جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ فروردین ۵, یکشنبه

جان بولتون و "پروژه ایران" در کاخ سفید

همه شواهد از گذشته بولتون دال بر این است که او به قدرت سخت (hard power) بیشتر باور دارد تا قدرت هوشمند (smart power) که در دوره اوباما به کار بسته شد و نهایتا رهبر جمهوری اسلامی را واداشت "نرمش قهرمانانه" از خود نشان دهد. بنا بر این، تمایل بولتون بیشتر به تغییر رژیم در ایران است تا مهار آن. برای مثال، او ضرورت خروج امریکا از برجام را در راستای هدف راهبردی دولت ترامپ در "تغییر رژیم" ایران می داند نه "تغییر رفتار رژیم" ایران.
Image result for ‫جان بولتون و ترامپ‬‎


جان بولتون و "پروژه ایران" در کاخ سفید
رییس جمهور امریکا در اقدامی تازه دست به تصفیه ای دیگر در میان دستیارانش زد و  جان بولتون را به جای مک مستر به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برگزید.
مشاور جدید ترامپ، زمانی همتای ظریف در سازمان ملل بود. ظریف و بولتون از زمانی که هر دو سفیران کشورشان در نیویورک بودند از هم دیگر شناخت کافی دارند. معروف است که بولتون در همان زمان گفته بود هرچه قدر از جمهوری اسلامی متنفرم، اما، برای سفیر ایران [ظریف] احترام قائلم. از این سخن او [مسموعات نویسنده است] شدت تنفر او از جمهوری اسلامی و شدت شناخت او از ظریف به عنوان یک دیپلمات حرفه ای روشن است. اینک این هر دو، باز در دو پست کلیدی کشورشان در برابر هم قرار گرفته اند.
اما، از زاویه ای دیگر اینکه او در 15 ماه گذشته به هیچ منصبی در حلقه پیرامونی ترامپ دعوت نشده بود، نشان می دهد که روابط او با ترامپ به هیچ وجه به گرمی روابط مایک فِلین ( نخستین  مشاور امنیت ملی ترامپ که به دلیل ارتباط با روسیه استعفا داد) نیست. به عبارت دیگر، اگر فلین در مقام خود باقی مانده بود، نوبت به جان بولتون نمی رسید.
بی اعتنایی ترامپ به بولتون ای بسا ریشه در افکار و اندیشه های غیرقابل دفاع بولتون دارد تا آنجا که وی سال ها پیشتر حتی وجود سازمانی مانند سازمان ملل متحد را هم بی فایده ارزیابی کرده بود. بی دلیل نیست که روزنامه واشنگتن پست بولتون را فردی افراطی توصیف کرده که می تواند فاجعه ای را برای امریکا به بار آورد. همچنین بی دلیل نبود که مجله ایندیپندنت به نقل از چند سناتور جمهوریخواه نوشته که آن ها از برگزیدن بولتون توسط ترامپ عصبانی هستند. از این نظر این سناتورها، بولتون به قدر کافی افراطی و خطرناک هست که افکارش موجب بر هم خوردن منافع امریکا در سرتا سر جهان شود. این مجله در توصیف  درک غیر واقع بینانه بولتون از رویدادها  نوشته که او همه چیز را به مانند میخ و چکش می بیند.   
حال که او به این منصب گمارده شده تصمیمات او با "پروژه ایران" در کاخ سفید چیست؟ منظور از پروژه ایران در کاخ سفید این است که آیا او در مقام مشاور امنیت ملی، ترامپ را به تغییر رژیم ایران یا به مهار (containment) آن توصیه می کند؟
آنچه از شخصیت بولتون می شناسیم موجب شده که بیشتر گمانه زنی ها درباره نقش او در برابر پروژه ایران در کاخ سفید ، گمانه زنی های بدبینانه باشد. این بدبینی ها البته ریشه در اندیشه هایی که از بولتون می شناسیم، دارد. او از اعضای ارشد پژوهشکده امریکن اینترپرایز است که یکی از اهدافش "توسعه نهادهای حامی آزادی است". به همین بهانه، بولتون از حامیان حمله به عراق تحت دیکتاتوری صدام بود. با همین نگاه او از حامیان توسل به قوه قهریه علیه جمهوری اسلامی نیز بود. او سپاه پاسداران را یک گروه تروریستی می داند و بی هیچ پرده پوشی از تغییر رژیم در ایران سخن گفته است. او همچنین از حلقه های اصلی لابی سازمان مجاهدین خلق در امریکاست که تا کنون دوبار در گردهمایی آنان در پاریس شرکت جسته و خواستار پایان عمر جمهوری اسلامی شده است. او گفته بود که این رژیم نباید چهل سالگی خود را ببیند.
همه شواهد از گذشته بولتون دال بر این است که او به قدرت سخت (hard power) بیشتر باور دارد تا قدرت هوشمند (smart power) که در دوره اوباما به کار بسته شد و نهایتا رهبر جمهوری اسلامی را واداشت "نرمش قهرمانانه" از خود نشان دهد. بنا بر این، تمایل بولتون بیشتر به تغییر رژیم در ایران است تا مهار آن. برای مثال، او ضرورت خروج امریکا از برجام را در راستای هدف راهبردی دولت ترامپ در "تغییر رژیم" ایران می داند نه "تغییر رفتار رژیم" ایران.
از همین رو، تقریباً بر همه صاحب ناظران قطعی شده که انتصاب او به منزله خروج امریکا از برجام است. او از مخالفان سرسخت برجام است که در ماه اوت 2017 گزارش سرگشاده ای را با عنوان "چگونه می شود از شر برجام خلاص شد؟" منتشر ساخت. با این توصیف، اگر ترامپ در برجام باقی بماند جای شگفتی خواهد داشت.
اما، این تمام ماجرا نیست. جان بولتون هر اندازه تند باشد، تندتر از برخی اعضای برجسته کنگره نیست که به رغم همه مخالفت های شان با برجام، حاضر نشدند تصمیم درباره خروج از برجام را که نقض تعهدات ملی امریکا به شمار می روند، از تصویب کنگره بگذرانند و در نتیجه، توپ را به زمین ترامپ پرتاب کردند تا اگر قرار است این رسوایی به پای کسی نوشته شود، به پای کنگره نوشته نشود.
برای مثال، گو اینکه انتظار از بولتون جز این نیست که او به روال گذشته خود، بر طبل مخاصمه با برجام بنوازد، اما، اگر او در مقام مشاور امنیت ملی بر خروج از برجام تأکید کند، ساده ترین راه حل، اما، نه درست ترین راه را به رییس جمهور توصیه کرده است؛ راه حلی که برای همیشه امریکا را متصف به صفت "نقض پیمان" می کند. این در حالی است که ترامپ دعوت رهبر کره شمالی را برای دیدار پذیرفته است. مشاور امنیت ملی کاخ سفید اگر تا 22 اردیبهشت / 12 مه ترامپ را ترغیب به نقض برجام کند، کشورش را در وضعیت بغرنجی قرار داده که موجب سلب اعتماد همه کشورها از جمله کره شمالی از امریکا می شود.
بولتون در مقام مشاور امنیت ملی باید میان تلاش برای خلع سلاح کره شمالی و نقض برجام که منجر به خلع سلاح اتمی جمهوری اسلامی شد، یکی را انتخاب کند. هیچ بعید نیست که مقتضیات مسئولیتی که او برعهده گرفته، حقایقی را به او دیکته کند که با لفاظی های پیشین او متفاوت است. برای مثال، او در اولین مصاحبه پس از انتصابش به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید، تلاش کرد از گذشته خود فاصله بگیرد و چهره ای تازه ای از خود نشان دهد. او بدون اینکه حاضر باشد درباره گذشته خود صحبت کند تنها بر این نکته تاکید کرد که وظیفه اش را به خوبی انجام خواهد داد. او بدین وسیله تلاش داشت چهره ای خردورز و نه احساساتی از خود نشان دهد.
با این توصیف، شاید مقتضیات شغل جدیدش به بولتون حکم کند که او برای آزمودن جدیت کره شمالی در مذاکرات پیش رو، چندان که از او متوقع است بر نقض برجام و تغییر رژیم در ایران اصرار نورزد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر