جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ مرداد ۸, دوشنبه

ناتو عربی و مبانی تئوریک آن

در نتیجه یک درک نادرست از تحولات جهان عرب و بیداری اسلامی خواندن آن، کشورهای عرب منطقه به نتایج زیر رسیده اند:
یکم: پس از 6 قرن ارتش صفوی دوباره احیا شده است.
دوم: این ارتش وظیفه "صدور انقلاب اسلامی" را بر عهده دارد.
سوم: جمهوری اسلامی تهدید نخست جهان عرب است و نه اسرائیل.
چهارم: راه مقابله با این تهدید ایجاد ارتش عربی (ناتو عربی) است.
پنجم: ناتو عربی در همسویی با سیاست های سختگیرانه ترامپ علیه جمهوری اسلامی، کامل کننده مهار همه جانبه ایران است.
 


ناتو عربی و مبانی تئوریک آن

از یاد نبرده ایم که جمهوری اسلامی موج تحولاتی که از 2011 جهان عرب را از تونس تا بحرین در نوردید، "بیداری اسلامی" ملهَم از انقلاب اسلامی می نامید. بنا به این ادعای واهی، تمام این تحولات که جهان عرب را درنوردید ناشی از پیام انقلاب اسلامی بود که از جمله به یمن رسید. هنگامی که حوثی های مسلحِ طرفدار تهران با قیام مسلحانه مسیر تحولات را در یمن در دست گرفتند، عربستان از  سال 2015 به بعد ائتلافی از 10 کشور را برای مقابله با حوثی ها تشکیل داد. همان زمان گفته می شد که نطفه "ناتو عربی" منعقد شده است. 
اگر جمهوری اسلامی، قیام حوثی ها را مثال اتم و اکمل بیداری اسلامی بداند (که می داند) ناگزیر باید ائتلاف نظامی علیه آنان را نیز ائتلاف علیه بیداری اسلامی بداند.  این یعنی بیداری اسلامی مورد حمایت جمهوری اسلامی منتهی به شک گرفتن ناتو عربی شده است. جالب اینکه کارکرد این ارتش عربی نه مقابله با اسرائیل بلکه مقابله با جمهوری اسلامی است.
این موضوع هنگامی برای تهران نگران کننده تر است که اینک بنا به تازه ترین خبرها دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در پی ایجاد ائتلافی امنیتی و سیاسی با کشورهای عرب است تا جلوی نفوذ ایران در منطقه را بگیرد. این کشورها شامل کشورهای عربستان، امارات، قطر، بحرین، عمان، کویت و همین‌طور اردن و مصر هستند. سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفته است: "این طرح امریکا مانند یک خاکریز در مقابل تجاوز، تروریسم و افراط‌گرایی از طرف ایران خواهد بود و به خاورمیانه ثبات می‌آورد."
این یعنی کشورهای عربی و امریکا در یک پیمان نظامی و امنیتی (که اصطلاحاً از آن به ناتو عربی نام برده می شود) به هم رسیده اند تا جلوی نفوذ تهران را بگیرند. این در حالی است که در تصویری بزرگ تر از رویارویی امریکا با جمهوری اسلامی، تشکیل ناتو عربی با حمایت امریکا بخشی از پروژه مقابله با تهران است. بخش دیگری از این پروژه محاصره اقتصادی ایران است که با خروج امریکا از برجام و تشدید تحریم ها آغاز شده است.
در فرض تأسیس این ائتلاف نظامی بین امریکا و کشورهای عربی، روشن می شود که امریکا پروژه کلانی برای مقابله با نفوذ ایران در سر می پروراند. جنگ رسانه ای، جنگ تبلیغاتی، جنگ روانی، جنگ اقتصادی و اینک تاسیس ارتش عربی برای جنگ احتمالی با ایران، تصویر کاملی از آنچه در در امریکا در حال شکل گرفتن است، به دست ما می دهد.
به بیان ساده، اگر هدف از تاسیس ناتو به رهبری و هدایت امریکا مقابله با خطر فزاینده شوروی در فضای جنگ سرد بود، هدف از تاسیس ناتو عربی به پیشنهاد عربستان و هدایت امریکا مقابله با  نفوذ ایران در خاورمیانه است؛ نفوذی که بعضاً از آن در برخی رسانه های عربی به "ارتش صفوی" نام برده می شود.

مبانی تئوریک شکلگیری ناتو عربی
گذری کوتاه به ادبیات رایج در برخی از رسانه های عربی کافی است تا دانسته شود چگونه این رسانه ها، حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان و عراق و یمن را به قدرت نمایی ارتش صفوی در قرن ۱۶ میلادی (قرن یازدهم هجری)  پیوند می زنند؛ ارتشی که با اتکا بر مذهب شیعه و در مقابله با دولت عثمانی توانست هژمونی خود را در کستره ای به پهنای دو برابراندازه کنونی ایران اعمال نماید.  
اینکه در ائتلاف مذکور از همه کشورهای عربی منطقه به استثنای عراق و سوریه و لبنان و یمن(چهار کشوربا جمعیت شیعه که ایران در آن ها حضور میدانی دارد) دعوت شده، خود گواه آن است که هدف از انتلاف نظامی امریکا با کشورهای عربی نامبرده عقب راندن ایران از این کشورها (عراق، سوریه، لبنان و یمن) است.
به این ترتیب، مبانی تئوریک ناتو عربی به یک عنصر اصلی باز می گردد که عبارت است از مقابله با "نوصفوی گرایی" در شکل امروزین آن یعنی انقلاب اسلامی. کاهش نفوذ ایران در این کشورها مبنای مشترکی است که کشورهای سنی عرب و امریکا را به هم نزدیک کرده است چرا که نه امریکا و نه آن کشورهای سنی مایل به بسط نفوذ ایران در این کشورها نیستند.
به این ترتیب در می یابیم که در نتیجه یک درک نادرست از تحولات جهان عرب و بیداری اسلامی خواندن آن، کشورهای عرب منطقه به نتایج زیر رسیده اند:
یکم: پس از 6 قرن ارتش صفوی دوباره احیا شده است.
دوم: این ارتش وظیفه "صدور انقلاب اسلامی" را بر عهده دارد.
سوم: جمهوری اسلامی تهدید نخست جهان عرب است و نه اسرائیل.
چهارم: راه مقابله با این تهدید ایجاد ارتش عربی (ناتو عربی) است.
پنجم: ناتو عربی در همسویی با سیاست های سختگیرانه ترامپ علیه جمهوری اسلامی، کامل کننده مهار همه جانبه ایران است. این مهار هم ازطریق نظامی و هم از طریق تضعیف اقتصادی ایران با تشدید تحریم ها عمل خواهد کرد.
به شرحی که گفته شد شرایط دشواری را می توان پیش بینی کرد که اگر آن طور که قاسم سلیمانی تهدید کرده، جمهوری اسلامی دست به جنگ نامنظم در منطقه بزند، وظیفه مقابله با آن را اینبار نه امریکا (مانند حمله صدام) بلکه کشورهای عربی، اما، با حمایت امریکا برعهده خواهند داشت. این در حالی است که امریکا، تضعیف اقتصاد ایران را هم زمان در برنامه خود دارد.   


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر