به رغم رقابت های
منطقه ای ایران و آنکارا و به رغم اختلاف مذهبی که دو دولت نمایندگی می کنند و به رغم
اختلاف نظرشان در بحران سوریه، تغییر آرایش بازی خاورمیانه از مقطع توافق هسته ای ایران
با 5+1 موجباتی را فراهم آورده که نه تنها روند واگرایی دو کشور متوقف شود بلکه
سفر اردوعان به تهران و سفر آتی روحانی به آنکارا زمینه ای را فراهم خواهد ساخت که
روند همگرایی دو کشور تقویت شود. اهم علل این روند همگرایی عبارتند از:
-
افق های جدید
همکاری تجاری در سایه توافق هسته ایران
-
نیازمندی دو کشور
به تحسین روابط خود با کشورهای عرب منطقه
-
تقابل با اسرائیل
-
پاک شدن فاکتور
بهار عربی به عنوان پارامتری که رقابت میان دو کشور را دامن زده بود.
سفر اردوغان به ایران؛ تنش و نزدیکی
دوستی و دشمنی
های ایران و ترکیه ریشه ای دیرینه دارد. کمتر زمانی را می توان یافت که این دو همسایه
در ارتباطی بدون تنش با یکدیگر بوده باشند. این تنش ها، اما، همواره در کنار
نیازهای مبرم این دو همسایه به یکدیگر به گونه ای بوده که بی نیازی یکی از دیگری
را ناممکن ساخته است.
سوریه: زمینه اختلاف
سفر رجب طیب
اردوغان به تهران (28 ژانویه 2014) و سفر قریب الوقوع حسن روحانی به ترکیه در حالی
است که بحران سوریه، شکاف عمیقی را بین دو کشور دامن زده است. آنکارا منافع خود را
در برچیده شدن دولت اسد و تهران منافع استراتژیک خود ر ا در بقا این متحد دوران
جنگ هشت ساله و عقبه استراتژیک حزب الله می بیند. فرماندهان سپاه پاسداران جای
تردید باقی نگذاشته بودند که اگر جمهوری اسلامی ناگزیر به انتخاب یکی از میان سوریه
و ترکیه گردد، بی درنگ سوریه را بر خواهند گزید؛ سوریه ای که علی اگبر ولایتی آن
را حلقه طلایی برای تهران نام نهاده بود.
تلقی و باور قوی
تهران این است که پایان عمر بشار اسد، آغاز تغییر رژیم در ایران است. از این رو،
مشارکت فعال آنکارا در تضعیف دولت بشار اسد (از جمله با میزبانی کنفرانس های مخالفان
بشار اسد) گناه نابخشودنی از نظر تهران به حساب آمد.
با روی کار آمدن
یک دولت اسلامگرا در ترکیه، نمایندگی دو مذهب شیعه و سنی (به تشابه رقابت های
امپراطوری صفوی و عثمانی) نیز مزید اختلافات تهران - آنکارا شد تا آنجا که احمد
داود اغلو، سخن از پایان "احیای عصر شیعه گستری" بر زبان آورد.
در نگاه او که
نگاه مشترک دولتش و دیگر کشورهای سنی منطقه است ایران در صدد تقویت خط سیر شیعه از ایران گرفته تا
عراق (نوری مالکی)، سوریه (خاندان علوی اسد) و حزب الله لبنان است. چنین زنجیره ای،
بدیهی است که منافع استراتژیک ترکیه را در عصر "نوعثمانی گرایی" که حزب
اردوغان آن را نمایندگی می کند، به خطر می اندازد.
بهار عربی: زمینه اختلاف دیگر
از نگاه اردوغان،
پدیده بهار عربی برآیند مدلی از حکمرانی دولت او با ریشه های مذهب سنی است که حزب
عدالت و توسعه به منطقه خاورمیانه معرفی و عرضه کرده است. به زعم بسیاری، حزب "آزادی
و عدالت" محمد مرسی در مصر مدل عربی حزب "عدالت و توسعه" اردوغان در
ترکیه است که هر دو از آبشخور تفکرات اخوان المسلمین سرچشمه گرفته اند.
شگفت اینکه جمهوری
اسلامی نیز در گمان خود، بهار عربی را برآیند "بیداری اسلامی" ملهَم از
انقلاب اسلامی می داند. چنین برداشت های متعارضی از پیدایش بهار عربی ، دیگر
موجبات اختلاف تهران – آنکارا را به همراه داشت.
زیان مشترک تهران – آنکارا در بهار عربی
چه اینکه بهار
عربی، برآیند بیداری اسلامی (مدل جمهوری اسلامی) یا نوعثمانی گرایی (مدل حزب عدالت
و توسعه) باشد، کودتای علیه دولت محمد مرسی در مصر، به معنی بر باد رفتن هر دو این
مدل ها تفسیر می شود. بی دلیل نیست که به رغم اختلافات دو کشور در مبدأ پیدایش
بهار عربی، هم تهران و هم آنکارا کودتای نظامیان در مصر را تقبیح کرده اند.
اگرچه تهران و
آنکارا هر یک بهار عربی را به خود منتسب می کردند، تالی فاسد حمایت آنان از دمینوی
سقوط رژیم های استبدادی عربی، نگرانی های کشورهای دیکتاتور زده عرب را دامن زد و
در نتیجه، روابط تهران و آنکارا را به طور یکسان با کشورهای عربی به سوی تیرگی سوق
داد.
اگر حمایت تهران
و آنکارا را سرمایه گذاری جداگانه هر یک در بازاری نوپیدا بدانیم که در آغاز،
رقابت را میان شان دامن زده بود، تبدیل شدن بهار عربی به "خزان عربی"
موجب شد که هر دو این سرمایه گذاران در زیان حاصل از آن (تیره شدن روابط شان با
کشورهای عربی) سهیم باشند. این خود یکی از موجبات نزدیکی تهران – آنکارا در مقطع
کنونی است هرچند که اختلاف آنان در قضیه سوریه همچنان به قوت خود باقی است.
موضع امریکا در توافق هسته ای و جنگ علیه سوریه
باراک اوباما
گفته بود که استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی، خط قرمز اوست و موجب خواهد شد
جنگ علیه سوریه را آغاز کند.
به رغم استفاده
از سلاح شیمیایی در سوریه، وقتی اوباما فکر حمله به سوریه را عملیاتی نکرد، ترکیه
آن را امتیازی به ایران از سوی اوباما دید که ترجیح داد با ایران وارد معامله هسته
ای شود.
گرچه حمله نکردن
امریکا به سوریه موجب سرخوردگی ترکیه شد اما، از سوی دیگر فرصت های اقتصادی که
توافق هسته ای ایران برای ترکیه می تواند در آینده نزدیک به همراه داشته باشد،
خرسندی آنکارا را به همراه داشته است. ترکیه به خوبی می داند که ایران برای
بازسازی اقتصاد بحران زده خود نیازمند گذر
از دروازه ترکیه به اروپاست. این فرصت اقتصادی در سایه کاهش تحریم ها از ایران
برای ترکیه محقق خواهد شد.
در صورت گشایش
اقتصادی برای ایران، آنچه ترکیه به طور مخفیانه در کمک به دور زدن تحریم ها انجام
می داد (که نمونه ای از آن در کشف فساد مالی کابینه اردوغان برملا شد) به صورت
قانونی و از مجاری سالم انجام خواهد شد. بی دلیل نیست که اردوغان در آستانه سفرش
به تهران با استقبال از توافق هسته ای ژنو، ابراز امیدواری کرده که حجم تبادل
تجاری با ایران از رقم کنونی 13 میلیارد دلار در امسال به 30 میلیارد دلار تا سال
2015 افزایش یابد. وی حتی باورمند است که حجم تجارت دو کشور می تواند به رقم 100
میلیارد دلار تا سال 2020 برسد. برای رسیدن به این حجم از تجارت با ایران، ترکیه
نه فقط به بازار ایران می نگرد بلکه ایران را پل رسیدن به بازار آسیای میانه می
بیند.
چنین تجارت
سودآور و شیرینی که در سایه توافق هسته ای، برای ترکیه حاصل خواهد شد، ارزش آن را
خواهد داشت تا آنکارا از اصرار بر تغییر رژیم در سوریه دست بشوید. تشکیل "شورای
راهبردی روابط ایران- ترکیه" دقیقا
در همین راستا قابل تفسیر است.
نیازمندی به یک شریک سنی و بالعکس
در حالی که روابط
ایران و عربستان یکی از بدترین دوره های خود را می گذراند، رابطه تهران با آنکارا
به عنوان یک شریک تجاری سنی موجب خواهد شد که صفبندی ایران و عربستان در سوریه به
تقابل شیعه و سنی تفسیر نشود.
داشتن یک شریک
شیعه نیز در شرائطی که روابط ترکیه با عراق به رهبری نوری مالکی چندان گرم نیست، موجب خواهد شد روابط ترکیه با عراق بهبود یابد.
بدین ترتیب نه تنها، اختلاف مذهبی ایران و ترکیه عامل جدایی محسوب نمی شود بلکه
پیوندهایی را هم به همراه خواهد داشت.
بدیهی است که
ترکیه در شرائطی که روابط تیره ای با اسرائیل دارد و معضل کردهای مسلح در خاک ترکیه
و خاک سوریه تهدیدی برای آنکارا تلقی می گردد، نیازمند همکاری ایران و عراق است.
نتیجه: تهران- آنکارا به دنبال فصلی جدید در روابط
به رغم رقابت های
منطقه ای ایران و آنکارا و به رغم اختلاف مذهبی که دو دولت نمایندگی می کنند و به رغم
اختلاف نظرشان در بحران سوریه، تغییر آرایش بازی خاورمیانه از مقطع توافق هسته ای ایران
با 5+1 موجباتی را فراهم آورده که نه تنها روند واگرایی دو کشور متوقف شود بلکه
سفر اردوعان به تهران و سفر آتی روحانی به آنکارا زمینه ای را فراهم خواهد ساخت که
روند همگرایی دو کشور تقویت شود. اهم علل این روند همگرایی عبارتند از:
-
افق های جدید
همکاری تجاری در سایه توافق هسته ایران
-
نیازمندی دو کشور
به تحسین روابط خود با کشورهای عرب منطقه
-
تقابل با اسرائیل
-
پاک شدن فاکتور
بهار عربی به عنوان پارامتری که رقابت میان دو کشور را دامن زده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر