همانطور که آمارهای بالا نشان می دهد تعدد انفجارها در فواصل کوتاه در لبنان
بالا گرفته است. این گمانه زنی که حوادث خونین مشابه در آینده نیز ادامه داشته
باشد، به دو دلیل بعید به نظر نمی رسد. نخست اینکه سر ریز جنگ داخلی سوریه به
لبنان، موجب بروز نزاع قومی و طائفی در لبنان گردد و دوم اینکه با نزدیک شدن موعد
دادگاه بین المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری که قرار است در 16 ژانویه 2014
برگزار گردد و متهمان اصلی حزب الله لبنان و سوریه هستند، امکان تشدید منازعات
خونین افزایش می یابد.
لبنان: دور باطل انفجارهای خونین
در فاصله تنها یک روز از اعلام دستگیری ماجد الاماجد رهبر گروهان تروریستی
«عبدالله العزام»، انفجار مهیبی بیروت را در 2 ژانویه 2014 به لرزه درآورد که دستکم
۶ کشته و حدود ۶۰ زخمی بر جای گذاشت.
گروهان تحت امر ماجد الماجد رسماً مسئولیت انفجار در برابر نمایندگی فرهنگی
ایران را در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۳ برعهده گرفته بود که طی آن ۲۷ نفر از مردم عادی و همچنين ۶ نفر از شهروندان ايرانی (از جمله نماینده فرهنگی
ایران) کشته و بالغ بر ۱۵۰ زخمی شدند. (مراجعه شود به مقاله: انفجار بیروت؛ پیام و پیامدها)
انفجار اخیر در خیابانی پر ازدحام در
منطقه تحت کنترل کامل حزب الله در شهر
بیروت روی داده که به دلیل قرار داشتن دفتر سیاسی این حزب از آن به عنوان «مربع
امنیتی» نام برده می شود.
بدین ترتیب، ضربه زدن به اهداف حزب الله به تلافی دستگیری ماجد الماجد هدف بمب
گذاری اخیر بود و در نتیجه تعداد عملیات انتحاری در مناطق تحت کنترل حزب الله را
به 4 مورد از نیمه ماه اوت 2013 تاکنون افزایش داده است.
برای درک وخامت اوضاع نا امن لبنان کافی است بدانیم که 3 مورد از این
انفجارها، در عرض 45 روز (یعنی هر 15 روز یک انفجار) اتفاق افتاده که همگی با
خسارت های جانی فراون همراه بوده است.
ترور حسان القیس مغز عملیاتی حزب الله در 3 دسامبر در نزدیکی منزلش یکی دیگر از
ضربه هایی بود که در ماه های اخیر به تلافی حضور فعال حزب الله در جنگ داخلی سوریه
در کنار بشار اسد وارد آمده است.
انگشت اتهام به سوی عربستان
در حالی که در نخستین واکنش، ایران انگشت اتهام در انفجار مرکز فرهنگی خود را
به سوی اسرائیل نشانه گرفته بود، حسن نصرالله، رهبر حزب الله بیپرده انگشت اتهام را
نه به سوی اسرائیل بلکه به سوی عربستان سعودی گرفت و گفت:«انفجار سفارت ایران به خاطر
خشم عربستان از ایران بود که طرح های ریاض در منطقه را نقش بر آب کرده است.»
مشابه همین ادعا را اندکی بعد، منصور حقیقتپور، معاون کمیسیون امنیت ملی مجلس
(که از سفری از بیروت بازگشته بود) متوجه عربستان و شخص بندر بن سلطان رییس دستگاه
اطلاعاتی عربستان نمود و گفت:«شواهد حاکی از آن است که سعودیها
انفجار تروريستی در مقابل سفارت ايران در بيروت را هدايت و حمايت کردهاند و تمامی
نگاهها به عنوان متهم اصلی به سمت عربستان است.»
کمک سه میلیارد دلاری عربستان به لبنان
در فضا بدبینی تهران به دست داشتن عربستان در انفجار مرکز فرهنگی ایران، آنچه
که موجب افزایش بدبینی و سوء تفاهم بیشتر تهران را فراهم آورده، خبر کمک سه
میلیارد دلاری عربستان به دولت لبنان است تا دولت مرکزی بتواند به بازسازی ارتش
ناتوان این کشور مبادرت ورزد.
خبر کمک میلیاردی عربستان را میشل سلیمان، رییس جمهور لبنان داد و یادآور شد
که هدف از این کمک مالی، تأمین امنیت مرزهای لبنان از طریق توانمندسازی ارتش این
کشورست. در واقع این اشاره میشل سلیمان به وظیفه ای است که حزب الله تاکنون به
ادعای تأمین امنیت مرزهای جنوبی با اسرائیل، مسلح بودن خود را توجیه کرده است.
حال که حزب الله توان نظامی خود را به بیرون از مرزها جغرافیایی لبنان منتقل
کرده و در کنار ارتش بشار اسد ایستاده، توانمندسازی ارتش لبنان در دفاع از مرزهای
کشور، عملاً بهانه مسلح بودن حزب الله را از دست او خارج خواهد ساخت.
تنها در یک مورد اختلاف میان موافقان و مخالفان حضور حزب الله در جنگ داخلی
سوریه، شهر طرابلس در شمال لبنان در ماه می 2013 شاهد نزاع خونینی بود که طی آن 31
نفر کشته شدند. این نزاع خونین تنها با مداخله ارتش لبنان به پایان رسید تا دلیلی
باشد بر ضرورت توانمندسازی ارتش لبنان در برابر تکرار حوادث مشابه در اثر سرریز
جنگ داخلی سوریه به لبنان. (مراجعه شود به مقاله: سرریز جنگ داخلی سوریه در لبنان)
بدیهی است دیگر مزیت توانمندسازی ارتش آن خواهد بود که ارتش بازسازی شده لبنان
با پول عربستان عملاً فرمانبرداری از ریاض خواهد داشت؛ نقشی که تاکنون حزب الله
لبنان برای ایران ایفا کرده است.
بهانه ای که حزب الله با ایستادن در کنار بشار اسد به دست مخالفانش داده نه
تنها لبنان را به دو پاره موافقان و مخالفان حزب الله تقسیم کرده بلکه چنان چهره
این حزب را مخدوش کرده که اتهام دست داشتن حزب الله در انفجار یک اتوبوس حامل گردشگران
اسرائیلی در بورگاس (بلغارستان) را برای بسیاری از لبنانی ها باورپذیر کرده است.
دولت بلغارستان رسماً حزب الله را عامل آن انفجار که در جولای 2012 اتفاق افتاد،
معرفی کرده است. در نتیجه این اعلام بلغارستان، اتحادیه اروپا شاخه نظامی حزب الله
را در زمره گروه های تروریستی قرار داد. پس از آن نیز بحرین در ماه می 2013، حزب
الله را به دلیل حمایت از ناآرمی های این کشور، در فهرست گروه های تروریستی قرار
داد.
انفجار در برابر انفجار
از سوی دیگر، انفجار اخیر در مناطق تحت کنترل حزب الله در حالی اتفاق می افتد
که چند روز پیش از این طی یک تله انفجاری در روز 29 دسامبر 2013، «محمد شطح» یکی
از چهره های شاخص جریان موسوم به ائتلاف 14 مارس به رهبری سعد حریری (که جریان
مخالف حزب الله و سوریه است) کشته شد. از محمد شطح به عنوان یکی از نامزدهای نخست
وزیری یاد می شد.
سعد حریری، در اشاره ای آشکار بدون نام بردن از حزب الله، انگشت اتهام را به
سوی حزب الله و سوریه که متهمان اصلی ترور پدرش، رفیق حریری، نیز هستند، گرفت و
گفت:«کسانی که محمد شطح را ترور کردند همان هایی هستند که رفیق حریری را ترور کرده
بودند.»
احتمال تکرار حوادث مشابه
همانطور که آمارهای بالا نشان می دهد تعدد انفجارها در فواصل کوتاه در لبنان
بالا گرفته است. این گمانه زنی که حوادث خونین مشابه در آینده نیز ادامه داشته
باشد، به دو دلیل بعید به نظر نمی رسد. نخست اینکه سر ریز جنگ داخلی سوریه به
لبنان، موجب بروز نزاع قومی و طائفی در لبنان گردد و دوم اینکه با نزدیک شدن موعد
دادگاه بین المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری که قرار است در 16 ژانویه 2014
برگزار گردد و متهمان اصلی حزب الله لبنان و سوریه هستند، امکان تشدید منازعات
خونین افزایش می یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر