جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

پایان انتخابات، آغاز سرکوب های سپاه



نتایج انتخابات مجلس نهم برای باردیگر مساله آفرین شده است. اعلام مشارکت بیش از 64%  واجدان شرایط ، رأی دادن در وضعیت بد اقتصادی و تحریم های فلج کننده نه تنها با خرد سازگار نیست بلکه با برآوردهای علم آمار نیز ناسازگاری نشان می دهد. کنترل شدید خبرنگاران خارجی برای پوشش دادن انتخابات تنها در حوزه های مورد نظر حاکمیت تقریباً صدای اکثر خبرنگاران خارجی را درآورد. بدیهی است اگر چنین مشارکتی واقعی می بود هر دولتمردی را وا می داشت تا با بازگذاشتن دست خبرنگاران، صحنه های «حماسه حضور» را به دلخواه رسانه های خارجی به تصویر بکشند ، همانطور که در انتخابات 88 آزاد بودند. جالب اینکه در میان مراجع نیز تعداد 8 تن از آنان از رأی دادن امتناع کرده اند. بدیهی است مقلدان آنان نیز تا حد بسیاری از آنان تبعیت کرده باشند.
صرفنظر از این نکته که این جستار در صدد تحلیل داده های انتخاباتی نیست ولی موضع تقلب را قطعی تلقی می دارد حتی در صورت عدم تقلب آنچه مسلم شده است اینکه بخش معترض جامعه ایران، همچنان بر روند مقابله و معارضه با حاکمیت پافشاری می کند. بنابراین در شرایطی که حاکمیت مایل به نشان دادن یک «آرامش گورستانی» است، مقابله با مخالفان و معارضان نظام چگونه خواهد بود؟ بدیهی است نظام با اعلام پشتیبانی 64 درصدی مردم از او، هرگز در صدد مصالحه با مخالفان بر نخواهد آمد.
سال خون، مشت آهنین
برای درک واقع بینانه از نگرانی های سپاه از نتایج ناخرسند کننده انتخابات، اظهارات یکی از سرداران سپاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در حالی که قرار بود انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در 12 اسفند 90 برگزار گردد، درست یکسال پیش از آن سردار «آبنوش» فرمانده سپاه استان قزوین عمق نگرانی خود را از انتخابات مجلس چنین توصیف کرده بود: «اگر نتیجه انتخابات مجلس نتیجه‌ای نباشد که در راستای ارزش‌های ما باشد سال 91 ( سال پس از انتخابت مجلس) سالی بسیار خطرناک و حتی خونین است… زیرا (ناگزیریم) با هم می‌جنگیم.» (14 اسفند 89)
گرچه این اظهارات بعداً توسط سپاه تکذیب شد ولی عمق نگرانی از انتخابات آتی موضوعی نبود که پنهان بماند. شخص رهبر جمهوری اسلامی در نماز عید فطر با «چالش برانگیز» دانستن انتخابات  گفت: «انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يک حادثه‌ى چالش‌برانگيز است…مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند.» (9 شهریور 90)
عمق نگرانی های نظام را در آنجا می توان تصور کرد که حاکمان جمهوری اسلامی، نیک واقفند که باراک اوباما در انتخابات نفس گیر ریاست جمهوری برای موفق جلوه دادن خود در سیاست خارجه اش علیه جمهوری اسلامی در مقابل اعتراضات نامزدهای جمهوری خواه، از افزایش فشار بر جمهوری اسلامی تا حد اکثر ممکن دریغ نخواهد ورزید. اعلام تحریم بانک مرکزی ایران و تحریم نفت ایران دو مورد اخیر اقدامات اوباما برای هدف قرار دادن شاهرگ های حیاتی جمهوری اسلامی بوده است.
در چنین شرایطی بروز هرگونه اعتراض خیابانی از نوع آنچه پس از انتخابات 88 شاهد بودیم، برای نظام و دستگاه سرکوبگر آن سپاه پاسداران که نمی خواهند نمایش «پشتیبانی از رهبری» را شکست خورده در انظار جهانیان نشان دهد، ناگزیر یک راه برای سپاه باقی می گذارد: مشت آهنین.
برای درک این راهبرد سپاه در ماه های پیش رو، کافی است که به صحنه سوریه نگاه کنیم که بشار اسد ناتوان از سرکوب جمع اندکی از مردم  در ماه های اولیه اعتراضات اینک نزدیک به یک سال است که درگیر سرکوب ناحاصل شده است. بدیهی است با توجه به زمینه های ناخرسندی ژرفی که اینک در میان مردم ایران علیه حاکمیت وجود دارد، بروز جرقه های اعتراض برای حاکمیت قابل تصور است.
بنابراین طبق اصل متعارف در نزد آتش نشانان که حریق را باید در دقایق اولیه کنترل کرد تا سرایت نکند، راهبرد به کارگیری مشت آهنین برای سرکوب هرگونه اعتراض در دستور کار سپاه قرار دارد. این همان است که سردار آبنوش از آن در سخنان خود پرده برداشت و رهبر جمهوری اسلامی آن را چالش برای نظام توصیف کرده است.
قطع سر اژدها
سپاه پاسداران با توجه به ضریب بالای «اشتعال پذیری» جامعه ایران در گام نخست – و صد البته بی سر و صدا – برخورد با رهبر یا رهبران مخالفی که بالقوه یا بالفعل مردم را تحریک می کنند، در صدر اولویت خود گذاشته است تا سر(رهبران مخالف) را از بدنه (جامعه) جدا کند.
سپاه به گمان اینکه هاشمی رفسنجانی یا خاتمی و برخی مراجع مثل آیت الله دستغیب و برخی چهره های شناخته شده که توان تحریک جامعه را دارند چنین نقشی در جامعه ایفا می کنند، شدیدا به محدود کردن آنها مبادرت خواهد کرد. بی پایه نیست که موضوع حذف فیزیکی هاشمی رفسنجانی در حد شایعه شنیده می شود. روز انتخابات مجلس و به دنبال کنایه زدن هاشمی به روند ناصالح انتخابات، از کانال 5 سیما شعار مرگ بر هاشمی پخش شد که خود می تواند گواه این ادعا باشد. سرنوشت خاتمی و دستغیب نیز چیز مشابهی خواهد بود تا به گمان سپاهیان سر را از بدن جدا کنند.
احتمال ترور های خارج از کشور
در صورتی که سپاه به صرافت افتد که “تحریک پذیری” مردم در داخل ناشی از عوامل خارجی هستند، نباید شگفت زده شد که دستگاه سرکوب خود را به خارج نیز منتقل کند.
اظهارات پیشین وزیر اطلاعات که «رژیم قدرت مانور در خارج دارد ولی از آن استفاده نکرده است» و وقوع چند ترور در هند و گرجستان و سپس در تایلند و همچنین برنامه ترور سفیر عربستان در امریکا  که همگی به سپاه پاسداران نسبت داده شده است، در فرض صحت موید این ادعاست که سپاه از توسل به ترور در خارج از کشور نیز ابایی ندارد.
سرکوب مردم عادی
در فرض «اشتعال» جامعه ایران، از قبیل آنچه که در مصر و تونس و یمن و سوریه شاهد بودیم، بدیهی است جمهوری اسلامی مدل بحرین را موفق ترین مدل می داند که با سرکوب «برق آسای» مخالفان مدیریت بحران را از دست نداده و زمام امور را در دست نگاه بدارد. نمونه ای از آمادگی رزمی که در سالگرد تظاهرات 25 بهمن 89  امسال ( 25 بهمن 90) دستگاه سرکوبگر رژیم از خود نشان داد گواهی  بر این ادعاست که رژیم توان سرکوب را تا حد ممکن تحصیل کرده است.
به نظر می رسد روزهای سخت در پیش باشد؛ روزهای که محمد نوریزاد در نامه بیست و پنجم خود پیشنهاد داده است که تعدادی از آیت الله ها دست به خودسوزی بزنند چرا که به تعبیر او : «من به این مهم باور دارم که تنها چیزی که می تواند جلوی اسلحه ی برادران قاچاقچی را بگیرد و درمیان آنان موجی از تردید و شکاف ایجاد کند، همین خود سوزی آیت الله های ایران است. هشتاد نه، هشت آیت الله اگر خود را به آتش بکشند، هم از کشته شدن هشتاد هزار نفر مردم معترضی که خواه ناخواه بدان سو خیز برداشته اند، جلوگیری می کنند».
حسین علیزاده/  13 اسفند 90

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر