تحقق آرمانشهر مورد نظر داعش (خلافت اسلامی)، هم
با آرمانشهر جمهوری اسلامی (عدل علوی) در تعارض است و هم پایگاه
جمهوری اسلامی را در شیعیان عراق، شیعیان لبنان و علویان سوریه به خطر می اندازد.
بدین تریتب به نظر می رسد، تهران و واشنگتن به
رغم خصومت دیرینه دوجانبه، به نوعی اشتراک منافع در مقابله با دشمن مشترک (داعش)
رسیده اند.
"دولت
اسلامی عراق و شام" چیست؟ اهداف آن
کدام است؟
"دولت اسلامی عراق و شام" موسوم به "داعِش"،
سازمانی با تفکر بنیادگرایانه است که اینک نقش تاثیرگذاری را در تحولات منطقه ایفا
می کند. بخش هایی از اخبار رسانه های جهان مطعوف به نقش این سازمان مسلح نوظهور در
منطقه است. داعش چیست؟ ریشه های فکری آن از کجاست ؟ رهبریت آن به دنبال تحقق کدام
اهداف است؟ و از همه مهمتر اینکه آرایش منافع ایران و امریکا در منطقه چگونه است؟
این پرسش ها از آن رو از اهمیت برخوردارند که در
نظر آوریم این سازمان نوظهور:
- تشکلی سرتا پا مسلح است. مبارزه مسلحانه با
انگیزه جهاد، مشی اصلی این سازمان را تشکیل می دهد.
- به رغم عمر کوتاه این سازمان، نیروهای رزمی آن،
مناطق قابل توجهی را در دو کشور عراق و سوریه تحت تصرف خود در آورده که نشان از
توان رزمی این سازمان دارد.
- همان طور که از نام این سازمان دانسته می شود،
گزیدن نام "دولت
اسلامی" نشان از آرمانشهر این سازمان برای عراق و سوریه با بنیاد نهادن
حکومتی بر مبنای اسلام، دارد. نماد این سازمان شعار لا اله الا الله، محمد رسول
الله منقش بر پرچمی سیاه رنگ است.
- ارتش آزاد سوریه (ارتش جدا شده از سوریه) این
تشکل را دست ساخته جمهوری اسلامی می داند. از این رو، شناخت زمینه پیدایش این
سازمان، قدرت داوری در این ادعا را به ما می دهد.
زمینه های پیدایش
یکم؛ مقابله با امریکا
در عراق: با بالاگرفتن حمله به اهداف امریکا در عراق، تدریجاً گروه های کوچک جهادی در
اکتبر 2006 (سه سال پس از اشغال عراق) زیر چتر سازمانی با نام "دولت اسلامی
عراق" به رهبری "ابوعمر البغدادی" گردهم آمدند. این تشکل به موازات
شکل گرفتن گروه های شیعه مسلح مثل "جیش المهدی" علیه حضور ارتش امریکا،
ضربه زدن و اخراج امریکا از عراق را هدف خود قرار داده بود. جزو نخستین عملیات های
موفق این سازمان مسلح، آزاد کردن زندانیان ابوغریب، حمله به بانک مرکزی عراق و
وزارت دادگستری این کشور بود. از دسامبر 2013 این سازمان مناطقی از شهر فلوجه در عراق
را به تصرف خود درآورده است.
دوم؛ مقابله با دولت سوریه:
با بالاگرفتن جنگ
داخلی سوریه، یکی از سازمان های مسلحی که در جبهه اپوزسیون سوریه سلاح در دست
گرفتند "جبهه نصرت" بود. نام کامل این جریان مسلح "جبهة النصرة
لاحرار الشام" (جبهه پیروزی آزادمردان شام) است که در اواخر 2011 تأسیس شد.
به کار بردن نام شام (به جای سوریه) که منطقه ای
به گستردگی سوریه، اردن، لبنان، اسرائیل و فلسطین و بخش هایی از غرب عراق و صحرای
سینا را شامل می شد، ریشه های فکری این سازمان را نشان می دهد. با گزیدن این نام،
بازگشت به دوران اقتدار خلافت اموی، آرمان این سازمان است.
به گفته جبهة النصره، ضربات سنگینی به دولت بشار اسد از قبیل انفجار مرکز ستاد مشترک سوریه (که منجر به کشته شدن وزیر دفاع سوریه شد) و همچنین انفجار باشگاه افسران این کشور، به دست این گروه صورت گرفته است.
به گفته جبهة النصره، ضربات سنگینی به دولت بشار اسد از قبیل انفجار مرکز ستاد مشترک سوریه (که منجر به کشته شدن وزیر دفاع سوریه شد) و همچنین انفجار باشگاه افسران این کشور، به دست این گروه صورت گرفته است.
سوم؛ اتحاد میان دولت
اسلامی عراق و جبهةالنصره: به شرحی که گفته شد دولت اسلامی عراق به دنبال بنیاد نهادن
دولتی اسلامی در عراق و جبهة النصره به دنبال بازسازی خلافت اسلامی در شام بود. به
رغم نضج گرفتن این دو جریان با دو انگیزه متفاوت (یکی به منظور مقابله با امریکا
در عراق و دیگری به منظور مقابله با رژیم بشار اسد)، ریشه های فکری آنان به یک جا
منتهی می شود: بنیادگرایی اسلامی از نوع سلفی.
کافی است به یادآوریم که این دو جریان سیاسی به
محض تصرف هر منطقه ای مبادرت به اجرای موازین شرعی و اجرای حدود و سختگیری در این
زمینه ها می کنند. گزارش های تصویری در یوتیوپ نشان می دهد که مثلا مردم به دلیل امتناع
از حضور درنماز جمعه، مورد تأدیب و تحمل شلاق توسط این گروه قرار گرفته اند.
چنین شد که ریشه های سلفی این دو جریان از یک سو
و ضرورت یاری رسانی نظامی به یکدیگر از سوی دیگر، سرانجام در 9 مارس 2013 منتهی به
تأسیس دولت اسلامی عراق و شام (داعش) شد. این رویداد پس از آن بود که هر دو
سازمان، تبعیت و پیروی خود را از ایمن الظواهری رهبر القاعده اعلام نموده بودند.
با اعلام رسمی رهبر جبهة النصره مبنی بر ارتباط سازمانی
با دولت اسلامی عراق (که خود در شمار سازمان های زیر مجموعه القاعده بود) و تصریح
بر اینکه جبهة النصره امتداد دولت اسلامی عراق است، جبهة النصره در دسامبر 2012 توسط
امریکا و متعاقب آن در می 2013 توسط شورای امنیت و به اجماع آرا در فهرست سازمان های
تروریستی زیر مجموعه القاعده قرار گرفت.
این سازمان
مسئولیت عملیات تروریستی در برابر مرکز فرهنگی ایران در بیروت را که منتهی به کشته
شدن رایزن فرهنگی ایران شد، برعهده گرفته است.(مراجعه شود به مقاله: انفجار بیروت؛ پیام
و پیامدها)
آرمانشهر داعش
با ارتباط داعش به القاعده، کلیه ریشه های فکری القاعده که مبتنی بر آن، آرمانشهر
خود را ترسیم کرده، شامل داعش نیز می شود. با حمله امریکا به عراق و افعانستان،
القاعده معتقد است که نوعی یپمان یهودی- مسیحی برای نابود کردن اسلام شکل واقع به
خود گرفته که هدف این سازمان های جهادی- تکفیری (جهاد علیه کفار) امحاء این توطئه
است. القاعده، احیای مجد و عظمت دوران خلافت اسلامی و اجرای "شریعت" را
هدف مبارزات خود می داند.
با توجه به برخورداری از ریشه های اسلام سلفی و
داعیه بازگشت به دوران خلافت اسلامی (که مورد طعن شیعیان است)، انتساب اینکه داعش
دست ساخته جمهوری اسلامی است بسیار بعید به نظر می رسد به ویژه اگر گسترده قلمرو
ادعایی داعش را در نظر بگیریم که شامل مناطق شیعه نشین عراق و منطقه شیعه نشین جنوب لبنان (تحت نفوذ حزب الله)
نیز می شود.
جنگ در دو جبهه
با ارتباط ارگانیکی که داعش با القاعده برقرار
کرده، بدیهی است که کلیه تجارب و توان رزمی، مالی و لجستیکی القاعده را پشت سر خود
داشته باشد. همانطور که گفته شد، جبهة النصره عملیات های موفقی به نام خود اعلام
کرده که از جمله آن انهدام مرکز ستاد مشترک ارتش سوریه در قلب دمشق بود. تسلط بر
مناطقی از قبیل الرقه، حلب، لاذقیه و روستاهای اطراف دمشق، دیگر پیروزهایی است که
این سازمان به نام خود اعلام کرده است.
اما، به رغم هدف مشترک داعش (یک جریان اسلامگرا)
و ارتش آزاد سوریه (یک جریان سکولار) در سرنگونی بشار اسد، آرمان متفاوتی که هر یک
برای فردای سوریه تصور می کنند، موجب شده
که این دو جریان اپوزسیون مسلح در عین جنگیدن با ارتش بشار اسد، با یکدیگر نیز در
نبرد باشند.
ارتش آزاد موکدا رفتارهای غیرمسئولانه داعش را
در کشتن غیرنظامیان و همچنین تحمیل شریعت قبول ندارد. از اینجاست که داعش هیچ گوشه
ای از مذاکرات و اجلاس های دوستان سوریه را به خود اختصاص نداده که هیچ، در فهرست
سازمان های تروریستی نیز قرار گرفته است.
جنگیدن داعش و ارتش آزاد با یکدیگر، خود فرسایش
نیروهای مخالف بشار اسد را دامن زده و از سوی دیگر نگرانی های بین المللی را موجب
گردیده که سوریه زیر نظر داعش به افغانستان دیگر تحت کنترل طالبان تبدیل شود.
اشتراک منافع تهران-
واشنگتن
گرچه در عراق دولت شیعه متمایل به ایران در قدرت
است، اما همپیمانی دولت عراق با امریکا نیز غیر قابل کتمان است. عراقِ امروز که
برآمده از جان و مال امریکایی هایی است که این کشور را از وجود صدام پاک کردند، اینک
در معرض خطر داعش است.
سوریه بدون اسد نیزاگر تحت کنترل داعش باشد هم
افغانستان دوم برای امریکاست و هم خطری برای متحد استراتژیک امریکا یعنی اسرائیل.
از سوی دیگر، تحقق آرمانشهر مورد نظر داعش (خلافت
اسلامی)، هم با آرمانشهر جمهوری اسلامی (عدل علوی نه عدل عمری) در تعارض است و هم
پایگاه جمهوری اسلامی را در شیعیان عراق، شیعیان لبنان و علویان سوریه به خطر می
اندازد.
بدین تریتب به نظر می رسد، تهران و واشنگتن به
رغم خصومت دیرینه دوجانبه، به نوعی اشتراک منافع در مقابله با دشمن مشترک (داعش)
رسیده اند.
http://www.bbc.co.uk/persian/blogs/2014/01/140114_l44_nazeran_syria_iraq_alqaeda.shtml
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر