بدیهی است حتی در صورت آسودگی خاطر کشورهای عربی از پرونده هسته ای، حمایت جانبدارانه تهران از بشار اسد به عنوان تنها کشور حامی رژیم سوریه، همچنان یکی از مولفه های واگرایی تهران و جهان عرب باقی خواهد ماند.
تلاش جمهوری اسلامی در تنشزدایی با کشورهای عربی
در اولین دور از
دیدارهای محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، از کشورهای عربی خلیج فارس، وی از روز
۱۰ آذر ۹۲ طی سه دیدار (هر یک به مدت یک روز) از کشورهای کویت، عمان و قطر دیدن به
عمل آورد. یک هفته پیش از این نیز وزیر خارجه امارات طی سفری کوتاه به تهران آمده
بود. بنا بر برخی اخبار عربستان سعودی سفر بعدی ظریف خواهد بود که احیاناً زمینه
ساز سفر هاشمی رفسنجانی برای دیدار از این کشور خواهد شد.
بدین ترتیب مشاهده می
شود که رویکردی جدید در گشودن افق های تازه روابط بین ایران و کشورهای «شورای
همکاری خلیج فارس» کلید خورده است. دیگر نشان بارز این رویکرد تازه تهران، آن است
که به رغم روابط شکرآب با بحرین، ایران در صد بازگشایی خط پرواز تهران- منامه است
که در نوع خود اقدامی معنی داری تلقی می شود.
نگاهی گذارا به روابط
تنش آلود ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در سال های اخیر، نشان از کلید
خوردن فاز جدید سیاست تعامل سازنده (سیاست تنش زدایی) در مناسبات تهران با کشورهای
عربی است.
کویت:
پس از پایان جنگ هشت
ساله، سال ۱۳۹۰ یکی از پر تنش ترین سال های روابط ایران و کویت بود. در فروردین
این سال کویت (این کشور کوچک خلیج فارس) سه دیپلمات ایرانی را اخراج و مدعی شد که
یک شبکه جاسوسی را که اطلاعات راهبردی نظامی این کشور را به ایران منتقل می کرد،
کشف کرده است. ایران نیز در اقدام مشابه سه دیپلمات کویتی را اخراج و سفرای دو
کشور به پایتخت ها فراخوانده شدند.
در میان این بحران
دوجانبه، اخبار حمایت تهران از بشار اسد، چنان موجی از خشم را در کویت برانگیخته
بود که 9 فروشگاه بزرگ زنجیره ای کویتی کالاهای ایرانی را تحریم و دولت این کشور
ورود نیروی کار متخصص ایرانی را ممنوع و صدور هرگونه ویزا به اتباع ایرانی را کلا
متوقف کرد.
اتهامات کویت علیه ایران
تا آنجا پیش رفت که شیخ محمد السالم الصباح وزیر خارجه در گفت و گو با تلویزیون العربیه
مدعی شد که نیروهای اطلاعاتی کویت یک حلقه جاسوسی ایرانی را که قصد بمبگذاری در تاسیسات
استراتژیک این کشور داشت، کشف و خنثی ساخته است.
بحرین:
با رسیدن موج بهار
عربی به بحرین (کشوری که اقلیت سنی بر اکثریت شیعه حکومت می کند)، رویکرد
جانبدارانه جمهوری اسلامی چنان بود که طی صریح ترین مواضع، جانب اپوزسیونی را گرفت
که علیه آل خلیفه قیام کرده بودند. این در حالی بود که بالا گرفتن قیام مردم سوریه
علیه بشار اسد، در موضعی متناقض، تهران مخالفان اسد را اوباش و شورشی توصیف می
کرد.
حمایت از سوریه تا
مرحله ای از بی شرمی رسید که در سخنان محمد مرسی، در کنفرانس عدم عهد در تهران،
هرجا که وی در تقبیح جنایات سوریه، سخن می گفت مترجم آن را با بحرین عوض می کرد.
همچنین متعاقب دخالت
نظامی سعودی که به درخواست رسمی منامه صورت گرفت و منجر به سرکوب معترضان شد، کار
به آنجا رسید که مراجع تقلید دولتی در قم درس های خود را تعطیل کردند.
عمق سرشکستگی جمهوری
اسلامی در موفقیت عربستان برای سرکوب قیام مردم بحرین را آنجا می توان یافت که حسين الله كرم، رییس شورای هماهنگی نیروهای حزب الله،
به عربستان سعودی هشدار داده بود که اگر عربستان از بحرین خارج نشود، حزب الله اقدام
به «عملیات استشهادي» خواهد کرد.
در چنین فضایی، بحرین
سپاه پاسداران را متهم به سامان دادن یک حلقه تروریستی در خاک خود کرد و متعاقب آن
یک دیپلمات ایرانی را اخراج نمود. مزید بر این واکنش ها، منامه به نشانی حمایت از
عرب های جدایی طلب اهواز، نام خیابانی را در منامه به «الاحواز العربیة» تغییر
داد.
امارات:
گرچه احمدی نژاد طی
سفری به امارات در اردیبهشت 86 تلاش کرد
افق تازه ای را در مناسبات دوجانبه بگشاید، اما، تنش در روابط دو کشور به خاطر
ادعاهای امارات در خصوص جزایر سه گانه و متعاقب آن تنش در روابط تهران- منامه
بدانجا منتهی شد که به دنبال بازدید احمدی نژاد از ابوموسی در اردیبهشت 91، امارات
رسماً به سفر او اعتراض کند.
تشدید تنش در روابط
تهران و شورای همکاری خایج فارس موجب شد که در تیر 92، امارات پانصد ایرانی مقیم را
که بسیاری از آنان از بازرگانان موفق در امارات بودند از آن کشور اخراج و لیگ
فوتبال خود را به نام جعلی «خلیج عربی» نام نهاد.
عربستان:
اردیبهشت 91 بود که
رامین مهمانپرست، سخنگوی پیشین وزارت خارجه ایران، اعلام کرد:« روابط سياسي ما با عربستان در سطح مطلوبي قرار ندارد چرا که مقامات این کشور علي
رغم تمام تلاشهایي که مسئولين ایران انجام مي دهند تا يک فضاي همکاري بين کشورهاي منطقه
بوجود آید و جلوي فتنه هاي رایج گرفته شود سیاستهای خصمانه ای را درپیش گرفته است».
این اظهارات مهمانپرست
واکنشی بود به اقدامات جانبدارانه عربستان از اپوزسیون مسلح سوریه و حمایت های
مالی و تسلیحاتی از آنان. در سایه نقش موثر ریاض بود که عضویت سوریه در اتحادیه
عرب و سپس در سازمان همکاری اسلامی تعلیق گردید و مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای را با اکثریت آرا از تصویب گذراند
که جنایات بشار اسد را محکوم کرد.
بدین ترتیب، رقابت های
منطقه ای تهران- ریاض (از قبیل رقابت نفتی و رقابت شیعه و سنی) که از دیرباز وجود
داشت، در سایه تحولات خاورمیانه به گونه ای
رقم خورد که حضور نظامی عربستان در بحرین سقوط آل خلیفه را که آرزوی جمهوری
اسلامی بود، جلوگیری کرد و متعاقب آن ریاض با پشتیبانی از اپوزسیون مسلح بشار اسد،
خود را در حیات خلوت ایران ( سوریه) وارد کرد.
قطر:
به رغم آنکه در جنگ
هشت ساله، قطر کم ترین جانبداری را از صدام حسین کرده بود، اما، در سایه جنگ داخلی
سوریه (متحد استراتژیک تهران) صراحت دوحه در حمایت مالی - تسلیحاتی از اپوزسیون
بشار اسد کمتر از ریاض که نبود، هیچ، گاه با میزبانی کنفرانس ها و نشست های
اپوزسیون در خاک خود گوی سبقت را از ریاض نیز ربود.
در صراحت دوحه به نفع
اپوزسیون و علیه بشار اسد، همین بس که در نوامبر 2011، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر
قطر در مصاحبه تلویزیونی خود با شبکه سی بی اس امریکا خواستار اعزام نیروی نظامی عربی
به سوریه برای کمک به مخالفان اسد برای سرنگونی نظام اسد شد.
به موازات این
جانبداری از اپوزسیون سوریه، امپراتوری رسانه ای قطر (شبکه تلویزیونی الجزیره) نقش
موثری را در تخریب بشار اسد و تقویت اپوزسیون او برعهده گرفت که همچنان ادامه
دارد.
عمان:
به رغم همسویی عمان با
دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در سیاست های کلی این سازمان، به جرأت می
توان گفت که در فضای ملتهب روابط تهران و شورا، مسقط هیچ تنشی با تهران نداشته
است. افزون بر این، پادشاهی عمان ( که حکومت خود را مدیون محمدرضا شاه در سرکوب
شورشیان ظفار می داند) همیشه کانال روابط پنهان ایران و امریکا بود. آزادی سه
گروگان امریکایی در ایران و انتقال پیام های پنهانی واشنگتن به تهران و بالعکس
معمولا از کانال عمان انجام گرفته است.
تنش زدایی از روابط
ایران با کشورهای عربی
به شرحی که گذشت
دانستیم که سال های اخیر یکی از ملتهب ترین دوره ها در روابط تهران با شورای
همکاری خلیج فارس (به استثنای عمان) بود. افزون بر این، باید گفت نه تنها رابطه
تهران با شورا بلکه رابطه تهران با کل مجموعه کشورهای عربی عضو اتحادیه عرب (به
استثنای سوریه، عمان ، سودان و اندکی لبنان) به دلیل جانبداری از بشار اسد اولا و
مخالفت علیه بحرین به تیرگی گرایید. کافی است به یاد آوریم که پادشاهی مراکش، در
حمایت از بحرین و بیم از گسترش مذهب شیعه در این کشور، از تاریخ مارس 2009 روابط
سیاسی خود را با تهران قطع کرد.
افزون بر اختلاف نظر
تهران با مجموعه جهان عرب درباره تحولات خاورمیانه، ایرانهراسی به دلیل پرونده
هسته ای، مزید تنش های تهران و کشورهای عربی را فراهم آورده بود.
اینک و با برداشتن
نخستین گام در توافق هسته ای ایران و 5+1 در ژنو که نوید تنش زدایی در روابط با
غرب را به همراه داشته، سیاست خارجی ایران معطوف به تنش زدایی با جهان عرب به ویژه کشورهای حاشیه ای
خلیج فارس شده که در همین راستا می توان سفرمحمد جواد ظریف را ارزیابی کرد.
بدیهی است حتی در صورت
آسودگی خاطر کشورهای عربی از پرونده هسته ای، حمایت جانبدارانه تهران از بشار اسد
به عنوان تنها کشور حامی رژیم سوریه، همچنان یکی از مولفه های واگرایی تهران و
جهان عرب باقی خواهد ماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر