی را دنبال می کند؟
مجتبی شاکری عضو شورای شهر تهران و عضو شورای تأیید کننده بیلبوردهای شهری (که فارغ التحصیل رشته پژوهشگری جامعه‌شناسی در مقطع کارشناسی است و کارشناسی ارشد خود را در رشته اطلاعات استراتژیک اخذ کرده) در حمایت از این اقدام شهرداری گفته:«پیام [این بیلبوردها] نسبتاً قابل قبول بود. آسیب های اجتماعی در ایران سر جای خود. اطلاع رسانی [از امیرکا] هم سرجای خود. آن ها حقوق بشر را رعایت نمی کنند و از کشور ما ایراد می گیرند. ما نمی گوییم وضع آسیب های اجتماعی در ایران خوب است. اما، هر چیز جای خود دارد».
از این سخن شاکری دانسته می شود که هدف از این تبلیغات امریکا ستیزی است ولی آیا شهرداری تهران می تواند مدعی باشد که با طرح نامشروع بودن میلیون ها میلیون امریکایی یا مضروب شدن زنان امریکایی، سیاست امپریالیستی امریکا را زیر سوال می برد؟
موضوع فرزندان نامشروع یا مضروب شدن زنان امریکایی بیش از اینکه سیاست امپریالیستی امریکا را نقد کند، نشان از نوعی آسیب شناسی اجتماعی در جامعه امریکا دارد. اگر چنین است آیا در شرح وظایف شهرداری تهران آمده است که با صرف هزینه های کلان از جیب شهروندان، دست به آسیب شناسی اجتماعی جامعه امریکا بزند؟
از سوی دیگر در یک واقعیت نمی توان تردید به خود راه دهد که جامعه امریکا، جامعه ای باز (Open society) است. کارل پوپر در کتاب خود "جامعه باز و دشمنانش"، جامعه باز را جامعه ای معرفی می کند که دولت از حداکثر شفافیت و پاسخگویی برخوردار است. در چنین جامعه ای قرار نیست آسیب های اجتماعی عمداً نادیده انگاشته شوند.
در جامعه باز امریکا، هزاران هزار برابر از اینگونه آسیب شناسی های سخیف که شهرداری تهر ان به بزرگنمایی آن پرداخته، در موسسات پژوهشی این کشور مورد بررسی و پژوهش قرار می گیرد و آزادانه به اطلاع عموم می رسد.
در آسیب شناسی اجتماعی امریکا چه مثالی بهتر از اینکه دسترسی آسان به سلاح های خودکار که بارها و بارها منجر به کشته شدن مردم بی گناه شده، اشک اوباما، رییس جمهور امریکا را در آورده است. او که در محدود کردن فروش سلاح در دوران ریاست جمهوری اش ناموفق بوده، یکبار با چشمان گریان این ناتوانی خود در کنترل یا کاهش فروش سلاح را نقطه ضعف کارنامه اش نام برد.
حال همین یک مثال یعنی اعلام شکست رییس جمهور امریکا نسبت به کنترل یا کاهش فروش سلاح را مقایسه کنید با بیلبوردهایی که شهرداری کشوری دیگر با اشارات سخیف به برخی آسیب های اجتماعی در جامعه امریکا می خواهد به ایرانیان بقبولاند که جامعه امریکا از برخی ضعف ها و معایب رنج می برد. آیا این به استهزا گرفتن شعور ایرانیانی نیست که خود دیده اند در جامعه باز امریکا، اشک رییس جمهور این کشور از وجود آسیب های اجتماعی می ریزد؟
آیا شهرداری تهران از خود نمی پرسد که مخاطبان این تبلیغات سطحی و سخیف، از خود می پرسند که شهرداری از محل پول مردم چه هدفی را از این تبلیغات دنبال می کند؟
اگر هدف آسیب شناسی اجتماعی جامعه امریکاست، این وظیفه شهرداری تهران نیست و اگر منظور تخریب همه چیز امریکاست پس چرا مقامات جمهوری اسلامی مدعی می شوند که هدفشان از مرگ بر امریکا مردم این کشور نیست؟ آیا این آمار که در فرض صحت از هر 5 امریکایی 2 نفر نامشروع اند، تحقیر دولت امریکاست یا ملت امریکا؟
وانگهی آیا شهرداری تهران حاضر است آمار آسیب های اجتماعی کشوری مثلا روسیه را نیز در بیلبوردها ی خود اطلاع رسانی کند؟ ایا میزان خشونت علیه زنان، بیماران الکی، فرزندان نامشروع، اعتیاد، فساد اداری، بزهکاری و... در روسیه نیز به اطلاع عموم می رسد؟

تبلیغ و ضد تبلیغ
تبلیغ به نوعی "ارتباط اقناعی" گفته می شود که تبلیغ کننده با استفاده از انواع مهارت های سمعی، بصری، هنری به دنبال اقناع مخاطب خود است. مثلا اینکه شهرداری از انواع مهارت های استفاده کند تا مصرف مواد مخدر را کاهش دهد، اقناع مخاطب به یک کار پسندیده است.  
اما، به استهزا گرفتن شعور مردم نه تنها تبلیغ برای هدف مطلوب (محکومیت امریکا) نیست بلکه "ضد تبلیغ" است. ضد تبلیغ به این معناست که تبلیغ کننده پول و وقت و هزینه و سرمایه را مصروف می کند، اما، اقناع مخاطب حاصل نمی آید که هیچ؛ نتیجه عکس آن حاصل می آید. مثلا اگر در تقبیح مواد مخدر پیامی داده شود که قاچاقچی به جای سزای عملش، متمول و پولدار شده چنین کاری تبلیغ که نیست؛ هیچ؛ ضد تبلیغ است.
مثلا منظور از بیلبوردهای شهرداری این بود که معایب جامعه امریکا را به نمایش بگذارد،اما، واکنش مردم نشان داد که آنان  معایب جامعه ایران را مورد توجه قرار دادند. در نتیجه این ضد تبلیغ، بسیاری از کاربران در شبکه اجتماعی از این فرصت استفاده کردند و بنرهای خودشان را به شهرداری پیشنهاد دادند تا بلکه اگر شهرداری صداقتی دارد این بنرها را در سطح شهر نصب کند. برخی بنرهای پیشنهادی مردم عبارتند از:
-        آیا می دانید در ایران قومیت، مذهب و عقایدتان برایتان دردسر ساز خواهد بود؟
-        آیا می دانید در ایران زنان اجازه ورود به استادیوم را نداردند؟
-        آیا می دانید در ایران از هر چهار نفر روزنامه نگار یک نفر در اوین فعالیت می کند؟
-        آیا می دانید در ایران بچه های زن های خیابانی پیش خرید می شوند؟
-        آیا می دانید ایران رکورد دار بیشترین اعدام نسبت به جمعیت است؟

حال پرسش این است که آیا شهرداری تهران حاضر است بیلبوردهایی با چنین مضامینی را به اطلاع عموم برساند؟ آیا شهرداری به عنوان مطلع ترین مرجع از آسیب های اجتماعی در کلانشهر تهران نباید به جای پرداختن به جامعه امریکا، آمار اعتیاد، طلاق، دختران فراری، کودکان کار، سرقت، دزدی، خودکشی، حاشیه نشینی، قاچاق مواد مخدر و ده ها معضل کلانشهر تهران را با شهروندان در میان بگذارد تا لااقل چاره ای برای آن ها اندیشیده شود؟

جامعه باز، جامعه بسته
گفته شد جامعه باز جامعه است که در آن حداکثر شفافیت و پاسخگویی وجود دارد. در برابر جامعه باز، جامعه بسته (closed society) قرار دارد. جامعه بسته، جامعه فاقد شفافیت و پاسخگویی است. جامعه بسته، محصول نظام های استبدادی است. نظام استبدادی نظام تک صدایی است.
اگر شهرداری تهران به تقبیح جامعه امریکا همت گماشته، چون چنین چیزی خواست و میل "حاکمیت مستبد" است. حاکمیت مستبد، حاکمیتی است که خار را در پای دشمن می بیند ولی همان خار را در چشم خود نمی بیند.



http://www.radiofarda.com/a/f8-antiamerican-billboards/27840155.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر