جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

انفجار زاغه موشکی سپاه : جاسوسی و ضد جاسوس



پیشگفتار:
انفجار اخیر زاغه موشکی سپاه چندان مهیب بود که با به جا گذاشتن  تعدادی کشته، تمام مناطق مسکونی اطراف آن را لرزاند اما این انفجار از زوایایی دیگر نیزمهیب و دهشتناک به نظر می رسد اگر شایعات مربوط به جنگ جاسوسی و ضد جاسوسی را که برخی رسانه ها به آن دامن زدند چاشنی موضوع کنیم باید باور داشت که جنگ شدید جاسوسی و ضد جاسوسی مهیبی البته به ضرر سپاه در جریان بوده و هست. گرچه تاکنون هیچ کشور خارجی مدعی دست داشتن در این انفجار نشده است و سپاه پاسدارن نیز قویا آن را انکار کرده است بازنگری صورت مساله، روشنگر مطالب مهمی است چرا که ابعاد مساله به قدری در هاله ابهام است که حتی تعداد جانباختگان حادثه نیز متفاوت گزارش شده است. برخی منابع رسمی تعداد کشته شدگان را 27 و سپس 17 و پس از انتشار نام آنان 32 نفر اعلام کردند. فرض مساله به شرح زیر است:
انفجار اخیر از دو صورت خارج نیست یا به دست عامل خارجی (اسرائیل، امریکا و ..) بوده یا نبوده است. فرض نخست توسط سپاه قویا مورد انکار قرار گرفت و آن را حادثه ای تلقی کرده است. برای قبولاندن فرض دوم، سپاه پاسداران مدعی شده است که حادثه در هنگام جابجایی انبار زاغه مهمات صورت گرفته است. اگر فرض دوم صحت داشته باشد آنگاه پرسش این است که حضور شخص اول پرونده موشکی جمهوری اسلامی سردار حسن تهرانی مقدم در این حادثه به چه منظور بوده است؟ چرا تعداد کشته شدگان تا این حد بالا بوده است؟ چرا علی خامنه ای شخصا در مراسم تشییع حاضر شد؟
شاید گفته شود حضور خامنه ای در مراسم تشییع، ارج نهادن او بر پیکر کسی است که توان موشک بالیستیکی ایران را تا آنجا افزایش داد که فراتر از اسراییل تا محدوده اروپا نیز رسیده است. گرچه این سخن هرگز نادرست نیست ولی پرسش از حضور سردارتهرانی مقدم پرسش اصلی معمای انفجار است. چگونه چنین فرماندهی در صحنه جابه جایی زاغه مهمات حضور یافته بود؟ غیر از این است که شایعه دست داشتن نیروی خارجی در ترور او و ضربه زدن به توان موشکی سپاه تا اندکی تقویت می شود؟ سخنان محمد تهرانی مقدم (برادر حسن تهرانی مقدم) که هردو از اعضای سپاه هستند روشنگر واقعیاتی می باشد. محمد تهرانی مقدم در مصاحبه ای اختصاصی با سایت روزنامه "ایران" صراحتا اعلام داشت که برادرش برای حضور در آزمایش مقدماتی موشک بالستیک قاره پیما در صحنه حضور یافته بود. محمد تهرانی مقدم اندکی بعد، این گفته خود را تکذیب و روزنامه ایران نیز آن را حذف کرد ولی نه تکذیب او ونه حذف آن هیچ از حقیقتی که توسط محمد تهرانی مقدم بر زبان آورده شد نمی کاهد.
حضور علی خامنه ای در مراسم تشییع جانباختگان در واقع ارج نهادن او بر برنامه موشکی قاره پیمای سپاه بود. محمد تهرانی مقدم در همین مصاحبه اعلام داشت برادرش بنیانگذار برنامه موشکی حزب الله لبنان بوده وبرای این منظور سفرهایی به لبنان داشته است. با این اوصاف احتمال دست داشتن عامل خارجی در کشتن حسن تهرانی مقدم چندان نامحتمل نیست با این تفاوت که اگر سپاه انگشت اتهام را متوجه دولت های خارجی می کرد (همانطور که در مورد ترور داشمندان  چنین کرد) عملا خود را در موضعی قرار می داد که باید دست به اقدام تلافی جویانه بزند؛ اقدامی که افروختن آتش جنگ تفسیر می گردد و سپاه به هیچ وجه در توان خود اقدام پیش دستانه برای شروع جنگی تمام عیار را نمی بیند. سپاه در نهایت فقط در خود توان دفاع محدود را می بیند و بس. لذا بهترین گزینه آن بود که با انکار عامل خارجی مساله را در حد یک حادثه کوچک ناخواسته تقلیل دهد تا اولا ابعاد توسعه برنامه موشک های قاره پیمای سپاه افشا نشود و ثانیا خود را در موضع مقابله به مثل قرار ندهد.
از یاد نبریم که سردار عباس خانی یکی از فرماندهان سپاه تصریح داشت که حسن تهرانی مقدم، همواره هدف عوامل خارجی بوده تا از میان برداشته شود. با این وجود اگر کشته شدن پدر موشکی سپاه را یک حادثه قلمداد کنیم آنگونه که منایع رسمی و خود سپاه ادعا کرده است، معنای چنین ادعایی جز این نیست که ضریب ایمنی در چنین برنامه هایی تا کجا ضعیف و شکننده اسست که انفجاری چنان مهیب در یک زاغه مهمات سپاه صورت گیرد که تعداد زیادی کشته و از جمله آنان پدر برنامه موشکی سپاه برجا گذاشته است.
به شرحی که گفته شد  چه این انفجار توسط عوامل خارجی بوده باشد یا نه، هر یک دال بر بی کفایتی سپاه پاسداران در چنین برنامه های حساس دارد چرا که اگر این حادثه توسط عوامل خارجی اتفاق افتاده باشد، سپاه در برنامه ضد جاسوسی شدیدا ضعیف نشان داده است و اگر آن را حادثه ای غیرعمد تلقی کنیم سپاه فاقد کفایت در تامین امنیت  برای پدر موشکی خود و برنامه موشکی باید قلمداد گردد.
به نظر می رسد سپاه ترجیح داده است فرض دو م را برگزیند تا فرض اول را.
حسین علیزاده/  30 آبان 90

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر