به نظر میرسد توپ اینک دوباره به زمین مسئولان بلندپایه نظام [بخوانید رهبر]
غلتیده تا سرانجام در باره ماندن یا برونرفتن از برجام اعلام نظر کند؛ اعلام
نظری که هر یک دشواری های خاص خود را دارد. برونرفتن از برجام و آغاز غنیسازی نه
تنها هزینه های هنگفتی را براقتصاد ناتوان ایران تحمیل می کند بلکه همنوایی اروپا را
با امریکا در وضع تحریمهای سنگین نیز به همراه خواهد داشت. اما، در سوی دیگر باقی
ماندن در «برجامِ بیفرجام» و ملتزم ماندن به تعهدات آن اولا حیثیت از رهبر می
زداید و ثانیا دردی از اقتصاد کشور درمان نمی کند که بابت آن «اسلام ناب محمدی»
وارد مذاکره با «شیطان بزرگ» شد.
آیا «برجام اروپایی» به
پایان راه رسیده است؟
پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، ادبیات او در موضوع برجام عینا ادبیاتی بود که
نتانیاهو بهکار بسته بود. او همچون نتانیاهو برجام را یک «معامله بد» توصیف می
کرد و معتقد بود که بر اساس این توافق ۱۵۰ میلیارد دلار در اختیار جمهوری اسلامی
قرار گرفته و گلوگاههای بانکی و ارزی ایران باز شده،اما در مقابل، تغییری در
رفتار جمهوری اسلامی در منطقه و در تقابل با امریکا حاصل نشده است. این شد که او
تصمیم خود را اعلام کرد؛ تصمیمی مبنی بر پارهکردن برجام.
تا پیش از اعلام ترامپ، آیتالله خامنهای (نه حسن روحانی) موضع سختتری گرفته
بود. او گفته بود که اگر امریکا برجام را پاره کند، ما آن را آتش می زنیم. این
موضع سخت رهبر جمهوری اسلامی که پیشتر برجام را یک «خسارت محض» دانسته بود، چنان بر
مذاق «دلواپسان» شیرین آمد که هر لحظه مترصد نقض پیمان از سوی امریکای بدعهد
[تعبیری که خامنهای در توصیف امریکا استفاده کرد] بودند تا جمهوری اسلامی به
دستور رهبر برجام را آتش بزند. کمترین معنای این تهدید آن بود که در پی خروج امریکا از برجام، جمهوری
اسلامی نیز از آن خارج خواهد شد و در نتیجه خود را ملتزم به تعهدات برجام از جمله
محدودیت در غنیسازی نداند.
یک ماه پیش از پایان ضربالاجل ترامپ (اردیبهشت 97)، علیاکبر صالحی هشدار داده
بود که جمهوری اسلامی به ناقضان این توافق «ضربه شست ویژهای» نشان خواهد داد. این
سخن رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که وظیفه پیشبرد جوانب فنی پرونده هسته ای را
عهدهدار است، در آن زمان ترجمان عملی «آتش زدن» برجام تلقی شد. اما، همان زمان
کمتر کسی توجه کرد که صالحی به طور مشروط گفته بود در صورت لغو این توافق «زمانی
که مسئولان بلندپایه نظام [بخوانید رهبر] اراده کنند، ضربشست ویژهای برای برهم
زنندگان این توافق خواهیم داشت».
آبباریکهای
به نام بر جام اروپایی
در پی خروج امریکا از برجام در ۱۸
اردیبهشت 97، هیچ واکنش سخت و ضربشست ویژه ای از سوی رهبر جمهوری اسلامی دیده
نشد؛هیچ؛ فردای آن روز علی خامنهای موافقت علنی خود را با برجام اروپایی (برجام
منهای امریکا) اعلام داشت تا آب یخی باشد بر دلواپسانی که شماری از آنان در مجلس
در اعتراض به خروج آمریکا از برجام، کاغذی را به عنوان نماد برجام آتش زدند.
آیت الله خامنه ای در این جدیدترین موضع خود نه تنها فرمان مقابله به مثل مبنی بر
خروج ایران از برجام را نداد بلکه با آبباریکهای به نام برجام اروپایی موافقت
کرد به شرط آنکه دولت از طرفهای اروپایی بابت تعهداتشان به برجام اروپایی
«تضمین» بگیرد.
از آن روز به بعد، مذاکرات سخت دوبارهای،اما، این بار با محوریت تدوین
مکانیسم «کانال مالی ویژه» برجام اروپایی کلید خورد ولی هرگز طرح تفصیلی و تدوین
یافته آن گشوده نشد چه رسد به اینکه طرفهای اروپایی تضمینی بابت آن دهند.
اروپا؛ شناگرانی با ترس از خیس شدن
پس از ۷ ماه از موافقت خامنهای با برجام اروپایی نه تنها اروپا تضمینی نداده
بلکه اساسا مفاد کانال ویژه آن هنوز روشن نیست. افزون بر این، خبرهای جستهوگریخته
مبنی بر سازوکار کانال مالی ویژه اروپا با ایران نیز چنان تحت فشار امریکا قرار
گرفته که تا کنون هیچ یک از کشورهای اروپایی حاضر به میزبانی آن نشده اند.
وضعیت غریبی را که برجام اروپایی در آن گرفتار آمده، می توان از تمثیل جواد
ظریف دریافت که در تازهترین اظهاراتش «بیتهوری» اروپا در برابر امریکا را به شنا
کردن با «ترس از خیس شدن» تشبیه کرده است. او گفته که «نمیشود بدون اینکه خیس شد
شنا کرد.»
این یعنی از نظر ظریف اروپا نمیتواند از تک تک اقدامات یکجانبه ترامپ ناخرسند
باشد ولی در مقابله با آن حاضر به پرداخت هیچ هزینهای نباشد. مخالفت ترامپ با
اروپا در برجام شاید یکی از کوچکترین اختلافات میان آن دو باشد ولی آنچه از منظر
تهران مهم است اینکه در همین کوچکترین اختلاف دو سوی آتلانتیک، اروپا حاضر به
پرداخت کمترین هزینه برای حفظ برجام نیست چه رسد به دادن تضمین به تهران.
این یعنی پس از هفت ماه از خروج
امریکا از توافق هستهای، برجام اروپایی در نقطه صفر قرار دارد. به بیان روشنتر،
اساسا برجام اروپایی مکانیسمی جز یک نام نیست؛ مکانیسمی که گرچه اراده سیاسی اروپا
را با خود همراه دار ولی تحقق آن در گرو موافقت امریکاست؛ امریکایی که هیچ غلطی
نمی تواند بکند(!)
از اینرو، به نظر میرسد توپ اینک دوباره به زمین مسئولان بلندپایه نظام
[بخوانید رهبر] غلتیده تا سرانجام در باره ماندن یا برونرفتن از برجام اعلام نظر
کند؛ اعلام نظری که هر یک دشواری های خاص خود را دارد. برونرفتن از برجام و آغاز
غنیسازی نه تنها هزینه های هنگفتی را براقتصاد ناتوان ایران تحمیل می کند بلکه
همنوایی اروپا را با امریکا در وضع تحریمهای سنگین نیز به همراه خواهد داشت. اما،
در سوی دیگر باقی ماندن در «برجامِ بیفرجام» و ملتزم ماندن به تعهدات آن اولا حیثیت
از رهبر می زداید و ثانیا دردی از اقتصاد کشور درمان نمی کند که بابت آن «اسلام
ناب محمدی» وارد مذاکره با «شیطان بزرگ» شد.
منبع: ایران
اینترنشنال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر