جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ تیر ۲۶, دوشنبه

پارادوکس خود تنیده جمهوری اسلامی و جنبش سبز

در حالیکه جمهوری اسلامی در 22 خرداد 89 سی و سومین سالگرد انقلاب خود را جشن می گرفت، آن سو تر در مصر حسنی مبارک با استعفا از مقام خود مجبور به کناره گیری از قدرت شد. جمهوری اسلامی این اتفاق مهم را پس لرزه های انقلاب اسلامی دانست با این ادعا که پس از سی و سه سال به مصر رسیده است
 چه اینکه این ادعا درست باشد یا نادرست، هر یک تالی فاسد خود را دارد . اگر نادرست باشد معنایش این است که رژیم ایران هنوز پی نبرده است که توهین و تحقیر ملتی به دست رهبرانش سرنوشتی جز آنچه که بن علی دیروز و مبارک امروز به آن دچار آمدند، به همراه  نخواهد داشت. دولتمردان ایران باید از خود بپرسند که آیا جمهوری اسلامی با ملت خود رفتار تحقیر‌آمیز نداشته است؟ اگر نداشته است پس چرا کهریزک، چرا سرکوب، چرا توقیف مطبوعات،چرا دستگیری نخبگان و هزاران چرا دیگر که یک یک این رفتارها را مبارک نیز با مردمش کرده بود. البته به جرأت می‌توان گفت هرگز مبارک با مردمش در اندازه جمهوری اسلامی توهین آمیز رفتار نکرده بود
اما اگر این ادعا درست باشد، اتفاقاً صورت مساله بسیار جالب‌تر خواهد بود که کمک موثری به جنبش سبز خواهد کرد چرا که رژیم را در پارادوکسی خود تنیده گرفتار خواهد آورد. توضیح آنکه اگر خیزش مصر ادامه انقلاب اسلامی ایران باشد آنگونه که جمهوری اسلامی ادعا دارد، باید پرسید چگونه است که  انقلاب اسلامی مصر! (به زعم رهبران ایران)از حمایت کامل آمریکا و اتحادیه اروپا برخوردار بوده است تا آنجا که در روز استعفای مبارک، باراک اوباما چنان به زبان تقدیر و ستایش از ملت تاریخ ساز مصر سخن به  میان آورد که در فرازی از سخنانش گفت:مصری ها تاریخ را تغییر دادند...در طول زندگی لحظات کمی است که ما از این امتیاز برخوردار باشیم تا شاهد تغییر تاریخ باشیم و این یکی از آن لحظات ست
اتفاقاً اوباما به ویژگی مهمی اشاره کرد که جمهوری اسلامی می‌تواند برای اثبات ادعای انقلاب اسلامی مصر بر آن دست بگذارد چرا که بنا به گواهی تاریخ، انقلاب اسلامی، انقلابی بود که در آن سیل مردم باعث شد ارتش شاهنشاهی علیه آنان دست به خشونت نزند.اوباما همین ویژگی را در مصر یادآور می‌شود و می گوید: ارتش با میهن پرستی و احساس مسئولیت همچون پاسدار کشور عمل کرد
از همه جالب‌تر اینکه باراک اوباما در سخنانش در حمایت از رویدادی که ناگزیر ایران آن را  باید «نونهال انقلاب اسلامی مصر» بنامد، سنگ تمام گذاشت و اطمینان خاطر داد که: ایالات متحده به عنوان متحد و شریک استراتژیک مصر آماده ارائه هرگونه کمک ضروری است
   با این حساب برآیند ادعای جمهوری اسلامی درباره تحولات مصر و حمایت آمریکا از این تحولات آن خواهد بود که از امروز انقلاب اسلامی در مصر در راستای انقلاب اسلامی در ایران متولد شده است که از قضا نه او با آمریکا ضدیت دارد و نه آمریکا با او . از این بالاتر امریکا برای جان گرفتن این نهال تازه حاضر به ارائه هرگونه کمک لازم است. تعبیر دیگر این مدعا آن است که جمهوری اسلامی  بطور ضمنی می‌پذیرد که آمریکا می‌تواند از یک انقلاب اسلامی که مورد حمایت ایران است، حمایت کند

پارادوکس خود تننیده و روزهای پیش رو
اگر یکبار دیگر اعتراضات پس از انتخابات 89 را مرور کنیم به یاد می آوریم که انتخابات 89 در زمانی انجام شد که دیپلماسی اوباما تا حد دعوت از  سفارتخانه های ایران برای حضور در روز ملی امریکا، نرد دوستی با جمهوری اسلامی می باخت. با شروع سرکوب اعتراضات به تقلب انتخاباتی، در حالی که اوباما هنوز در ضرورت تغییر دیپلماسی ملایمت آمیز خود به دیپلماسی تذکر و توبیخ  به جمهوری اسلامی بسیار با تعلل عمل کرد( تا آنجا که انتقاداتی را برای دولتش در سطح بین الملل همراه داشت)، دستگاه تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی، طبق روال همیشگی خود اعتراض آمریکا به سرکوب را به معنی حمایت توطئه گران خارجی از دست نشاندگان فتنه گر داخلی تفسیر کرد. مواردی چند نام بردن از میرحسین موسوی در سخنان اوباما به عنوان یکی از رهبران جنبش، گناه نابخشودنی بود که بهانه به دست آیت الله خامنه ای بدهد تا بگوید: در این چالش بزرگ(فتنه 88)، دشمن از فتنه گران حمایت می‌کرد و حتی اسم آنها را بر زبان می‌آورد( 8 دی 89) . وی رهبران جنبش را کسانی دانست که دشمنان آنان را به سوی فتنه گری «هل داده» است
با این اوصاف، پرسش این است که چگونه خیزش مصر با حمایت جانانه آمریکا از آن، ادامه انقلاب اسلامی ایران است و اندک حمایت محدود آمریکا از جنبش سبز، حمایت توطئه گران خارجی از فتنه گران داخلی؟
جنبش سبز نه به ادعای دیگران بلکه به استشهاد دو سال سرکوب بی وقفه، بی تردید جنبشی است «درون زا» که ریشه در داخل دارد همان‌گونه که خیزش مصریان خیزشی خودجوش است با این فرق که جمهوری اسلامی دوست دارد آن را مصادره به مطلوب کرده و به نام خود ثبت کند.جمهوری اسلامی به نظامی سراپا تناقض گو تبدیل شده است که به جای چاره اندیشیدن برای توفانی که دیروز تونس را ، امروز مصر را و فردا ایران را در خواهد نوردید، تحولات منطقه را مصادره به مطلوب می کند.
روز 25 خرداد و مناسبات بسیاری در پیش است که مردم ایران نیز بسان مردم منطقه به دنبال حقوق تضییع شده خود باشند با این فرق که اگر زین پس آمریکا و اروپا به دفاع از خیزش ایرانیان برآمدند، جمهوری اسلامی دیگر حق نخواهد داشت آن را دفاع توطئه گران خارجی از فتنه گران داخلی بداند. خود کرده را تدبیر نیست
بیست و دو بهمن هشتاد ونه



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر