پیشگفتار:
در حالی که قرار است انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در 12 اسفند 90
برگزار گردد، درست یکسال پیش از این سردار آبنوش فرمانده سپاه استان قزوین عمق نگرانی خود را از انتخابات آتی چنین توصیف کرده
بود: "اگر نتیجه انتخابات مجلس نتیجهای نباشد که در راستای ارزشهای ما باشد
سال 91 ( سال پس از انتخابت مجلس) سالی بسیار خطرناک و حتی خونین است... زیرا (ناگزیریم)
با هم میجنگیم." (14 اسفند 89 )
گرچه این اظهارات بعداً توسط سپاه تکذیب شد ولی عمق نگرانی از انتخابات آتی موضوعی
نبود که پنهان بماند. شخص رهبر جمهوری اسلامی در نماز عید فطر با "چالش
برانگیز" دانستن انتخابات گفت:
"انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثهى چالشبرانگيز است...مراقب باشيد
اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند". (9 شهریور90)
نگرانی ها و چالش هایی که نظام از انتخابات مجلس در برابر خود می بیند، از چه
روست؟
جناح بندی ها در انتخابات آتی
برای یافتن پرسش، ناگزیر باید آرایش سیاسی جریان های سیاسی درون حاکمیت و مواضع
یکایک آنان را مورد ارزیابی قرار داد. در حالی که تا پیش از انتخابات سال 88 آرایش
جناح بندی های درون حاکمیت دارای نوعی تقسیم بندی دوگانه (اصلاح طلب – اصولگرا)
بود، در آستانه انتخابات 90 آرایش جناح های درون نظام به کلی دگرگون شده است.
پس از جراحی جریان اصلاح طلب از بدنه
نظام در پی اعتراضات سال 88، دور از انتظار نبود که جریان حاکم (موسوم به اصولگرا)
تقسیم به دو شود. عملاً نیز این پیش بینی تحقق یافت و جریان طرفدار رییس دولت که
دیگر مقرب دستگاه رهبری نیست در برابر جریان ذوب شدگان در رهبری قرار گرفته است.
اما از آنجایی که هر دو این جریان ها خود را اصولگرا می نامند، چنین رایج شده است
که تقابل این دو را تقابل "اصولگرا در برابر اصولگرایی" بنامند.
برای درک این تقابل، مقاله شهریور ماه هفته نامه صبح صادق ارگان سپاه
پاسداران، درک درستی از این تقابل به دست می دهد. مقاله با عنوان "سپاه، اصولگرایی
و اصولگرایان" وجود برخی اختلافات میان
اصولگرایان را مورد توجه قرار داده و می نویسد که: "برخی از اصولگرايان، برخي
ديگر را به خروج از دايره اصولگرايي متهم مي كنند. واقعيت نيز اينگونه است كه طيف هاي
مختلف اصولگرايان، نسبت هاي يكساني با اصولگرايي ندارند...سپاه از گفتمان، انديشه و
تفكر اصولگرايي حمایت می کند".
به عبارت دیگر پس از جراحی اصلاح طلبان از حاکمیت جمهوری اسلامی، حاکمیت در
صدد پالایش و جراحی دیگری از خود برآمده است. این موج جدید پالایش، گریبان گیر
احمدی نژاد خواهد شد که اصولگراست(یعنی اصلاح طلب نیست) ولی فاقد موازین اصولگرایی
(ذوب در ولایت) است چرا که در جریان 11 روز خانه نشینی، وی نشان داد موازین
اصولگرایی را محترم نشمرده است. به عبارت دیگر از زمان قهر یازده روزه احمدی نژاد
که زاویه گرفتن از ولایت تعبیر شد، احمدی نژاد صرفاً به دلیل تنگنای قافیه اصولگرا
نامیده می شود وگرنه او فاقد موازین اصولگرایی است.
از همین جاست که یکی از نگرانی ها برای انتخابات مجلس سر بر می آورد چرا که شخص
رهبر در حالی که در تمام 6 سال گذشته سعی در "تثبیت" موقعیت احمدی نژاد
در برابر اصلاح طلبان داشت، اینک ناگزیر به "تضعیف" او در برابر خود است.
اما تضعیف احمدی نژاد در حالی که بنا به ادعای حاکمیت و حمایت جانانه رهبر، با 25 میلیون
رأی رییس جمهور منتخب مردم است و تار و پود نظام را به بقای خود گره زده است کار
آسانی نیست.
سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه در مصاحبه ای به روشنی از این نگرانی
پرده برداشته است. وی پیش تر از این اعلام کرده بود که: "جريان انحرافي يعني كساني
كه از مسير اصولگرايي (رهبری) منحرف شدند...با سر دادن شعارها و بكارگيري ترفندهاي
جديد قصد رويارويي با انقلاب را دارند. اين جريان در آينده به طور قطع به مقابله با
انقلاب بلند خواهد شد...اين جريان براي دستيابي به اهداف خود و اثرگذاري در انتخابات
آينده از طريق پول و رانت به دنبال يارگيري است". (7 خرداد 90)
شکاف در جبهه اصولگرایی
به شرحی که گفته شد در حالی که حاکمیت جمهوری اسلامی (خامنه ای) هنوز نگران دو
جریان فتنه (اصلاح طلبان) و جریان انحرافی (اصولگرایان غیرولائی) است، در آستانه
انتخابات مجلس شکاف غیر قابل التیامی دیگری در جبهه اصولگرایی یعنی ذوب شدگان در
ولایت به چشم می خورد. این تقسیم، عبارت است از آن دسته از جریان اصولگرایی که در
اردوگاه مهدوی کنی (موسوم به جبهه متحد اصولگرایان که بعضاً از آن به گروه 8+7 نیز
نام برده می شود) قرار دارند و آن دسته که در اردوگاه مصباح یزدی (موسوم به جبهه
پایداری انقلاب اسلامی) قرار گرفته اند. این جبهه در شش مرداد ماه 90
با سخنرانی مصباح یزدی اعلام موجودیت کرد. جبهه پایداری در عین حال عنوان
"اصولگرای پیشرو" را برای خود
برگزیده است که اشاره ای است به متمایز بودن و فاصله گرفتن از دو جریان
دیگر اصولگرا به شرح زیر:
الف) فاصله گرفتن از اردوگاه اصولگرایان به محوریت احمدی نژاد. در
حالیکه مصباح یزدی از حامیان سرسخت احمدی نژاد محسوب می شد، اینک تصریح دارد که:
"بنده پیشنهاد می کنم (نام این جریان را) بگویید جبهه پایداری انقلاب اسلامی،
یعنی کسانی که از جریان کذایی انحرافی زاویه گرفتند، تا نشانه این باشد که شما دارید
آنها را نفی می کنید." (بی بی سی فارسی 9 بهمن 90) روح الله حسینیان نیز که پیش
تراز حامیان سرسخت احمدی نژلد به شمار می رفت تصریح دارد که: بين ما و جريان انحرافي
و فتنه، خط خون واقع شده و هيچ چيز نمي تواند اين خط را بردارد. (14 آبان 90 )
ب) فاصله گرقتن از اردوگاه اصولگرایان سنتی به محوریت مهدوی کنی. اصولگرایان
پیشرو خود را دربرابر اصولگرایان سنتی می دانند.عمق ناخرسندی مهدوی کنی از جبهه
پایداری زمانی روشن می شود که گفت: برای آخرین بار به دوستانی که به اسامی مختلف (جبهه
پایداری) در مقابل 8+7 درآمدهاند نصیحت میکنم که ورود پیدا کنند.ما آنها را قبول
داریم...باید نشست و برخی از اختلافات را با صحبت حل کرد اما در این مقطع جداییها
...خوب نیست و دشمن از آن سوءاستفاده میکند". (23 آبان 90)
انتخابات و وزن کشی جناح های داخل نظام
به شرحی که برشمرده شد اگر در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ، جناح های درون
نظام به دو دسته اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم شده بودند، در انتخابات مجلس در اسفند
90 چهار جناح در برابر یگدیگرآرایش گرفته اند.انتخاباتی که به گفته علی خامنه ای
"چالش برانگیز" و به قول سردار آبنوش می تواند "سال خونین"
باشد از آن رو اهمیت دارد که در واقع "وزن کشی" سیاسی 4 جریان سیاسی
درون حاکمیت جمهوری اسلامی است. چنانچه نتایج انتخابات به گونه ای رقم بخورد که
مطلوب رهبری از آن حاصل نشود، چه استبعادی دارد که حوادث خونین پس از انتخابات 88
بار دیگر در سال 90 نیز تکرار نشود؟ وزن کشی چهار جریان سیاسی درون حاکمیت و نتایج
آن می تواند به شرح زیر خلاصه شود:
1-
اصلاح طلبان: جریان اصلاح طلبی موسوم به "شورای هماهنگی
جبهه اصلاحات" که بارزترین شخصیت آن محمد خاتمی است، اکیدا بر عدم مشارکت در
انتخابات تأکید کرده است. گرچه جبهه اصلاحات، انتخابات را "تحریم" نکرده
است اما به دلایلی که تلویحا اشاره به تحریم دارد، از تشویق مردم برای حضور در
انتخابات خودداری کرده است. بعید نیست
ارزیابی اصلاح طلبان که خود را برنده اصلی انتخابات 88 می دانند، این است که همان
مردمی که به تشویق اصلاح طلبان در انتخابات 88 مشارکت گسترده داشتند، این بار با
اعلام بی میلی اصلاح طلبان برای عدم حضور در انتخابات، "مشارکت منفی" را
رقم خواهند زد. خاتمی در این خصوص تصریح دارد که : "نمی شود انتخابات به سبکی
باشد که یک سلیقه می پسندد و همه محدود باشند و همه مجبور باشند شرکت کنند، بزرگان
و افراد موثر هم اگر بگویند شرکت کنند مردم شرکت نخواهند کرد."( 23 آبان 90)
با این توصیف اگر رقم قابل ملاحظه ای از مردم (مثلاً کمتر از دور پیشین
انتخابات مجلس ) با مشارکت منفی در پای صدوق رأی حاضر نشوند، پیام روشنی به حاکمیت
جمهوری اسلامی خواهد بود که معترضان سال 88 را عده ای معدود "میکروب
سیاسی" ، "خس و خاشاک " و "بزغاله" و "فتنه
گر" توصیف کرده و به سرکوب آنان پرداخته است . در چنین شرایطی وزن و جایگاه
رهبران جنبش سبز بیشتر نمایان می شود و ادامه بازداشت آنان دشوارتر خواهد بود. بدیهی
است اگر مردم مشارکت فعال داشته باشند، اندک روزنه های امید از پایگاه اجتماعی
اصلاح طلبان بر باد خواهد رفت.
2-
اردوگاه اصولگرایان به محوریت احمدی نژاد: با فرض اینکه احمدی نژاد توانسته بود با احراز 25 میلیون رأی و بدون حمایت
مراجع و علما و احزاب اصولگرا برای دور دوم برگزیده شود، تکرار موفقیت جناح او که از
نظر حامیان رهبرمنحرف و دور از خط ولایتند، به هیچ رو خوشایند رهبر و حامیان او
نخواهد بود هر چند که نظام نیازمند مشارکت گسترده مردمی برای مقابله با فشارهای
خارجی است. از یاد نباید برد که کسب چنین موفقیتی برای حامیان احمدی نژاد، آنان را
آماده خیز برداشتن برای کسب کرسی ریاست جمهوری در دوسال پس از این خواهد کرد.
3-
اردوگاه اصولگرایان پیشرو به محوریت مصباح یزدی: مشارکت گسترده مردم به نفع این جریان، به معنی افول همزمان پایگاه اجتماعی
احمدی نژاد (مردی از جنس مردم !) و
روحانیت سنتی است. موفقیت جبهه پایداری برای کسب اکثریت کرسی های مجلس شورا، مصباح
یزدی را متمایل می سازد تا در گام بعدی در صدد تکیه زدن بر صندلی مجلس خبرگان
رهبری که اینک در دستان پیرمردی تکیده و بیمار ( مهدوی کنی ) است، برآید. دور
از انتظار نیست که آنگاه مصباح خود را
آماده جانشینی خامنه ای بنماید.
4-
اردوگاه اصولگرایان سنتی به محوریت مهدوی کنی: اقبال گسترده مردم به جبهه متحد اصولگرایان، ظاهرا بهترین گزینه برای رهبر
جمهوری اسلامی باشد که درمقابله با غرب، حضور مردم را نشان پایگاه اجتماعی نظام قلمداد
کرده و علاوه بر آن از باقی ماندن مهدوی کنی به عنوان یار دیرین خود در ریاست
خبرگان آسوده باشد و در عین حال ضربه شستی باشد به جریان انحرافی و جریان فتنه.
4 فوریه 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر