دشوار بتوانم باور داشت موضع آیت الله خامنه ای مبنی بر عدم دخالت در بحرین یک
موضع استراتژیک باشد. به نظر می رسد این ادعا یک تاکیتیک بیش نیست. برای مثال
جمهوری اسلامی تاکنون منکر حمایت نظامی از بشار اسد است. مقامات ارشد سپاه مدعی
هستند که حضور نظامی شان در سوریه فقط در حد "کمک مستشاری" است. این در
حالی است که صدها ایرانی از جمله فرماندهان ارشد سپاه در سوریه کشته شده اند.
اگر مدعا حضور استشاری (نه نظامی) ایران در سوریه مدعایی کاذب است چرا باید
باور کرد که موضع آیت الله خامنه ای مبنی بر عدم دخالت در بحرین مدعای صادق است؟
خامنه ای و مدعای عدم دخالت در بحرین؛
تاکتیک یا استراتژِی؟
اخیراً و به
دنبال سلب تابعیت از شیخ قاسم عیسی روحانی برجسته بحرینی، سردار سلیمانی فرمانده
نیروی قدس سپاه پاسداران طی واکنشی تند به این اقدام دولت بحرین در بیانیه ای گفت که
"اهانت به آیت الله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین"
منجر به شروع یک "انتفاضه خونین" در آن کشور خواهد شد. در ادامه این بیانیه
وی هشدار داد که عبور از این خط قرمز "شعله ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه
پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نمی گذارد" که
"نتیجه آن، جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود".
اتخاذ این نخستین
موضعگیری آن هم بر زبان یکی از مقامات ارشد سپاه پاسداران که شخصاً حضور موثر در
عراق و سوریه دارد، واکنش هایی بسیاری را همراه داشت. اظهارات او مبنی بر اینکه
انتفاضه خونین در بحرین آغاز خواهد شد، بیش از آنکه یک پیش بینی تلقی گردد، تهدید
سپاه علیه حکام بحرین قلمداد شد که سلیمانی آنان را "رژیم سفاک" توصیف
کرده بود.
جالب اینکه
بدانیم در طول قیام سرکوب شده بحرین کمتر از صد نفر کشه شده اند و در سوریه تا
کنون بیش از سیصد هزار نفر کشته و ده میلیون نفر آواره شده اند، اما سردار سلیمانی
حکومت بشار اسد را رژیم سفاک نمی پندارد.
مدعا این نیست که
جنبش مسالمت آمیز مردم بحرین توسط حکام این کشور به زور سرکوب نشده بلکه مدعا این
است که چگونه سردار سلیمانی رژیم بحرین را سفاک می داند و رژیم بشار اسد را نمی
داند؟
با این مقدمه، پرسش این است که موضع نظام جمهوری اسلامی در برابر تحولات بحرین چیست؟
این پرسش از آن
رو قابل طرح است که آیت الله خامنه ای طی مواضعی کوتاه در خطبه نماز عید فطر خود
در سال 1395 با اشاره به بحرین گفت، جمهوری اسلامی در
مسایل بحرین دخالتی نکرده و نخواهد کرد.
با توجه به
بیانیه تند و تیز فرمانده سپاه قدس، پرسش این است آیا این مدعای آیت الله خامنه ای
مبنی بر این که جمهوری اسلامی در مسائل بحرین دخالت نکرده و نمی کند، تاکتیکی برای
فریب است یا استراتژی برای عدم مداخله در امور داخلی کشوری دیگر؟
آزمودن مدعای آیت الله خامنه ای
برای پاسخ به
پرسش فوق باید مدعای آیت الله خامنه ای مبنی بر این که نظام تحت رهبری او قصد
دخالت در بحرین را ندارد، مورد آزمون قرار گیرد. برای آزمودن این ادعا، به مدعیات
حکام بحرین که تاکنون خبر از کشف گروه های مرتبط با جمهوری اسلامی داده، استناد
نمی شود چرا که روشن است دولت سرکوبگر بحرین نیز مانند هر دولت سرکوبگر دیگری مایل
است جنبش های داخلی را به خارج منتسب کند تا از این طریق امکان سرکوب را فراهم
آورد.
برای آزمون مدعای
آیت الله خامنه ای از قضا به دیگر مواضع وی استناد می شود تا تنافر و تناقض سخنان
دیروز و امروز او روشن شود. آنگاه اگر در موضع آیت الله خامنه ای تناقضی دیده شد،
مواضع سردار پاسدار سلیمانی که تحت فرماندهی آیت الله خامنه ای است، حمل بر معنایی
بیش از یک پیش بینی برای حوادث بحرین می شود.
از قضا آیت الله
خامنه ای طی سخنانی در نماز عید فطر سال 94 گفته بود که:"ما
از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم
یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان
صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود."
چنانچه مشاهده می شود آیت الله خامنه ای حمایت نظامش از دیگران را به دو دسته
تقسیم کرده است به شرح زیر:
-
دسته اول: حمایت از ملت ها و دولت های شان. در این دسته وی از ملت و دولت
سوریه و همچنین ملت و دولت عراق نام برده است.
-
دسته دوم: حمایت از ملت ها (بدون حمایت از دولت شان). در این دسته وی از ملت
مظلوم فلسطین، ملت مظلوم یمن، ملت مظلوم بحرین و مجاهدان صادق مقاومت در لبنان نام
برده است.
باید توجه داشت که در این تقسیم بندی، آیت الله خامنه ای از هر یک از ملت
فلسطین، یمن و بحرین با صفت "مظلوم" یاد کرده است. از سوی دیگر می دانیم
که در ادعای کلی و بی اساس، جمهوری اسلامی خود را حامی ملت های مظلوم جهان می داند.
اگر چنین باشد، ملت مظلوم بحرین نیز تحت حمایت جمهوری اسلامی قرار می گیرد.
مثلا حمایت جمهوری اسلامی از ملت فلسطین روشن است. این حمایت تا آنجاست که
جمهوری اسلامی نه جانب محمود عباس، رییس دولت خودگردان فلسطین، بلکه جانب حمایت
مالی – تسلیحاتی گروه های جهادی از جمله حماس و جهاد اسلامی را گرفته است.
نمونه دیگر یمن است. می دانیم که نسخه یمنی حزب الله لبنان، انصار الله یمن
است که جنبشی مسلح است. این جنبش در ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ با منحل اعلام کردن پارلمان یمن و
تشکیل یک شورای ۵ نفره برای ریاستجمهوری، قدرت را در این کشور به دست گرفتند. از
آن زمان تاکنون یمن وارد یک جنگ داخلی شده که در واقع مشت اندازی تهران و ریاض
تلقی می شود.
نمونه سوم در این دسته آنان هستد که آیت الله خامنه ای از آنان با عنوان
مجاهدان صادق مقاومت لبنان نام برده است. در حمایت همه جانبه تهران از مقاومت لبنان
که متجلی در حزب الله است، همین بس که اخیرا حسن نصر الله گفت تا زمانی که "در
ایران پول هست ما هم پول داریم" و فرماندهان سپاه حزب الله را به انواع
تجهیزات نظامی مسلح کرده اند.
در کنار این سه نمونه، حمایت مالی – تسلیحاتی جمهوری اسلامی از دولت و ملت
عراق و سوریه جای هیچ توضیحی لازم ندارد.
با توجه به نوع حمایت جمهوری اسلامی از موارد یاد شده (فلسطین، یمن، لبنان،
عراق و سوریه) جای یک پرسش باقی می ماند و آن این که وقتی آیت الله خامنه ای "ملت
مظلوم بحرین" را در کنار ملت مظلوم فلسطین و ملت مظلوم یمن، مجاهدان صادق مقاومت
در لبنان و همچنین در کنار عراق و سوریه قرار می دهد، ادعای او در عدم دخالت در
مسائل داخلی بحرین تا چه اندازه می تواند مسموع باشد؟
این پرسش وقتی از اهمیت برخوردار است که به یادآوریم یک مقام ارشد سپاه در حد
و اندازه قاسم سلیمانی که تحت فرماندهی آیت الله خامنه ای عمل می کند، چنان بیانیه
تند و تیزی صادر می کند که سلب تابعیت شیخ قاسم عیسی را "آغاز قیام
مسلحانه" توصیف می کند.
با این توصیف پرسش این است که اگر قرار باشد قیام مسلحانه ای به پیش بینی
سلیمانی در بحرین آغاز شود، آیا جمهوری اسلامی ساکت می نشیند و دخالت نمی کند؟ آیا
جمهوری اسلامی سلاح مورد نیاز بحرینی ها را تأمین نمی کند؟ پاسخ این پرسش تا آنجا
روشن است که همه می داندد اینک سلاح حزب الله لبنان، انصار الله یمن، گروه های
شیعه مسلح عراق و حامیان دولت سوریه از کجا تأمین می شود؟
مواضع آیت الله خامنه ای تاکتیک، یا استراتژی؟
دشوار بتوانم باور داشت موضع آیت الله خامنه ای مبنی بر عدم دخالت در بحرین یک
موضع استراتژیک باشد. به نظر می رسد این ادعا یک تاکیتیک بیش نیست. برای مثال
جمهوری اسلامی تاکنون منکر حمایت نظامی از بشار اسد است. مقامات ارشد سپاه مدعی
هستند که حضور نظامی شان در سوریه فقط در حد "کمک مستشاری" است. این در
حالی است که صدها ایرانی از جمله فرماندهان ارشد سپاه در سوریه کشته شده اند.
اگر مدعا حضور استشاری (نه نظامی) ایران در سوریه مدعایی کاذب است چرا باید
باور کرد که موضع آیت الله خامنه ای مبنی بر عدم دخالت در بحرین مدعای صادق است؟
http://www.radiofarda.com/a/f3-khamenei-on-bahrain/27847833.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر