آنچه اینک فریاد مقتدا صدر را برآورده این است که عده ای از شیعیان در حکومت عراق، استبداد دیگری را بنیاد نهاده که برای آوازه خاندان صدر و همچنین آوازه شیعه زیانبار است اگر وی با آنان شریک این راه خلاف باقی بماند و یا اگر در برابر آن سکوت کند.
باید پرسید اگر عدهای تکنوکرات شیعه عراق (با کروات و کت و شلوار و نه در لباس روحانیون)، به زعم مقتدا صدر، در عرض یک دهه از پایان حکومت صدام به راه استبداد گام نهادند، واکنش روحانیون ایران در برابر شرایط موجود این کشور چیست.
کناره گیری مقتدا صدر از سیاست: درسی برای روحانیون ایران
مقتدا صدر یکی از
برجسته ترین روحانیون شیعه عراق، طی اطلاعیه در موره 18 فوریه 2014 کناره گیری کامل
خود را از سیاست اعلام کرد. طی همین اطلاعیه وی دستور داده تا کلیه دفاتر او در سطح کشور
تعطیل شوند. در حالی که دلایل اتخاذ چنین تصمیمی از سوی صدر چندان روشن نیست ولی
تبعات کناره گیری او از سیاست بدون تردید تأثیراتی را در درون و برون عراق به جا
خوهد گذاشت.
مقتدا صدر کیست؟
مقتدا صدر (41
سال) فرزند آیت الله سید محمد صدر (پسرعموی آیت الله محمدباقر صدر) است. پدر و دو
برادر مقتدا صدر و همچنین آیت الله محمدباقر صدر یکی از برجسته ترین مراجع شیعه
عراق، در دوران حکومت صدام حسین کشته شدند.
نامی که مقتدا
صدر به ارث برده، موقعیت ممتازی برایش به شمار می رفت تا پس از سقوط صدام بتواند رهبری
جریان پرتعدای از شیعیان عراق را به نام "جریان صدری" برعهده بگیرد. بدین ترتیب، تعطیل کردن کلیه
فعالیت های جریان صدری بنا به تصمیمی که مقتدا صدر اتخاذ کرده، نه تنها کناره گیری
او از سیاست که کناره گیری کل جریان صدر از سیاست است.
تا پیش از کناره
گیری اش از سیاست، نام مقتدا صدر در کنار عمار حکیم و آیت الله العظمی سیستانی، به
عنوان سه شخصیت تاثیرگذار شیعه در سپهر سیاسی عراق شناخته می شد. بدیهی است آیت
الله سیستانی به عنوان شناخته شده ترین مرجع شیعه عراق (بلکه جهان) از موقعیت
ممتازی نسبت به مقتدا صدر و عمار حکیم که
دو روحانی جوان به شمار می روند، برخوردار است.
با سقوط صدام،
مقتدا صدر ارتشی را به نام "جیش المهدی" سامان داد تا اشاره ای باشد به دلباختگانی
که منتظر ظهور امام موعود هستند. داشتن نیروهای نظامی مسلح و بهره بردن از آن در هنگام لزوم، موقعیت ویژه ای را
برای مقتدا صدر رقم زده بود تا آنجا که بعضاً موجب شده بود عده ای او را با حسن
نصرالله (رهبر حزب الله لبنان) مقایسه کنند.
کناره گیری او از
سیاست آن هنگام پر معنی می شود که وی از زمان آغاز حضور نظامی آمریکا در عراق همواره مخالف امریکا
بود. وی در مقایسه میان امریکا و صدام، آمریکا را "مار بزرگ تر" توصیف
کرده بود.
با آغاز حمله
اسرائیل به غزه در 2009، واکنش مقتدا صدر در مخالفت با این اقدام اسرائیل چنان
سنگین بود که طی فراخوانی خواستار انتقام از حامی اصلی اسرائیل (نیروهایی امریکایی
مقیم در عراق) شده بود.
تاثیرگذاری جریان
صدری به رهبری مقتدا صدر به قدری قوی شد که عبدالله گل و رجب طیب اردوغان رییس
جمهور و نخست وزیر ترکیه در ماه می 2009 وی را رسماً در آنکارا به حضور پذیرفتند و
دیدار با وی را در سطح رسانه ها اطلاع رسانی کردند.
اهمیت مواضع ضد
امریکایی مقتدا صدر برای جمهوری اسلامی نیز کم نبود. او در ژانویه 2011 طی یک
سخنرانی پرشور که با حضور شمار زیادی از هوادارانش انجام شد، امریکا، انگلیس و اسرائیل
را دشمنان مشترک عراق نام برد و خواستار پایان دادن به اشغال عراق شد؛ موضعی که
عینا موضع ایران نیز بود. پس از این سخنرانی وی به ایران سفر کرد تا بتواند
تحصیلات حوزوی خود را در قم تکمیل کند.
خروج امریکا از عراق و خروج صدر از سیاست
در حالی که مواضع
ضد امریکایی مقتدا صدر مورد تقدیر بسیاری از مخالفان حضور امریکا بود، تصمیم
واشنگتن به خروج نیروهایش از عراق باید به موقعیت صدر افزوده باشد. با این وجود،
اینک که این خواست او محقق شده کناره گیری او از سیاست چه معنا دارد؟
این پرسش آن گاه
مهم است که خبر کناره گیری مقتدا صدر از سیاست برای همه حتی نزدیکانش شوک آور بوده
است به ویژه اگر در نظر آوریم که این تصمیم سه ماه پیش از انتخابات آتی پارلمان عراق
اتخاذ شده و همگی انتظار حضور پر رنگ جریان صدر را در انتخابات داشتند. در حال
حاضر، جریان صدر 40 کرسی در پارلمان و شش وزارت خانه در دولت نوری مالکی و همچنین ریاست
تعدادی از استانداری های عراق را در اختیار دارد. با تصمیم او، نیروهای سیاسی تحت
امر او دچار سردرگمی شده اند و خواستار تجدید نظر مقتدا صدر در تصمیم اش شده اند.
پاکیزه نگه داشتن نام مرجعیت شیعه
گفته شد که مقتدا
صدر وارث نام های بزرگی از مراجع شیعه است. او خود به درجه اجتهاد نرسیده ولی با
استفاده از نام خاندان خود تقریبا برای یک دهه (از سال 2003) حضور پر رنگی در سپهر
سیاسی عراق داشت.
اینک و پس از
سقوط صدام و خروج امریکا از عراق، این کشور دچار ناامنی ، فقر، فساد و جنگ طائفی
شده است. دولت شیعه نوری مالکی به دامن زدن جنگ شیعه و سنی متهم است و ضعف مدیریت
خود را در اداره کشور نشان داده است.
ادامه حضور
نیروهای تحت امر مقتدا صدر در پارلمان و دولت، می توانست مسئولیت وخامت اوضاع عراق
را که هر روز بدتر می شود، متوجه نام خاندان صدر نیز بکند. ظاهرا از همین منظر بود
که مقتدا صدر به کناره گیری خود و جریان صدر از سیاست تصمیم گرفته است.
اخیرا وی در
پیامی ویدئویی
دولت نوری مالکی را دیکتاتور و طاغوت و یاغی توصیف کرد و با توجه به شیعه بودن نوری
مالکی و شیعه بودن جریان صدری، خطی روشن بین این دو کشید و گفت:« عراق امروز کشوری
است بدون امنیت، بدون کشاورزی، بدون خدمات... عراق کشوری است که بر آن گرگ های
تشنه به خون مردم حکومت می کند...عراقی کشوری است که دیکتاتوری در آن به اسم شیعه
حکومت می کند...اینک حکومتی در عراق در قدرت است که دهان مخالفان را می بندد و
زندان ها را پر می کند...حکومتی که حتی حکم مرجعیت را وقعی نمی گذارد...ما آل صدر
برتر از آنیم که به دنبال صندلی قدرت در چنین حکومتی باشیم.»
درسی که روحانیون ایران باید بیاموزند
آیت الله خمینی
مظهر تلفیق قدرت سیاسی و قدرت مرجعیت دینی در ایران به شمار می رود. گرچه پیش از
او روحانیونی مثل آیت الله مدرس و آیت الله کاشانی در سیاست گام نهاده بودند ولی
هیچ یک حکومت دینی از نوع مدل ولایت مطلقه فقیه را نه تنها تئوریزه نکرده بودند که
حتی تصوری از آن نداشتند.
آنچه اینک فریاد
مقتدا صدر را برآورده این است که عده ای از شیعیان در حکومت عراق، استبداد دیگری
را بنیاد نهاده که برای آوازه خاندان صدر و همچنین آوازه شیعه زیانبار است اگر وی با
آنان شریک این راه خلاف باقی بماند و یا اگر در برابر آن سکوت کند.
باید پرسید اگر عدهای
تکنوکرات شیعه عراق (با کروات و کت و شلوار و نه در لباس روحانیون)، به زعم مقتدا صدر،
در عرض یک دهه از پایان حکومت صدام به راه استبداد گام نهادند، واکنش روحانیون ایران
در برابر شرایط موجود این کشور چیست.
http://www.radiozamaneh.com/126178
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر